خانه » اخبار بازی یواسا و شیطان | یادداشتی بر انیمه DevilMan Crybaby × توسط علی فتحآبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۱۳ , 16:00:55 4 «ماساکی یواسا» (Masaaki Yuasa)، نامی شناختهشده برای دوستداران انیمیشنهای سرزمین خورشید تابان. یکی از بهترین و خلاقانهترین انیماتورهای حال حاضر دنیا که با دید خاص و هنرمندانهاش و سبک کاری و طراحیهای دستی و رنگزنی خاصش، محبوبیت بسیاری را میان علاقهمندان جدی این هنر دلنشین و دوستداشتنی بهدست آورده است. یواسای ۵۲ ساله که از همان اولین کارهای مستقلاش مسائل هستیشناسانه و روانشناسی را در بستری سورئال و فانتزی با هم ترکیب کرد و به هارمونی جادویی و سحرانگیزی دست یافت. بینندههایش را سوار بر امواج خروشان احساسات متناقض و شدیدا انسانی شخصیتهای آثارش میکند و چنان هستیها و تفکراتشان را دستخوش تلاطم و رعشه میگرداند که مشاهده تکتک آثار دوستداشتنیاش، بدل به تجربهای ناب و تکرار ناشدنی میشود. هر انیمهاش شما را در همان چند دقیقه اول میبلعد و وارد دنیای مخصوص خودش میگرداند. دنیایی که با ظرافت و هنر تمام از چنان هماهنگی و یکدستی آرمانی برخوردارست که بیننده خوشبخت ما بدون کمترین مقاومتی، با رغبت و میلی تام خودش را در درهی احساسات عاشقانه و تعمقآمیز آقای کارگردان میاندازد. از کارنامه کاری گهربارش، هنر است که سرازیر میشود، خلاقیت و تفکری اصیل و بهدور از فشارها و تمایلات دیگران و بازار بیرونی؛ برآمده از دل و احساس صادقانه خالق و برانگیزاننده پیکره دیگران. ما را وارد سفری ادیسهوار از تغییر و تفکر پیرامون زندگی و خودمان میکند و چنان با احساسات و مفهومهای فردی تکتکمان بازی میکند که مشاهده آثارش را از صرفا سرگرمی و گذران وقتی دلنشین و سراسر لذت فراتر میبرد. به آن عمق و معنی میبخشد، حرف و سخنی در بطنش قرار میدهد و سپس خود را پیرامون آن شکل میدهد. شخصیتهایش را تعریف میکند و به همراه بیننده راهی ماجرایی از جنس زندگی میکند. تمامی آثار اصیل یواسا از همچین ویژگی بهره میبرند. از Mind Game ،Kaiba ،Kemonozume گرفته تا The Tatami Galaxy Ping Pong و این اواخر هم DevilMan CryBaby. همگی حول این موضوعات در گردشاند و در کنار هنر ارزنده و مثالزدنی خالقشان، پیکرهای ناب و بینقص را بهوجود میآورند. به بهانه پخش جدیدترین انیمه ایشان، DevilMan CryBaby که اقتباسی جدید از مانگای معروف و نامی «گو ناگای» (Go Nagai)، از مانگاکاهای محبوب قرن بیستم ژاپن است، تصمیم گرفتم این متن را به رشته تحریر درآورم؛ هم بهمنظور ایجاد آشنایی مختصر شما عزیزان با شخص هنرمند «ماساکی یواسا» و هم این انیمه زیبای ده قسمتی که تمامی قسمتهایش بهرسم کارهای تولیدی شرکت «نتفلیکس» (Netflix) بهطور یکجا عرضهشد و هماکنون منتظر شما عزیزان است که بروید و در خلاقیت و داستان قشنگاش شنا کنید؛ در ادامه همراه دنیای بازی باشید. خود آقای هنرمند. اولین مسالهای که در مواجه با آثار یواسا بسیار به چشم میخورد، سبک طراحی خاص و متفاوتاش است. همین سبک هنری متفاوت که درخصوص آثار خلقشده در رسانههای هنری تصویری، از اولین و مهمترین عاملهای جذاب مخاطب و شناساندن خود به دیگران نیز است، عده کثیری از افراد را از خود میراند. طراحیهای خاص یواسا اصلا بد نیستند، اتفاقا اگر بهشان عادت کنید و بپذیریدشان، متوجه هنر و نبوغ سرشار جاری درشان میشوید و میفهمید که چهقدر زیبا و با ظرافت، در اوج سادگی وی توانسته طراحیهایی سازگار و همسو با دنیای داستانش خلق بکند. رنگزنیهای گاها شدیدا سرد و گرمش و استفاده مکرر از رنگهای زرد و کرم، از دیگر عواملیست که محصولاتش را بیش از پیش خاص و متفاوت