باز هم نینجا مقابل شیاطین
خانه » نقد و بررسی » نقد و بررسی بازی
وقتی خبر منتشر شدن بازی جدید سگا را شنیدم، ناگهان به دوران کودکیم پرت شدم. زمانی که به خانهی داییم رفته بودم و پسرداییم بازی جدیدش را به من نشان داد. ما بهش میگفتیم نینجا سگی، یک بازی دوبعدی و سخت که در آن کنترل یک نینجا و سگ سفید رنگش را بر عهده داشتیم. بازی آرت و فضای زیبایی داشت و با وجود سخت بودنش بازهم من ۱۰ ساله را جذب خودش کرد.
این موضوع را تعریف کردم تا بدانید با چه پیش زمینه و انتظاری به تجربه کردن بازی SHINOBI: Art of Vengeance پرداختم. با من در بخش نقد و بررسی بازی همراه شوید تا به نقد و بررسی بازی SHINOBI: Art of Vengeance بپردازیم، این عنوان را واکاوی کنیم و ببینیم که آیا ارزش توجه و تجربه را دارد یا خیر.
بازی با یک مقدمهی کوتاه شروع میشود. شرکتی به نام ENE قصد دارد تمام دنیا را زیر سلطهی روث، ارباب خود، در بیاورد و تقریبا در انجام این کار موفق بوده است. حالا ENE برای محکم کردن جای پایش به قبیلهی اوبورو حمله میکند. قبیلهای که شینوبی داستان ما یعنی جو موساشی افسانهای ریاست آن را بر عهده دارد. شرکت ENE به قبیله حمله میکند و تمام قبیله بجز موساشی، همسرش، شاگردش و سگ باوفایش به سنگ تبدیل میشوند.
ما در طی بازی هیچ درکی از دشمنان خود نداریم. این اولین اشکالی است که در طی بازی به چشم من آمد. از همان ابتدا ما صرفا باید با روث مبارزه کنیم. هرچند در اواسط بازی متوجه متبع قدرت او میشویم اما باز هم نمیفهمیم چرا فقط ما آخرین امید بشریت هستیم؟ بازی باس فایتهای چالش برانگیز و جالبی دارد اما ما هیچ پیش زمینهای از آنها نمیبینیم. صرفا چند موجود شیطانی با طراحی خفن که در آخر هر استیج با ما مبارزه میکنند.
کم بودن دیالوگ نیز اشکالی است که به چشم میآید. البته که این مورد در آثار دو بعدی و پلتفرمر طبیعی است. اما بازی جدید سری شینوبی از اینور بام افتاده است. جو موساشی که بالکل حرف نمیزند و کل جوابهایش به یک صدای همممممم خلاصه میشود که همین جواب نیز در اکثر مواقع به نشانهی تهدید قلمداد میشود. باقی دشمنان نیز دیالوگهایشان صرفا به رجزخوانی و تهدید موساشی محدود شده است. در کل اگر شما این گفتگوها را رد کنید هیچ چیزی را از دست ندادهاید.
اما همین کمبود دیالوگ و خودداری از تعریف داستان میتوانست قابل تحمل باشد، اگر که بازی دارای یک سناریوی جدید و غیر تکراری بود. به دلیل شباهتهای زیادی که اثر جدید سگا با بازی جدید سری نینجا گایدن دارد، جدا از درست یا غلط بودن این کار، قرار است که با این بازی مقایسه شود. به نظرم خیلی عجیب است که همیشه بازیهای نینجایی به داستان مبارزه با شیاطین میپردازند.
در همین عنوان، درست مانند Ninja Gaiden: Ragebound دنیا قرار است توسط یک ارباب ظالم و تاریک تصرف شود و شما و قبیلهتان آخرین امید نجات بشریت هستید. حرف من این است که جناب آقای سازنده، میشود بدون حضور شیاطین و ارتشهای خصوصی و موجودات جهشیافته یک بازی خوب ساخت. ولی متاسفانه از ما اصرار و از سازنده انکار…
فرض کنید شما به بهترین رستوران دنیا دعوت شدهاید و آزادید تا از هر غذایی که دوست دارید بخورید. شما میان این همه گزینه برای انتخاب، از کبابهای لذیذ و آبدار گرفته تا ساندویچهای خوشمزه، صرفا یک نان و پنیر ساده را بردارید و از رستوران بیرون بیایید. این دقیقا همان کاری است که سازنده با گیمپلی شینوبی انجام داده است.
