خانه » نقد و بررسی » نقد و بررسی بازی
بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و از همان ابتدا زیر ذرهبین منتقدها و وبسایتهای خبری قرار گرفت. این بازی حاوی یک ایدهی بسیار جذاب در ژانر نقشآفرینی بود اما در پیادهکردن و اجرای آن زیاد موفق نبوده و در میان بازیهای آن زمان گم شد. گیمرها ارزشش را درک کردند و با انتشار مادهای مختلف و اصلاحات ارزشمند توانستند بازی را بار دیگر بین عموم مردم محبوب کنند. این گونه بود که بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines به یک اثر کالت تبدیل شد و طرفداران وفاداری برای خود جمع کرد.
امروز، پس از ۲۱ سال نسخهی دوم این بازی منتشر شده تا باری دیگر ما را به دنیای سرخ و مشکی خونآشامها ببرد. با ما در بخش نقد و بررسی بازی وبسایت دنیای بازی همراه باشید تا به بررسی بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 بپردازیم.
بازی با بیدار شدن شخصیت اصلی شروع میشود. Phyre خونآشام کهنی (Elder) است که پس از ۱۰۰ سال خواب، در شهر سیاتل بیدار میشود. فایر احساس گشنگی و ضعف فراوانی میکند و با خوردن چند دزد و بیخانمان، دلی از عزا در میآورد. در این حین او متوجه دو چیز میشود؛ علامتی عجیب بر روی دستش که توانایی و قدرتهای او را محدود کرده و صدایی عجیبتر در سرش که با او صحبت میکند. فایر با این صدا ارتباط برقرار میکند، صدای یک کارآگاه خونآشام که فابین نام دارد و او هم نمیداند که چجوری سر از درون سر فایر در آورده است.
فایر برای کسب اطلاعات بیشتر به شهر پا میگذارد. همانند بازی اول در اینجا نیز قانون ماسکرید «Masquerade» برقرار است. طبق این قانون خونآشامها نباید توجه مردم عادی را به خودشان جلب کنند و در غیر این صورت مجازات سختی از طرف اربابان خونآشامها منتظرشان است.
فایر به جستجو در سیاتل میپردازد و فابین که با شهر آشنا است، او را راهنمایی میکند. در حین گشت و گذار آنها متوجه میشوند که فابین در پی یک سرنخ در تابوت فایر را بازکرده و فایر که کنترلی بر روی خود نداشته، او را کشته است. حالا فایر و فابین باید به کمک همدیگر به حل معمای مهر عجیب روی بدن فایر و همچنین شناسایی باعث و بانی مرگ فابین بپردازند.
عناصر معمایی در داستان بازی به وفور دیده میشوند. دیالوگهای انتخابی و انتخاب راههای متفاوت گفتگو با دیگر شخصیتهای بازی – مانند نسخه اول- نوید یک داستان چند شاخه را به ما میدهد. فایر هنگام خوابیدن به خاطرات فابین منتقل میشود و ما میتوانیم قسمت عظیمی از وقایع اتفاق افتاده در سیاتل را با خاطرات فابین تجربه کنیم.
بازی شخصیتهای مختلفی دارند. کاراکترهایی عجیب و غریب که روحیات خاص خود را دارا هستند. البته طبیعی هم هست، در اکثر آثار خونآشامی ما صرفا با یک خونآشام آشنا میشویم که او هم معمولا شخصیت منفی داستان است. همیشه هم شخصیتی پر رو و سلطنتی طور دارد، انگار که آسمان دهن باز کرده و او از آنجا پایین افتاده. اما در اینجا ما فقط با خونآشامها سر و کار داریم و مطمئنا اگر همگی اینطوری باشند بازیکن پس از ۲ ساعت تجربهی بازی آن را پاک میکند.
رابطهی میان فایر و فابین از همان ابتدا به خوبی شکل میگیرد. هرچند شاید این شکلگیری زیادی سریع و مصنوعی به نظر برسد اما با توجه به مشترک بودن احساستشان این رابطه زیاد هم غیر منطقی و دور از ذهن نیست.
داستان بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 یک داستان معمایی، خونآشامی است که بازیکن را همانند بازی اول درگیر بازیهای سیاسی گروههای خونآشامی مختلف و مبارزات آنها میکند و آنها را متقاعد میسازد که به ادامهی بازی بپردازند و در این جهان تاریک و وسیع غرق شوند.
شما با شروع بازی و کشتن اولین قربانیتان ذوق زده میشوید. با یک ضربه قربانیان خود را به دیوار میکوبید و از خون آنها تغذیه میکنید. باحال به نظر میرسد اما با مواجهه شدن با اولین غولها «منظورم باسفایتها نیست، غولها یک نژاد سرباز در بازی هستند.» متوجه ضعفهای فراوان سیستم مبارزات بازی میشوید.