میکند. به همهی اینها، داستانهای هستیشناسانه و مفهومی مورد علاقهاش را نیز اضافه بکنید تا متوجه بشوید که چرا یواسا هنوز بعد از چنین کارنامه هنری درخشانی توسط عام مردم دیده نشده و در قیاس با دیگر بزرگان این هنر، از مقبولیت و محبوبیت عمومی کمتری برخوردار است. هرچند که علاقهمندان جدی صنعت انیمه و دنبالهروهای مفهوم و عمق حقیقی برآمده از عشقی جاویدان، خوب با کارها و شخص هنرمند ایشان آشنایی دارند. DevilMan CryBaby نیز از این قاعده مستثنی نیست. درست است که انیمهای اقتباسیست و نویسنده این اقتباس هم شخص ایشان نبوده و صرفا بر مسند کارگردانی و خلق عینی این اثر تکیهزده، ولی ردپا و حضور مستمر او را میشود در جایجای این اثر مشاهده کرد. سبکطراحیهای خاصش درخشان و زیباتر از همیشه بازگشتهاند و رنگزنیهای سردش تلاقی عجیبی با دنیای تاریک و داستان تلخ مانگای DevilMan دارد. او، بهخوبی چیستی و کلیت مانگای اصلی را درک کرده و اقتباسی درجهیک، هم برای علاقهمندان و سینه چاکان مانگا و هم دوستداران یک انیمه خوب، را بوجود آورده است. آن پایانبندی لعنتی، آن محنت فراگیر، آن غم فزاینده و عبثیتی عمیق. از یواسا اندکی فاصله بگیریم و برویم سراغ «گو ناگای» (Go Nagai)، خالق اصلی مانگا DevilMan که از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۳ در پنج جلد منتشر شد. «دویلمن» ناگای حتی در قیاس با خشونت موجود در محصولات کنونی هم بسیار خشن و افسارگسیخته محسوب میشود، حالا تصور کنید که اثری در دهه هفتاد میلادی که هنوز تابوهای سفت و سختی در خصوص نمایش بیپرده خشونت و مسائل جنسی در جهان وجود داشت، وی دست به خلق اثری زد که بعدها «کنتارو میورا» خالق مانگای بزرگ «برزرک» (Berserk) و «هیدئاکی آنو» خالق انیمه Neon Genesis Evangelion از آن بهعنوان محصول مورد الهامشان یاد کردهاند. در نظر داشتهباشید که برزرک یکی از خشنترین و تاریکترین مانگاهای تاریخ ژاپن است و «اوانجلیان» هم با داستان تلخ و تم افسرده و محنتزدهاش یکی از تلخترین انیمههای موجود است. امیدوارم حالا خودتان به عمق تلخی و خشونت موجود در اثر بزرگ «گو ناگای» پی برده باشید و فهمیده باشید که چهل سال پیش دست به خلق چهچیزی زد. اعتراضهای بسیاری نیز به خشونت و پردهدری بسیار موجود در مانگا به وی شد. حتی در زمان عرضه مانگا «دویلمن» در قیاس با دیگر کار آنموقع ناگای، Mazinger، از توجه و مقبولیت عمومی کمتری برخوردار شد که این امر برای وی نیز تعجب برانگیز بود. چون بهگفته خودش میزان انرژی و علاقهای که صرف خلق «دویلمن» کرده قابل قیاس با دیگر کارش نیست و اینکه اینچنین Mazinger مورد اقبال عام قرار گرفته برایش پرسش برانگیز بوده است. در همان دهه هفتاد میلادی استودیو Toei Animation که با اقتباسهایش از دو مانگا One Piece و Dragon Ball شناخته میشود، دست به خلق انیمهای ۳۹ قسمته از شاهکار ناگای زد؛ ولی بهطور چشمگیری از خشونت موجود در اثر کاست و از پرداخت به موضوعات سنگین و عمیق جاری در بطن اثر، پیرامون مسایل هستیشناسانه و فلسفی آن صرفنظر کرد و محصولی بابمیل طیف بیشتری از بینندهگان و خصوصا نوجوانان بالای ۱۲ سال خلق کرد. به همین علت، پایانبندی انیمه بهکل از مانگا متفاوت است و برخلاف پایان سیاه و تلخ، ولی عمیق و ملموس مانگا، با پایانبندی روشن و عرف رایج محصولات شونن طرف هستیم، همهچیز به خوبی و خوشی به اتمام خود میرسد و همه شاد و خوشحالند؛ دقیقا نقطه مقابل پایانبندی اصلی که اشک و کنج تنهاییست که در اتمسفر آن قدم میزند. مانگای «دویلمن» بهگونهای دنباله معنوی کار پیشین ناگای، Demon Lord Dante محسوب میشود. اگر گذرتان به این مانگا خورد، به