بازی میتوانست یکی از برترین عناوین پلتفرمر در چند سال اخیر باشد، اگر کمی بر روی ساخت حرکات و کنترل شینوبی وسواس بیشتری خرج میشد. در اول بازی همه چیز بر وفق مراد است. جاخالیها و پرشهای دوگانه زیبایی زیادی را به بازی تزریق میکنند اما مشکل از استیجهای بعدی شروع میشود.
هر مرحله مکانهای مختلفی برای گشت و گذار دارد. نمیدانم این سبک از طراحی مراحل را یک اقتباس از سبک مترویدوانیا بدانم یا نه. مکانهای زیادی هستند که ما نمیتوانیم در ابتدای بازی به آنها دسترسی داشته باشیم. اما با پیشروی و بازگشایی مهارتهای جدید در مراحل بعدی تازه متوجه میشویم که این قسمت از مرحلهی دوم یا سوم را باید با مهارتی که در مرحلهی پنجم به دست آوردیم رد میکردیم.
مشکل اینجاست که هیچ مانع مشخصی برای منِ بازیکن وجود ندارد که متوجه بشوم مهارت لازم برای رفتن به این قسمت از نقشه را ندارم. چند بار در طول مراحل مختلف خودم را با چالشهایی درگیر کردم که اصلا نباید سمتشان میرفتم.
گذشته از اینها برخی مهارتهای ساده نیز توسط سازندگان محدود شده و آزادی عمل از ما در بازی گرفته شده. به عنوان مثال میگویم: شما اگر از پرش دوگانه استفاده کرده باشید نمیتوانید با پرش بر روی دیوارها بار دیگر از این قابلیت استفاده کنید. حتما برای استفاده دوباره از این مهارت پای شما زمین را لمس کند. البته که این ویژگی با به دست آوردن چنگکهای نینجا به شما داده میشود. آنهم البته فقط روی دیوارهای سفیدرنگی که در بازی مشخص شدهاند.
از طراحی حرکتها گله کردم. بذارید این موضوع را هم بگم که مبارزات با باسها و اجرای فینیشینگ بر روی آنها خیلی ساده و پیش پا افتاده است. شینوبی صرفا ضربهی آخر را وارد میکند و باس بدون هیچ انیمیشن خاصی فقط بر روی زمین میافتد. در مبارزه با سایر دشمنان حداقل آنها به سمتی پرتاب میشوند. اما باسفایتها که توجه بیشتری را به خود جلب میکنند هیچ انیمیشن خاصی ندارند.
اینهمه اشکال گرفتم. اجازه بدید خوبیهایش را هم بیان کنم. بازی تنوع دشمنان و حرکات بسیار بالایی دارد. تقریبا در هر مرحله یک دشمن جدید به دشمنان بازی اضافه میشود. اما اینطور نیست که صرفا کمی رنگ و لعابش عوض شده باشد یا اندازهاش بزرگتر شده باشد. جدا از طراحی هیکل و قیافه، هر دشمن نحوهی حمله و نقاط ضعف خاص خود را دارد.
جو موساشی نیز حرکات و ضربات زیادی برای نمایش دارد. این کمبوهای متنوع به مرور زمان به شما آموزش داده میشود و میتوانم با اطمینان بگویم که این آموزش به قدری موثر است که شما حتی یک کمبو را هم از یاد نخواهید برد. این را در جایگاه یک گیمر فراموشکار و تقریبا خنگ در حفظ کمبوها میگویم. اگر من توانستم این حرکات را به ذهن بسپارم یعنی اینکه این کار برای شما مثل آب خوردن است.
به غیر از کمبوها، موساشی مهارتهای خاصی به نام نینپو را در اختیار دارد. استفاده از این مهارتها به مقداری تمرکز احتیاج دارد که با کشتن دشمنان به دست میآید. نوار دیگری نیز در بالای سر دشمنان وجود دارد که به آن نوار اعدام گفته میشود. با پر شدن این نوار شما میتوانید با یک ضربه دشمن خود را نابود کنید. خوبی این ضربه این است که اگر نوار اعدام چند نفر پر شده باشد موساشی با یک ضربه تمامی آنان را میکشد و لذت کار را دو چندان میکند.