تمرکز این سیستم بر روی نبرد تن به تن با حریفان است. شما باید با ضربات سبک و سنگین به خدمت دشمنان خود برسید. متاسفانه همین ضرب و شتم ساده پر از اشکال ظاهر میشود. بخواهم رو راست بگویم مبارزه در این بازی همانند مبارزات با دست خالی در نسخهی اولیهی بازی اسکایریم به شمار میرود. مشتهای ساده و الکی که تاثیری فیزیکی بر روی دشمنان ندارد و فقط جان آنها را کمتر میکند. اوج قسمت خوبش در اجرای فینیشینگ بر روی حریفان است. شما میتوانید در آخرین لحظات مبارزه سر دشمنان را از بدنشان جدا کنید یا با مکیدن خونشان جان آنها را بگیرید.
اما از سیستم مبارزات که بگذریم باید بگوییم که بازی دست ما را در اجرای انواع طلسمها باز گذاشته است. ۶ نژاد مختلف در بازی وجود دارد و در ابتدا شما میتوانید با توجه به خصوصیات هر نژاد یکی از آنها را برای خود انتخاب کنید. هر نژاد جادو و قدرتهای خاص خود را دارد. از تلپورت و قدمهای بیصدا گرفته تا کنترل اجسام به وسیلهی ذهن. کاربرد این قدرتها در مبارزه هرچند کم و محدود است اما کمی رنگ و روح به این سیستم خشک میبخشد و آن را کمی قابل تحملتر میکند.
این که بگوییم بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 یک بازی جهانباز است یک شوخی بسیار زشت با آثار جهانباز است. ما به واسطهی علامت عجیب روی دستمان به منطقهی کوچکی از سیاتل محدود هستیم. در اصل نقشهی بازی یک Hub به حساب میآید. این کوچک بودن مشکلی ندارد بلکه خالی بودن آن است که بازیکن را اذیت میکند. شما پس از صرف حداکثر ۵ ساعت دیگر چیز جدیدی بر روی نقشه پیدا نخواهید کرد. ماموریتهای جانبی شما صرفا به تعقیب و کشتن محدود شدهاند و فعالیت درست و حسابیای در سطح شهر برفی سیاتل برای شما وجود ندارد.
با وجود ساده بودن مراحل، بازی از نداشتن راهنما رنج میبرد. در طی تجربه و بررسی بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 بارها و بارها در حین انجام مامویتها راه خودم را گم کردم و با هزار بدبختی توانستم به مقصد برسم.
بخشی از مبارزات بازی بر روی استفاده از اشیا و پرتاب آنها بنا شده و فیزیک بسیار ابتدایی بازی باعث میشود تا شما از این قسمت مبارزات هم لذت نبرید. به نظرم بیشتر ترجیح میدهید با همان مشت خشک و خالی دشمنان را شکست دهید تا با پرتاب اشیا.
تنها قسمت خوب گیمپلی بازی صحبتهایی است که فابین با خودش و ما در طول بازی انجام میدهد. در جاهایی که نیاز به بازحویی و گشتن صحنه است این صحبتها به بازیکن کمک میکند که سوالات درستی را از سوژههای تحت بازجویی بپرسد و بحث را به سمت درستی هدایت کند.
روایت داستان به انتخابهای بازیکن بستگی دارد. درست همانند بازی اول، شما میتوانید چندین پایان را تجربه کنید و سطح روابطتان را با افراد و فرقههای مختلفی کم کنید و یا بهبود ببخشید. حتی کوچکترین کنایه و متلک شما به یکی از روسای خونآشام میتواند نتایج خوب یا بدی داشته باشد.
وقتی بازی اسکایریم در سال پر بار ۲۰۱۱ توانست لقب بهترین بازی سال را از منتقدها و نشریات مختلف کسب کند قسمت عظیمی از طرفداران دنیای گیم به این انتخاب معترض بودند. این مطلب که همیشه مخالفانی برای GOTY یک سال وجود داشته باشد چیز عجیبی نیست اما اون سال باقی اعضا و مخاطبین ویدیوگیم نیز نسبت به این انتخاب جبهه داشتند. اسکایریم ۲۰۱۱ پر از باگهای مختلف بود و این موضوع باعث شده بود تا خیلیها بیخیال تجربه کردنش بشوند.
