بازسازی یک شاهکار
خانه » نقد و بررسی » نقد و بررسی بازی
به پایان رساندن ماموریت مهمتر است یا وفاداری؟ چه چیزی در انتهای راه وطنپرستی در انتظار ماست؟ با بررسی بازی Metal Gear Solid Delta: Snake Eater همراه بخش نقد و بررسی رسانه دنیای بازی باشید.
۲۱ سال پیش بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater منتشر شد؛ عنوانی که به راحتی جزو یکی از شاهکارهای تاریخ ویدیوگیم قرار میگیرد. با معرفی متال گیر سالید دلتا، بیصبرانه منتظر بودم که این عنوان را تجربه کنم، چون نسخه اصلی بازی یکی از منحصربهفردترین و فراموشنشدنیترین تجربیاتم را رقم زد؛ آغاز راه داستان سری متال گیر و سربازی به نام Jack که بعدها او را Big Boss میخوانند.
با مشاهده اولین تریلر از خودم سوال پرسیدم که این نسخه قرار است یک ریمیک باشد یا صرفا یک نسخه ریمستر؟ آیا قرار است خلاقیتهای هیدئو کوجیما و تیمش نادیده گرفته شود؟ آیا این نسخه قرار است مکانیکهای جدیدی اضافه کند؟ همه چیز در این نسخه به شکل عین به عین بازسازی میشود و تغییر آنچنانی در کار نیست؟ با بررسی بازی Metal Gear Solid Delta: Snake Eater همراه باشید تا به جواب این سوالها بپردازیم.
داستان سری متال گیر سالید همیشه زیربنای سیاسی دارد و این نسخه نیز از چنین فرمولی مستثنی نیست. ما در بحبوحه جنگ سرد و در قالب سربازی با اسم رمز Naked Snake تحت فرمان Major Zero با پشتیبانی Sigint و Para-Medic برای آزادسازی دانشمندی به نام Sokolov راهی شوروی شده تا مانع به پایان رسیدن ساخت ماشین کشتاری به نام Shagohad شویم.
در میانه ماموریت، استاد شما یعنی The Boss همراه واحد Cobra رو در رویتان قرار میگیرد و به شوروی پناهنده میشود. کلنل Volgin از نیروی شورشی همراه باس، کلاهک هستهای ساخت آمریکا را به مرکز تحقیقاتی Tselinoyarsk شلیک میکند تا انگشت اتهامات به سمت آمریکا دراز شود. اسنیک مدت کوتاهی پس از شکست در این ماموریت، دوباره عازم شوروی شده تا علاوه بر نابود کردن شگوهاد، سرباز افسانهای آمریکا و استادش یعنی باس را هم به قتل برساند تا بیگناهی آمریکا را اثبات کند.
داستان نسخه سوم متال گیر سالید، قصهای سرشار از پیچشهای غیرمنتظره است و تا امروز تازگی و جذابیت خود را حفظ کرده. این داستان بهترین لحظات نویسندگی هیدئو کوجیما را به تصویر میکشد و او با این نسخه بالاترین سطح خلاقیتش را به نمایش گذاشت.
بخش اعظم گیمپلی به صورت یک به یک حفظ شده، اما در عین حال Konami چند قابلیت جدید اضافه کرده که تجربه را جذابتر میکند. اکنون میتوانید بین کنترل و دوربینهای کلاسیک و مدرن یکی را انتخاب کنید؛ حالت مدرن دوربین را به پشت شانه منتقل و دسترسی سریع به تغییر Camo و Radio را تنها با فشردن یک دکمه را ممکن میسازد. حالا شما قادر هستید تا استتار خود را در لحظه تغییر داده و نیازی برای پیمودن چندین منو ندارید.
هر کدام از دوربینهای بالای سر و پشت شانه مزایای خود را دارند، اما نکته عجیب این است که بازیکن نمیتواند دوربین را در میان گیمپلی تغییر دهد و با تغییر دادن حالت دوربین، مجبور به شروع از آخرین سیو هستید و نمیتوانید ۲ دوربین را در هر زمان سوییچ کنید.
قابلیت حرکت در حالت Crouch یا نیمخیز که سالها محدود به نسخهی 3DS بود، حالا در این نسخه در دسترس بوده و مخفیکاری را برای شما آسانتر میکند. همچنین یکی از بهترین قابلیتهای این نسخه، سیستم سیو و لودینگ آنی است. با ورود به هر بخش جدید، بازی به شکل خودکار ذخیره شده و برخلاف نسخه اصلی که مجبور به بازگشت به منوی اصلی بازی بودید، میتوانید Auto Save خود را لود کرده و به ابتدای مکان فعلی بازگردید.
