خانه » مقالات بازی سلوک بر باد رفتهی سامواریی | 行為はサムライを粉々 × توسط رضا قرالو در ۱۳۹۳/۱۲/۰۴ , 13:34:42 102 سلسلهای از اتفاقات باعث شد تا نتوانم بازی «متال گیر سالید ۴» را موقع انتشارش تجربه کنم؛ راستش را بخواهید هفت سال دیرتر از کسانی که آن را در هیاهوی آغاز نسل هفتم تجربه کرده بودند! این شاید چندان حرفهای و گیمر پسند به نظر نرسد، شما هم مختارید اسمش را هرچه که دوست دارید بگذارید! ولی مهم تجربهای است که این تاخیر چند ساله نصیبم کرده است. اولین حسن این خواب زمستانی بنده این بود که در این روزگار خشکسالی بازی خوب و فراوانی بازیهای پر زرق و برق و تهی از اصالت، بالاخره یک محصول کامل و بینقص برای بازی کردن و لذت بردن داشتم که البته موضوعی شخصی است و جای مطرح کردنش پروفایل شخصی صفحهی اجتماعیام! ولی دومین حسن این تاخیر هفت ساله میتواند حرف دل خیلی از ماها باشد. تجربه کردن شاهکار بیبدیل هیدئو کوجیما هفت سال دیرتر از موعد مقرر، دکمهای را در ذهنم فشار داد! یک دکمهی قرمز رنگ درشت، درست شبیه آنهایی که رئیس جمهورهای آمریکا توی فیلمها و موقع پرتاب موشکهای اتمیشان فشار میدهند! فشار دادن این دکمهی قرمز البته جایی را ویران نکرد ولی ذهن و فکر و آرشیو اطلاعاتی مغزم را حسابی زیر و رو کرد. فایلهایی را که زیر خروارها اطلاعات بیارزش مدفون شده بودند آشکار کرد و حافظهام را حسابی به تکاپو انداخت. حالا دیگر کم کم یادم میآمد که در گذشتهای نه چندان دور بازیهایی را تجربه کرده بودم که درست مثل متال گیر سالید ۴ پر بودند از اصالت و گیمپلی ناب و احترام به مخاطب. اما چیزی هم حسابی مرا ترساند؛چطور ممکن بود حس و حال و لذت این تجربیات ناب این چنین در ذهنم کمرنگ و مات شده و به فراموشی سپرده شوند؟ رسیدن به جواب این سوال چندان سخت نبود؛ تجربه کردن انبوهی ازمینیمالهای صنعت بازیسازی در طی این سالها که با حرکتی زیرپوستی و ناپیدا سلیقه و ذهنیت ما را تغییر داده و یاد و خاطرهی آن تجریبات ناب را از ذهنمان پاک کردهاند. حالا این مینیمالهای خطرناک چهجور موجوداتی هستند؟! لازم نیست چندان به خودتان زحمت بدهید تا به جواب این سوال برسید؛ نود درصد بازیهایی که طی این هفت، هشت سال منتشر شدهاند بازیهایی هستند که من نام مینیمال رویشان میگذارم. قطعا خواهید پرسید مینیمالها چه ویژگیهایی دارند؟ در مثالهای بعدی جوابتان را خواهید یافت؛ البته به شکل یک دلنوشته و نه یک مقالهی علمی. ストーリー متال گیر سالید ۴ یادم انداخت که زمانی بازیها داستان داشتند، روایتی ناب و پر از شخصیتهای ماندگار که در آن تمام اصول پردازش شخصیت و داستان رعایت شده بود. این داستانها به قدری هویت پررنگی داشتند که به موجودیت اصلی یک بازی بدل میشدند. شما نمیتوانید رزیدنت اویلها را بدون لیان کندی و جیل ولنتاین و کریس ردفیلد و داستان آمبرلا و زامبیهایش تصور کنید. شما نمیتوانید سایلنتهیلها را بدون شخصیتهای جذاب، هویت خوفناک شهر و داستان آدمهای گناهکارش به یا بیاورید و قطعا متال گیرها را بدون سالید اسنیک و بیگ باس و شخصیتهای بینظیر و داستانهای پر و پیمانش. هویت تمام این شاهکارها به دلیل داستان و شخصیتهایشان در ذهن ما مانده است. این داستانها و نحوهی روایتشان زمانی یکی از ارکان مهم یک بازی به حساب میآمد ولی حالا دیگراینطور نیست. دیگر کسی بودجهی بازیش را صرف ساختن میان پردهی از پیش رندر شدهی دکوپاژ شده که ساعتها فکر و ایده پشتاش خوابیده نمیکند. نحوهی روایت آب رفته است! به وقیحترین شکل ممکن مینیمال شده است. چند بازی را مثال بزنم که داستان در آن با دیالوگ روایت میشود و نه با تصویر و هنر ناب سینما؟! چند بازی را در طی این سالها تجربه کردهاید که شخصیتهایش با هم در حال مکالمهی از راه دور به کمک بیسیم و اینجور چیزها هستند و در این بین داستان روایت میشود و پیش میرود و حتا به اتمام میرسد؟ حتا این فرم روایت در بسیاری از بازیهای خوب این سالها هم رعایت شده است! کم کردن میان پردههای سینمایی و افزایش داستانگویی از طریق رد و بدل کردن اطلاعات شنیداری. سمی کشنده که مخاطب را از جو داستان و شخصیتها به شدت دور میکند. البته من منکر این نیستم که بازیهای خیلی خوبی در طی این سالها و با همین فرمول تولید شدهاند؛ بازیهای ماندگاری مثل مجموعهی اثر جرمی و مجموعهی چرخهای جنگ. اما بهتر است کمی دقیقتر بشوید تا دستتان بیاید همهی این بازیهایی که داستان خوبی داشتند بازهم چیزی نبودند که آن شور و حال حاصل از روایت بازیهای قدیمی را به شما منتقل کنند. دلیل این امر هم ساده است؛ بازیهای قدیمی آن اصل مهم روایت داستان را کاملا رعایت میکردند؛ ساختار سه پردهای کلاسیک. برای روایت داستانشان هم کم نمیگذاشتند و کاری میکردند که در طی طول انجام بازی شخصیتها و آدمهای قصه را با پوست و خونمان درک کنیم. حالا بیاید و این فرمولبندی روایی داستان را در مورد مثلا اثر جرمی بررسی کنید. آیا شمارهی نخست اثر جرمی در سه پرده روایت میشود؟ شاید اینطور باشد ولی بهتر است دیدتان را گستردهتر کنید؛ زوم آوت کنید و هر سه مجموعه را در کنار هم ببنید! شگفت زده شدید نه؟! این سهگانه در واقع فقط یک بازی است؛ شروع دارد(قسمت اول) میانه دارد(قسمت دوم) و گره گشایی نهایی دارد(شمارهی سوم بازی). مینیمال کردن هم یعنی همین؛ یعنی تکه تکه کردن یک بازی کامل برای درآوردن پول بیشتر! شما طرحی دارید؛ یک بازی که اسمش را میگذارید فرقهی اساسین. داستانی ناب و گیمپلیایی بدیع که قطعا موفقیت در پی خواهد داشت. موفقیت؟! فقط یک بار؟ موفقیت به چه درد میخورد وقتی پولی درکار نباشد. پس طرحتان را تکه تکه میکنید، یک بازی کامل را چند قسمتی میکنید و در طی چندیدن سال ارائه میدهید. باور کنید اگر متال گیر سالید ۴ در درست اساتید یوبی سافت یا EA بود کل نسل هفتم را با آن تغذیه میکردند و کلی متال گیر سالید از تویش بیرون میکشیدند و بلایی سرش میآوردند که سر مجموعهی فرقهی اساسین خودشان آوردند! ゲームプレー بحثی که در بالا مطرح شد فقط در مورد داستان بود، ولی گیمپلیایی هم در کار است که متاسفانه از زیر ساطور این استاید سالم بیرون نیامده است! نگاهی بیندازید اجمالی به چیزهایی که در طی سالیان اخیر تجربه کردهاید؛ کدام بازی را سراغ دارید که با گیمپلیاش واقعا سیرابتان کرده باشد؟ کدام بازی در طی سالیان اخیر مرحلهای در خود داشته که بالای یک ساعت برایش زمان صرف کردهاید؟! آیا با انجام بازیها( حتا بهترینشان که پر از خلاقیت بودهاند) سیرآب شدهاید؟ متال گیر سالید ۴ یادم انداخت که زمانی میشد برای رد کردن یک مرحله از یک بازی بیش از یک ساعت زمان صرف کرد، از گیمپلی و داستانی که در خلال آن تعریف میشود لذت برد و به اوج لذت رسید و در پایان راضی هم شد. حالا مثالی میزنم؛ GTA V را در نظر بگیرید که یکی از بهترین بازیهای سالهای اخیر است. آیا این احساس به شما هم دست داده که بعد از تمام کردن مرحلهای از این بازی باز هم بیشترش را خواستهاید؟! دوست داشتهاید مرحلهی خلاقانهای که بازی کردهاید به واسطهی فراز و فرود داستان کش بیاید و بیشتر از نیم ساعت طول بکشد؟ دقت کردهاید ماموریتهای بیشتر بازیهای این سالها بیشتر از ده دقیقه زمان نمیبرند؟ میدانید این یعنی چه؟ یعنی مینیمال سازی به بهانهی جذب مخاطب و پول! همهاش را یک دفعه به مخاطبت نده! کمی از آن را نگه دار برای شمارهی بعدی! بهانهای که البته بازیسازها و شرکتهای معظم بازیسازی از آن به عنوان جذب طیف وسیعی از مخاطب با سادهسازی و ویرایش داستان گیمپلی نام میبرند؛ بازیات را ساده کن تا مخاطبت فرار نکند(مگر ما فرار میکردیم؟!) بازیات را کش نده تا مخاطب بیحوصله نشود(مگر ما بیحوصله میشدیم؟!) تسلط این فرمول در بازیهای این روزگار باعث شده به جای یک سری گیمپلی گسترده و وسیع با مجموعهای از مینیگیمهای انبوه طرف باشیم. خیلی از بازیهای محیط باز این روزها هم از چنین فرمولی استفاده میکنند؛ انبوهی مینیگیم مرتبط به هم که جای گیمپلی گسترده و طراحی مراحل استاندارد را گرفته است. دیگر نه خبری از مراحل مهندسی شده است و نه خبری از گیمپلی خلاقانهای که با داستان ترکیبی قدرتمند بسازند. غولآخرها از بازیها پر کشیدهاند(!) و مراحل شروع و پایانبندی مشخصی ندارند. مبارزات شاهکار با غولآخرهای بازیهای قدیمی را یادتان مانده؟ طراحی خارقالعادهی مبارزه با مثلا سایکو مانتیس را در متال گیر سالید اول خاطرتان هست؟ یادتان مانده طراحی این مبارزه چه چیزهایی داشت؟ هم داستان داشت و هم فاصله گذاری و هم خلاقیت لبریز شده و هم شاهکار و دخالت فیزیکی خود شما برای شکست دادن سایکو مانتیس؟ حالا آن خلاقیتها کجا رفتهاند؟ توی بافتهای شفاف و پلیگونهای چند میلیون دلاری و محیطهای باز و پول و سود مالی و سال مالی و راز بقا؟! まあだだよ؟ شاید بگویید اوضاع آنقدرها هم بد نیست! راستش شاید این چنین باشد و من هم امیدوارم که چنین باشد. هنوز عدهای هستند که بازی در خور و اصیل میسازند و فرمولهای ماندگار قدیمی را رعایت میکنند ولی غالب خط مشی صنعت بازیهای ویدئویی چنین نیست. نشانهی بارزش هم انبوه بازیهای بیخاصیت این روزهاست که با نام نسل هشتم به خوردمان میدهند. شاید در معیارهای این روزها این بازیها استاندارد و خوب باشند ولی به خودتان لطف کنید و گذشته را هم به خاطر بیاورید. بازیهایی را به یاد بیاورید که اصیل بودند و پر و غنی و ماندگار ومهمتر از همه اینکه سیرآبتان میکردند. آری! روزگار بدی است که ساموراییهای بازنشسته، جایشان را به اتوباتهای بیخاصیت دادهاند! نویسنده رضا قرالو مقالات بازی 102 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای ارسال دیدگاه باید وارد شوید عالی بود.هر بار که آقای قرالو مطلب میذارن آدمو شیفته میکنه ۲۱ پاسخ با سپاس فراوان از آقای قرالوی عزیز :*: :*: :*: یکمش برمیگرده به کمبود وقت گیمر و هجوم بازیهای زیاد جدیدن نع وقت مراحل طولانی واسه یه بازیخور وجود داره نع اعصابش کافیه یکم بازی سخت و چالش برانگیز باشه . اسکیپ میشه میره پی کارش ۳۰ پاسخ سلام اقای رضا قراقلو بنده از گیمرهای پیر این زمانه هستم. وقتی مقالتون رو میخوندم یک سری سوالات برام ایجاد میشد و رفته رفته بال و پر میگرفتن اما جواب همه سوالات خودم رو در اخرین خطی که نوشتید گرفتم و مفهوم و مقاله شما رو به خوبی درک کردم. این جمله واقعا زیباست و واقعا مدتی هست که من رو هم درگیر خودش کرده: ( آری! روزگار بدی است که ساموراییهای بازنشسته، جایشان را به اتوباتهای بیخاصیت دادهاند! ) آواتار بنده هم توجه کنید یک سامورایی خسته که دقیقا نشان از همین احساس رو میده. ۳۴ پاسخ تا آخرش خوندم. عالی بود. ۰۰ پاسخ فوق العاده بود.