شباهتهای موضوعی و تمهای یکسان مشترک بین دو اثر برخواهید خورد. ناگای به گونهای در دویلمن کلیت اثر پیشین و تمهای موجود در آن را بسط بیشتری داد و با ارتقای کیفی سبک هنری آن، محصولی فوقالعاده را بهوجود آورد. طی سالیان بعدی، دنبالهها و اقتباسهای انیمهای دیگری نیز از مانگا صورت گرفت که ذکر تکتکشان از حوصله شما و این متن خارج است. درصورت علاقه، خودتان بروید و با جستجویی کوتاه در اینترنت از چم و خم آنها اطلاع کسب کنید. معلق در گرداب غم و پشیمانی، احساسات و بغضی که میخواهند فریاد برآورند و خود را خالی کنند. مشتهای بیامان خود را راهی سرشت دیوانه و مجنون دنیا بکنند و خسته از تمامی این بیهودگیها، در کنجی نظارهگر محو شدن هستیهایشان باشند… . اقتباس یواسا از «دویلمن» ناگای، اولین اقتباس انیمهای است که تمام داستان مانگا را بدون کم و کاست شامل میشود و اقتباسی تمام و کمال و وفادارانه را به اصل اثر دارد. نکته جالب اینجاست که وی داستان را تماما برای دهه کنونی و دنیای مدرن بازنویسی کرده و گویی که انگار ناگای دقیقا همین دیروز «دویلمن» را به رشته تحریر درآورده و نه چهل سال پیش. انتقال عین به عین وقایع و رخدادهای داستان از دهه هفتاد میلادی به دوران کنونی و گنجاندن تمها و موضوعات موجود کنونی در آن و پیوست و درهمتنیدگی عین به عین و عالی آن با داستان اصلی، امری نیست که بهراحتی بهدست بیاید. چرا که با اندکی کم و زیاد کردن ممکن است این اضافات و تازهسازیها از داستان خارج بشود و به امری زاید و یا بیاثر بدل شود و صرفا تلاشی ناپخته باشد در راستای مدرنسازی داستان اصلی؛ که خوشبختانه یواسا و نویسنده این اقتباس زیبا، Ichirō Ōkouchi موفق به انجام تمام و کمالش شدهاند. کملطفی بزرگیست اگر وصف موسیقیهای زیبا و شنیدنی DevilMan Crybaby را نکنیم و در خصوص احساس و هنر بیمثال جاری در آن مدههسراییها سر ندهیم. «کنسوکه اوشیو» (Kensuke Ushio) که پیشتر همکاری دیگری با یواسا در Ping Pong The Animation نیز داشت، چنان قطعات سحرانگیزی را خلق کرده که پیکره فرد را همانند خمیری در مشتهای خود میگیرند و با هستی و وجودیتاش چنان بازی میکنند و درگیر احساسات شدید و سروری مداوم میکنند که تجربهاش فقط و فقط با شنیدن این قطعات شنیدنیست که حاصل میشود و بس. جدا از کیفیت بسیار بالای موسیقیهای ساختهشده «کنسوکه اوشیو»، هارمونی و نشستن مثالزدنیاش با اتمسفر و دنیای داستان و اتفاقاتش است که آن را اینچنین تاثیرگذار و شگرف میگرداند؛ دقیقا مشابه کاری که وی با پینگپونگ انجام داد و تمامی احساس و عشق عمیق موجود در داستان و شخصیتها را، با نتهای جادویی خود به توانهای ده و صد رساند و تاثیرگذاری و شدت زیبایی شناسی آن را چندین برابر کرد. تصور دویلمن یواسا بدون موسیقیهای اوشیو نیز عملا امری غیرممکن است؛ آنها چنان بر هویت این انیمه نشستهاند و آن را تعریف میکنند که گویا بهگونهای اوشیو خود اقتباسی موسیقیایی از مانگای ناگای انجام داده و سپس آن را بر شاهکار یواسا نشانیده. آزاد و رها از تمامی تعلقات و درگیریهای مستمر. حیف است نامی از Netflix نبریم. شبکهی اشتراک فیلم و سریالی که به لطف هدایت صحیح و خلاقانه بهسرعت پلههای ترقی را طی کرد و در مدت زمانی کوتاه توانست نام خودش را بهعنوان برندی شناختهشده در صنعت فیلم و سریال مطرح کند. بعد از مدتی خودش نیز وارد حیطه تولید محتوا شد و با تهیهکنندگی سریالهای زیبایی مثل Bojack Horseman و House Of Cards توانست بیش از پیش قدرت هنری خود را به رخ رقیبان بکشاند. قراردادش با Marvel درخصوص خلق دنیای سریالی مارول هم سود هنگفت و متقاعبا دوجین شخصیت خفن و سریالهای چند