سیستم تیراندازی در نگاه اول شباهت زیادی به نسخه اصلی بازی دارد، اما شاید مهمترین تفاوت آن را میتوان به Bullet Drop سلاح Tranqulizer اطلاق کرد. کلت نمادین اسنیک در نسخه اصلی مثل یک سلاح لیزری عمل میکرد و تنها با نشانه گرفتن روی سر دشمنان، قادر به هدشات کردن آنها بودید. اما در این نسخه برای هدشات کردن دشمنان در فواصل بیشتر، مجبور به نشانهگیری نقطهای بالاتر از سر آنها هستید.
به طور خلاصه، درجه سختی کلی بازی به شدت پایینتر آمده. بازی روی حالت Normal نسبت به همین حالت در نسخه اصلی، به شکل واضحی سادهتر شده و باسهای بازی به خصوص باسفایت نهایی، چالش خاصی برای شما ایجاد نمیکنند.
مدهای Snake vs Monkey و Guy Savage از Platinum Games و Theater Mode از MGS3 Subsistence در منوی اصلی وجود دارند. Snake vs Monkey بخشیست که حال و هوای چلنج دارد و در این بخش باید میمونهای پخششده در لوکیشن را پیدا و تصاحب کنید. Guy Savage هم بخش بسیار کوتاه Hack n Slash است که در جریان بازی آزاد میشود. لازم به ذکر است که این مینیگیمها در نسخه اصلی بازی نیز وجود داشتند.
برخی از دشمنان در بازی حلقه فیلمهایی به همراه خود دارند که با اسلحه کشیدن روی آنها میتوانید این فیلمها را دریافت کنید. این فیلمها در واقع بخشی از Secret Theater بازی هستند و ویدیوهایی دستکاری شده از کاتسینهای بازی را به نمایش میگذارند. این بخش در بازی اصلی وجود داشت ولی در نسخه جدید چندین ویدیوی جدید اضافه شده است.
مکانیزم مبارزات CQC واضحا Responsiveتر از نسخه اصلی است. چندین انیمیشن برای Takedown کردن دشمنان اضافه شده و تنها محدود به یک انیمیشن تکراری نیست. البته اجرای این انیمیشنها کمی بیش از حد طولانی شدهاند و ممکن است منجر به لو رفتن شما شود.
موتور Unreal Engine 5، محیطهای انبوه جنگل، مردابها و صخرهها را به شکلی سینمایی بازآفرینی کرده است. پوشش گیاهی، باران و نورپردازی به قدری دقیق طراحی شده که گاهی احساس میکنید در دل یک ماموریت مخفیکاری واقعی حضور دارید. جزئیات گرافیکی در گیمپلی به معنای واقعی کلمه، شگفتانگیز هستند و یکی از بهترین ویژوالهای این نسل را شاهد هستیم.
جزئیات بدن و چهره اسنیک در یک کلام فوقالعاده است. این کرکتر به لطف حفظ هویت بصری کلاسیک و تزریق جزئیات بیشتر، نمایشی چشمنواز دارد. استتار صورت او صرفا یک افکت درجه چندم نبوده و ترکهای رنگ روی او کاملا مشهود است. این طراحی از اسنیک با اختلاف زیادی در صدر لیست تمامی طراحیهای این کارکتر جای میگیرد. همچنین طراحی کارکترهایی مثل Major Zero و دیگر اعضای تیم ساپورت هم به خوبی انجام شده است.
متاسفانه این قضیه در مورد دیگر کارکترها چندان صادق نیست و چندان آشنا به نظر نمیرسند. باس به شکل عجیبی جوانتر از نسخه اصلی شده. ولگین و Ocelot آن طور که انتظار داشتم بازسازی نشدهاند و مدل چهره و طراحیشان غریبه است. در بازی اصلی، طراحی شخصیتها با تکسچرهای شبیه به نقاشی و افکت Bloom سنگین به سبک آثار یوجی شینکاوا گرایش داشت. حالا اما جزئیات جدید در موتور Unreal بیش از حد واقعگرایانه شده و هارمونی را بهم زده است.
نکتهای کوچک ولی آزاردهنده بازخوانی قطعه نمادین Snake Eater با صدای Cynthia Harrell است. نسخه جدید از این آهنگ، به نوعی ریتم و لحن را عوض کرده و نتیجه چندان جالب نشده است. بهتر بود قطعه اصلی را Remaster میکردند یا اینکه به بازیکنان حق انتخاب بین ۲ نسخه جدید و قدیمی را میدادند.
یکی از مهمترین و چشمگیرترین نتایج این ریمستر، باس فایت The Fury بود و ارتقای گرافیکی نقش زیادی در این باسفایت ارائه کرد. تماشای انعکاس اسنیک در کلاه مخصوص فیوری در کاتسین حس اعجابانگیزی میدهد. همچنین افکتهای آتش به شکل فوقالعادهای در محیط قرار گرفتند و به وضوح تجربه این مبارزه را یک سروگردن بالاتر از نسخه اصلی بردهاند.