در طی بررسی بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 با تجربه کردنش به یاد اولین تجربهام در اسکایریم افتادم. با عنوان پر از باگی مواجه هستیم؛ باگهای کوچک و بزرگی که تجربهی بازی را برای شما تلخ میکنند. ان پی سیها در دیوار و زمین فرو میروند و تو راهی برای ضربه زدن به آنها نداری. قسمت راهنمای ماموریتها که در حالت عادی هم کم شما را راهنمایی میکند، دچار اشکال میشود و باید چندین بار به دور خودت بگردی تا راه درست را به تو نشان دهد.
اگر یادتان باشد بازی اول هم همین اشکال را داشت، ناقص و پر از باگ. کمترین انتظاری که بازیکن از سازنده دارد این است که این بار از این سوراخ گزیده نشود و حداقل بازی را با کمترین باگ ممکن منتشر کند. اما سازنده از اتفاقی که برایش افتاده درس نگرفته و باز هم بازی را ناقص منتشر کرده است.
شهر سیاتل در بازی به زیبایی هر چه تمامتر به تصویر کشیده شده است. به دلیل ماهیت خونآشامی بازی ما صرفا شبهای سیاتل را میبینیم و این شبها با استفاده از تکنولوژیهای نورپردازی زیبایی فوقالعادهای به شهر غرق در برف بازی میدهند.
متاسفانه بافتهای بازی کیفیت بسیار پایینی دارند. این کیفیت پایین در مواجهه با NPCها خود را به خوبی نشان میدهد. NPCهای بازی حتی از ساکنین سرزمین اسکایریم هم خشکتر و بیرنگ و روحتر هستند. البته که این کیفیت پایین در شخصیتها فقط به NPCها محدود میشود و باقی شخصیتهای اصلی از طراحی و کیفیت قابل قبولی برخوردار هستند.
بازی از مشکل در بهینهسازی رنج میبرد. شما حتی با داشتن یک سیستم میانرده نمیتوانید فریمریت ثابتی از بازی بگیرید و مجبورید همانند من بازی را با لگهای فراوان تجربه کنید. فرقی ندارد که کیفیت را دستکاری کنید یا نه، در هر صورت با مشکل پرش فریم مواجه هستید و این مشکل میتواند شما را از تجربهی بازی منصرف کند، البته با فرض اینکه توضیحات من تا به اینجا این کار را نکرده باشند.
اما موسیقی، تنها قسمت از بازی که کار خود را به نحو احسنت انجام میدهد. شما از همان ابتدا، همانند یک انسان که هیپنوتیزم شده تحت تاثیر موسیقی منوی بازی قرار میگیرید. در ابتدای تجربه من برای چند دقیقه بیخیال شروع بازی شدم و صرفا به منو خیره شدم و گذاشتم نتهای موسیقی ابتدایی بازی من را به حال و هوای گوتیک بازی ببرد. این موسیقی متن در باقی بازی نیز کمک میکند تا جو آن سنگینتر و ترسناکتر بشود. این موسیقی در قسمتهای فابین که بازی تم معمایی به خود میگیرد هم جریان دارد و کمک زیادی به ساخت فضای معمایی بازی میکند.
بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 دست به روی موضوع و ایدهی جالبی میگذارد. یک عنوان نقشآفرینی با حال و هوای خونآشامی و معمایی که میتوانست با وجود کوچک بودن نقشهاش خود را در کنار عناوینی همانند اسکایریم قرار دهد. اما متاسفانه اشکالات آن آنقدر زیاد است که میتوانم بگویم حتی طرفداران خودش هم ترجیح میدهند بازی اول را دوباره تجربه کنند تا اینکه به این بازی فرصت بدهند.
با وجود داستان جالب بازی، گیمپلی بازی تبدیل به پاشنهی آشیل آن میشود. پاشنهای بسیار بزرگ که از هر طرف میتوان به آن ضربه زد. باگهای فراوان بازی، سیستم مبارزات ابتدایی و خسته کننده و نقشهی کوچک و کم جزئیات بازی همه و همه دست به دست یکدیگر میدهند تا بازیکن را از تجربهی این عنوان فراری بدهند.
بازی بیشتر به یک بازی ناقص شبیه است. یک نمونهی اولیهی کامل نشده. با شناختی که از طرفداران این مجموعه دارم میدانم که تا حداقل ۲ سال دیگر آنقدر ماد برای این بازی میسازند که بازی از این رو به اون رو شود و به یک اثر کالت تبدیل شود. اما حالا حالاها این بازی ارزش بازی کردن ندارد.
امیدوارم بررسی بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 به شما در انتخاب بازی کمک کند. از شما همراهان دنیای بازی متشکرم که تا اینجای کار همراه من بودید.
یه معلم گیمر، دیگه چی از این بهتر!!!
برای اطلاع از جدیدترین اخبار، نقد و بررسیها و ویدیوهای اختصاصی، ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید. همراه شما هستیم.