فصلی متعددی را شامل حالش کرد. در سال پیشرو هم هیچچیز نشده لیست آثار تولیدیش قند در دل علاقهمندان آب میکند. جدا از «بوجک هورسمن»، نتفلیکس با آثار انیمیشنی غریبه نیست. تابستان گذشته انیمیشنی کوتاه براساس سری بازی نامی Castlevania را تهیهکنندگی کردند که از حیث کیفی نیز محصول قابل توجهی بود؛ ولی DevilMan Crybaby، اولین تجربه این شرکت در تهیهکنندگی یک انیمه ژاپنیست. چرا که سریالهای انیمیشنی پیشینشان توسط سازندههای غربی ساخته شدهبود و همکاری کنونیشان با «ماساکی یواسا» اولین پروژه مشترک این شرکت با چشمبادامیهای سرزمین آفتاب است؛ همکاری که خوشبختانه بسیار خوشیمن بوده و منجر به خلق چنین اثر زیبا و چشمگیری شده. امیدوار هستم که این انیمه سنگبنایی باشد برای ادامه همکاریهای Netflix با انیماتورها و کارگردانان نامی ژاپن؛ خصوصا در این سالها که صنعت انیمه بهخاطر فشار کاری و مسائل مالی مقداری از آن روزهای پرشکوه و جلالش فاصله گرفته و آثار میانمایه و بیبنیه از سر و کول آن بالا میرود. نتفلیکس با دادن آزادی تام به یواسا در به تصویر کشیدن بیپرده هرآنچه که دل تنگش میخواست، نشان داد که اهل ریسک است و میتواند برای انیماتورهای نامی ژاپن نوید دهنده مکانی مناسب جهت پروراندن ایدههای شخصی و مورد علاقه خودشان، به دور از فشار تهیهکننده و سانسورها و محدودیتهای بیمورد باشد. آکیرا و ریو، دوستی و رابطهای که تمامیت داستان بر آن سوار است. DevilMan Crybaby انیمه زیباییست؛ عاری از اشکال و بینقص نیست، ولی در رسیدن و انتقال آنچه که هدف کارگردان و نویسنده بوده بهخوبی عمل میکند و تا انتها با ضربآهنگ و روایت خوباش، شما را همراه خود میگرداند. شخصیتهایش را بهخوبی تعریف میکند و علیرقم مدت زمان کوتاهی که در اختیار دارد و ریتم سریع روایت هر قسمت، چیزی را ناگفته یا رخدادی را ناپخته به حال خویش رها نمیکند. تمامی بخشهایش در جای درست خویش قرار دارند و با هدایت درست و نگاه هنرمندانه یواسا، ترکیبی بینقص را شکل دادهاند. فقط توجه داشته باشید که محتوای خشونتآمیز و صحنههای جنسی قابل توجه آن، این اثر را برای تمامی سلایق و گروههای سنی مناسب نمیکند، پس حتما قبل از تماشایش به این نکتهها توجه داشته باشید. نویسنده علی فتحآبادی 4 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای ارسال دیدگاه باید وارد شوید فوق العاده بود ۰۰ پاسخ فوق العاده بود ۲۰ پاسخ بهترین نقدی بود که از این انیمه خوندم اطلاعات خوبیم بهمون دادین خسته نباشید ۱۰ پاسخ بسیار عالی اولین نقدی که تونست این انیمه زیبارو به درستی شرح بده. این انیمه یکی از مورد علاقه های من هست و با خوندن این مقاله حسابی دلم برای خاطراتش تنگ شد و هوس کردم بشینم دوباره نگاش کنم البته صحنه های خشن و جنسی فراوانی داره (اصلا پایه و اساسش همینه و نمیشه ازش ایراد گرفت) و من تا مدتی افسردگی گرفته بودم انیمه بسیار تاثیرگذاریه و تا مدت های طولانی یادش در خاطرتوت باقی میمونه. ولی جدا حواستون باشه! این انیمه مناسب هر کسی نیست. با خانواده هم ابدا تماشا نکنید :)) ۱۶۰ پاسخ
بسیار عالی اولین نقدی که تونست این انیمه زیبارو به درستی شرح بده. این انیمه یکی از مورد علاقه های من هست و با خوندن این مقاله حسابی دلم برای خاطراتش تنگ شد و هوس کردم بشینم دوباره نگاش کنم البته صحنه های خشن و جنسی فراوانی داره (اصلا پایه و اساسش همینه و نمیشه ازش ایراد گرفت) و من تا مدتی افسردگی گرفته بودم انیمه بسیار تاثیرگذاریه و تا مدت های طولانی یادش در خاطرتوت باقی میمونه. ولی جدا حواستون باشه! این انیمه مناسب هر کسی نیست. با خانواده هم ابدا تماشا نکنید :)) ۱۶۰ پاسخ