از نظر فنی، نسخه PC بازی تجربهای پایدار بود. این بازی در حدود ۹۰ درصد مواقع بدون مشکل اجرا میشد، اما گاهی در حین گیمپلی یا کاتسینها دچار Stutter و افت فریم میشد. یک یا ۲ بار هم چند بار هم بازی کرش کرد، اما در کل این نسخه برای من چالش قابلتوجهی در پرفرمنس نداشت.
بزرگترین ایراد در زمینه بصری را میتوان استفاده از موکاپها و انیمیشنهای قدیمی به همراه تکسچرهای جدید دانست. این موضوع در کاتسینها به شدت خودشان را نشان میدهد و شما حس میکنید که انگار بازی روح ندارد. سازندگان صرفا مدلها را با تکسچرهای باکیفیت بهبود دادند اما توجهی نسبت به اضافه کردن انیمیشنهای جدید نداشتند.
کونامی بازی Metal Gear Solid Delta: Snake Eater را یک ریمیک میداند. اما آیا ادعای آنها درست است و میتوانیم این عنوان را یک ریمیک بدانیم؟ وفاداری به نسخهی اصلی خوب است، اما مگر همین کاری نیست که یک نسخه ریمستر انجام میدهد؟ یک ریمیک واقعی باید جسارت داشته باشد، المانهای جدیدی اضافه کند و در عین حال روح اثر اصلی را حفظ کند.
لودینگها خیلی سریع هستند، اما همچنان immersion و جریان بازی را میشکنند. چرا قطعات کوچک نقشه را در یک دنیای یکپارچه ادغام نکردهاند؟ یا اینکه چند ناحیه تازه اضافه کنند تا حس جهان باز ایجاد شود، در حال حاضر، این بازی هنوز رنگ و بویی قدیمی دارد.
زاویه دید روی شانهی برای نسل جدید منطقی به نظر میرسد اما Level Design برای آن ساخته نشده است. راهروهای تنگ و محیطهای بسته باعث میشوند اسنیک مدام به دیوارها بچسبد و حتی عبور از پل چوبی فرسوده هم بیش از حد چالشی به نظر میرسد.
شعاع انفجار Claymoreها به شکل مضحکی دو برابر چیزی است که به نظر میرسد و ممکن است به سلامتی چشمهای خود شک کنید. این موارد همان چیزیست که یک ریمیک باید سراغ اصلاح رفته و آن را به استانداردهای امروزی برساند، نه اینکه صرفا روی نسخه قدیمی رنگ و لعاب بریزد و آن را یک «ریمیک» بخواند.
متال گیر دلتا مرز میان ریمیک و ریمستر را نازک میکند. سیستم کاور از متال گیر ۵ به دلتا اضافه شده و با دوربین جدید هماهنگ است. میتوانید از دید اولشخص هم با دشمنان در بیفتید و با انیمیشنهای تازه آنها را دور بزنید. خارج از این موارد، نمیتوان مورد چشمگیری به جز جلوههای بصری شگفتانگیز دلتا پیدا کرد.
بازی Resident Evil 2 Remake را در نظر بگیرید. روح و سبک اصلی حفظ شد، شخصیتها دستنخورده باقی ماندند، ولی تجربهای کاملا نو پیش چشم گذاشت. برای مثال میتوان به ابتدای بازی و صحنه پمپبنزین اشاره کرد که که تبدیل به یک مرحله جذاب قابلبازی شد. من انتظار داشتم که چنین رویکردی را در Metal Gear Solid Delta: Snake Eater ببینم.
مواردی مثل جلوههای بصری خیرهکننده، مخفیکاری نرم و روان باعث میشود که بگویم Metal Gear Solid Delta شایستهی ۹/۱۰ است. اما اگر خوب بنگریم، هوش مصنوعی دشمنان هنوز به شدت ضعیف است. Eva مثل یک سرباز صفر برای پیمودن چند متر نیاز به راهنمایی مداوم دارد. لول دیزاین و انیمیشنهای قدیمی داد میزنند که یک چیزی مشکل دارد.
این نسخه واضحا در مرز باریک میان ریمستر و ریمیک گیر افتاده و فرای گرافیک فوقالعاده و کنترلهای جدید، مخاطب با همان بازی قدیمی روبهروست. خیلیها ممکن است از بازگشت به خاطرات کودکیشان لذت ببرند، اما من میپرسم چرا کونامی جسارت بیشتری به خرج نداد؟
این بود بررسی بازی Metal Gear Solid Delta: Snake Eater، ممنون از همراهی شما مخاطبان حرفهای دنیای بازی.
برای خرید این بازی میتوانید به این صفحه مراجعه کنید.
برای اطلاع از جدیدترین اخبار، نقد و بررسیها و ویدیوهای اختصاصی، ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید. همراه شما هستیم.