البته با این که این توانایی جذاب به نظر میرسد اما متاسفانه تقریبا بلا استفاده میماند. دشمنان وقتی نوار اعدامشان پر میشود تنها یک ضربه با مرگ فاصله دارند و اصلا فرقی ندارد که آنها را با اعدام کردن بکشید یا با یک ضربهی معمولی. با پیشروی در بازی با موجهای پر تعداد از دشمنان مواجه میشوید که با وجود تراکم بالایشان سخت میتوانید نوار اعدام همه را پر کنید تا با یک ضربهی سریع کارشان را بسازید. اکثر آنها در تلاش شما برای پر کردن نوار اعدام بقیه کشته میشوند.
بازی دارای مراحل مختلفی است. اما این مراحل برای یک عنوان پلتفرمر خیلی طولانی هستند و ممکن است بازیکن را خسته کنند. مراحل بازی خود به چندین بخش تقسیم شدهاند و هر مرحله یک حالت نیمه جهانباز به خود گرفته. حتی اگر شما نخواهید یافتنیهای داخل بازی را پیدا کنید مجبور میشوید حدود نیم ساعت با دشمنان مختلف مبارزه کنید و از دست آتش و تهدیدهای دیگر فرار کنید تا به باس برسید.
سازنده برای بازی در این قسمت سنگ تمام گذاشته و زحمات زیادی کشیده. از همان ابتدا که وارد قبیلهی موساشی و آن دشت سفیدرنگ میشوید از مناظر زیبا لذت میبرید. مراحل از تنوع بالایی در طراحی بصری برخوردارند. در چندین پلتفرمر اخیر که تجربه کردم مرحلهی جشنوارهی فانوسها یکی از زیباترین طراحی های پسزمینهای را دارا بود.
برخلاف تصوری که از نینجاها داریم جو موساشی و افراد قبیلهاش لباسهایی با رنگ روشن میپوشند. جو نینجایی که در بازی وجود دارد دلیل نمیشود که سازنده از رنگهای تیره برای طراحی مراحل خود استفاده کند. بسیاری از مراحل در روز جریان دارند و با وجود سازههای زیبا و بزرگ در پسزمینه ما با یک بوم نقاشی رنگارنگ طرف هستیم.
این آرت زیبا و رنگارنگ با گرافیک انیمیشنی و نقاشیطور بازی ترکیب میشود و یک تجربهی به یاد ماندنی را برای شما رقم میزند. یک عنوان دوبعدی که گرافیک بسیار بالایی را دارا است و از تماشای آن سیر نخواهید شد. نحوهی طراحی بصری بازی من را به یاد بازی دوست داشتنی Shank انداخت. در آن بازی هم با وجود داستان دارک و خشنش اما ما با یک فضاسازی زیبا طرف بودیم.
این آرت و فضا را با یک موسیقی زیبا و هیجانانگیز ترکیب کنید. عنصری که شما را در مبارزات با باسفایتها همراهی میکند و صحنههای حماسی و پرشوری را خلق میکند. با وجود تکراری بودنش شما قرار نیست به این زودیها از شنیدن آن سیر شوید.
بازی SHINOBI: Art of Vengeance یکی دیگر از آیپی های دوست داشتنیای است که سگا قصد زنده کردن آنها را دارد. این بازی بازگشت خوبی را تجربه میکند و مطمئنا جزو یکی از عناوین خوب امسال محسوب میشود. SHINOBI: Art of Vengeance بازی بینقصی نیست. گرافیک فوقالعادهای دارد اما اسب پرنفسش در گیمپلی و داستان کمی لنگ میزند. مطمئنا اگر سگا قصد داشته باشد ساخت بازی برای این مجموعه را ادامه دهد باید وسواس بیشتری بر روی بازی بعدی خود خرج کند. این عنوان را به هرکسی که به عناوین پلتفرمر و دوبعدی علاقه دارد پیشنهاد میکنم. مطمئنا آرت و فضای آن تا مدتها در ذهنتان باقی خواهد ماند.
این بود بررسی بازی SHINOBI: Art of Vengeance ممنون از شما مخاطبان حرفهای دنیای بازی.
یه معلم گیمر، دیگه چی از این بهتر!!!
برای اطلاع از جدیدترین اخبار، نقد و بررسیها و ویدیوهای اختصاصی، ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید. همراه شما هستیم.