خسته نباشی تنها بازی که این اواخر عرضه شد و تونست بیش از یک ساعت واقعا منو درگیر خودش کنه شاهکار arkham city بود.واقعا گذشت زمان رو احساس نمیکردم ۰۰ پاسخ من خودم metal gear 2رو پارسال بازی کردم؛ کجاش غیر گیمریه؟! مگه همه همه چیزو بازی کردن؟ ۰۰ پاسخ سلام آقای قرالو با بحث شما کاملا موافقم. اما میخوام از منظر دیگه نگاه کنم که این برمی گرده به دو نوع بحث و اختلاف کلی که همیشه شاهدش بودیم. مهم بودن داستان در یک بازی رایانه ای یا فقط دستاویز قرار دادن داستان برای ارائه گیم پلی. هنوز هم خیلی از اساتید بازی سازی نظرشون اینه که داستان فقط بهانه هست و بازی باید فقط سرگرم کننده باشه و اون حس Fun درش وجود داشته باشه؛ و بالعکس هم اساتید زیادی هستن که داستان براشون مهمه. نظر خود بنده با گروه اول دوم هست. چرا که به عنوان مثال در بازی های اخیر با The Last of US خیلی وقت گذروندم. بماند که با دید انتقاد این بازی هم مشکلات خودش رو داره اما در بین بازی های جدید واقعا یه سر و گردن بالاتره (البته این نظر شخصی بنده هست). البته این نکته رو هم نباید فراموش کنیم که MGS 4 واقعا یک شاهکاره و باید با احتیاط و اشراف کامل راجع بهش نظر داد که شما حق مطلب رو به جا آوردین. یه مطلب دیگه که واقعا خیلی خوبه هر از چند گاهی بازی های قدیمی و آرشیومون رو دوباره بازی کنیم. مثلا خودم بازی Red Dead Redemption رو اخیرا دوباره بازی کردم و با در نظر نگرفتن قدیمی شدن گرافیکش مجددا خیلی از بازی لذت بردم. و یه توصیه غیر مرتبط به بحث به دوستانم در سایت که خیلی خوبه بازی های ایندی و مستقل رو هم بازی کنید. نذارین سلیقتون فقط با بازی اصطلاحا AAA شکل بگیره. و در آخر خیلی خوشحالم که آقای قرالو در سایت فعال شدن و موضوعات خوبی رو برای بحث راه میندازن. ————————————————————————————————————————- و یه نکته اخلاقی این که اصلا از بچه ها مخصوصا قدیمی ها انتظار نمیره جواب و نظرشون رو با بی احترامی بگن. لطفا مواظب رفتارتون باشید. نظر همه افراد محترمه. حتی کسی که نظرش صد در صد مخالف ما باشه. لطفا از جملات و اسمایلی های طعنه آمیز و کنایه دار استفاده نکنید. البته ربطی به این پست نداره ولی اخیرا زیاد تو کامنت ها دارم می بینم … تو رو خدا به تازه کارها هم نپرین و با الفاظی چون نوب و … آزارشون ندین. همه ما در ابتدا و روزی نوب بودیم! و این که اگه به یه کنسول با بازی خاص دلبسته هستین نذارین موجب بشه دلبستگی شما با دوستانتون از بین بره و به هم توهین و پرخاش کنید. این دو مورد رو چند وقت بود میخواستم بگم اما فرصتش پیش نمیومد. ۱۰ پاسخ منظورم این بود که نظرم با گروه دوم یکسانه. اون کلمه “اول” اضافی هست. در ضمن پراکندگی نظرم رو هم به حساب عدم درک مطلبتون نذارین. چون با شما اختلاف نظر نداشتم خواستم از فرصت برای اظهار نظراتم استفاده کنم. کلا چیزی که مشخصه اینه که هر نسل همون طور که در نوع زندگی و شرایط اجتماعی و … خواسته هاش متفاوته که خیلی هم طبیعیه این موضوع، در موضوع خاص بازی و سلیقه در انتخاب بازی هم خواسته هاش متفاوته. بنده هم به این خاطر با شما موافقم چون فکر کنم شما هم مثل من بازی کردن رو از بازی های دهه نود شروع کردین. شاید هم قبل تر از اون. ۰۰ مرسی. تقریبا با مطلبتون موافقم. تقریبا همه بازی یان چند ساله اخیر این مشکلات رو دارن. حتی استارکرفت که خیلی دوسش دارم :۲۴: ولی چند بازی هم در بین هستن. که مثال نقض مطلب شمان. مثل دئوس اکس , بایوشاک عصر اژدها ریشه ها و چند تا بازیه دیگه. ۵۰ پاسخ این مطلب قشر خاصی از آثار رو هدف گرفته نه تمام بازی ها! ۰۰ با قسمت زیادی از این نوشته موافقم ،مخصوصا گیم پلی مینیمال نمونه ش بازی Farcray 4 که در ظاهر همه چیزش خوبه ،هم گان پلی خوبی داره ،هم گسترده و طولانیه ولی فاقد اون ساختار مهندسی شده ایه که در متن اشاره شده .مراحل همگی از یک الگوی ثابت پیروی می کنند و هیچ گونه حس پیشرفتی در شون دیده نمیشه و در ۹۰ درصد موارد هیچ ربط مستقیمی به داستان بازی ندارند و همون ساختار ۱۰ دقیقه ای رو دارند امیدوارم مقالات و نوشته های بیشتری از این نوع در دیبازی ببینیم دست مریزاد Ganbatte ۳۰ پاسخ خب گستردگی بعضی بازی ها جوری نیست که بشه تو یه بازی خلاصه کرد. مس افکتو GTA از این زمره بازی هان GTA V هم به نظرم رسالتش رو با توجّه به سبکش به طرز عالی ای رعایت کرده…نمیشه منکر خوبی این بازی ها بود ولی کمبود بازی های کلاسیک استایلی که شما میگید واقعاً درسته…منم دلم هوس یه همچین بازیهایی رو کرده ۰۰ پاسخ نمایش بیشتر
با سپاس فراوان از آقای قرالوی عزیز :*: :*: :*: یکمش برمیگرده به کمبود وقت گیمر و هجوم بازیهای زیاد جدیدن نع وقت مراحل طولانی واسه یه بازیخور وجود داره نع اعصابش کافیه یکم بازی سخت و چالش برانگیز باشه . اسکیپ میشه میره پی کارش ۳۰ پاسخ
سلام اقای رضا قراقلو بنده از گیمرهای پیر این زمانه هستم. وقتی مقالتون رو میخوندم یک سری سوالات برام ایجاد میشد و رفته رفته بال و پر میگرفتن اما جواب همه سوالات خودم رو در اخرین خطی که نوشتید گرفتم و مفهوم و مقاله شما رو به خوبی درک کردم. این جمله واقعا زیباست و واقعا مدتی هست که من رو هم درگیر خودش کرده: ( آری! روزگار بدی است که ساموراییهای بازنشسته، جایشان را به اتوباتهای بیخاصیت دادهاند! ) آواتار بنده هم توجه کنید یک سامورایی خسته که دقیقا نشان از همین احساس رو میده. ۳۴ پاسخ
فوق العاده بود.خسته نباشی تنها بازی که این اواخر عرضه شد و تونست بیش از یک ساعت واقعا منو درگیر خودش کنه شاهکار arkham city بود.واقعا گذشت زمان رو احساس نمیکردم ۰۰ پاسخ
سلام آقای قرالو با بحث شما کاملا موافقم. اما میخوام از منظر دیگه نگاه کنم که این برمی گرده به دو نوع بحث و اختلاف کلی که همیشه شاهدش بودیم. مهم بودن داستان در یک بازی رایانه ای یا فقط دستاویز قرار دادن داستان برای ارائه گیم پلی. هنوز هم خیلی از اساتید بازی سازی نظرشون اینه که داستان فقط بهانه هست و بازی باید فقط سرگرم کننده باشه و اون حس Fun درش وجود داشته باشه؛ و بالعکس هم اساتید زیادی هستن که داستان براشون مهمه. نظر خود بنده با گروه اول دوم هست. چرا که به عنوان مثال در بازی های اخیر با The Last of US خیلی وقت گذروندم. بماند که با دید انتقاد این بازی هم مشکلات خودش رو داره اما در بین بازی های جدید واقعا یه سر و گردن بالاتره (البته این نظر شخصی بنده هست). البته این نکته رو هم نباید فراموش کنیم که MGS 4 واقعا یک شاهکاره و باید با احتیاط و اشراف کامل راجع بهش نظر داد که شما حق مطلب رو به جا آوردین. یه مطلب دیگه که واقعا خیلی خوبه هر از چند گاهی بازی های قدیمی و آرشیومون رو دوباره بازی کنیم. مثلا خودم بازی Red Dead Redemption رو اخیرا دوباره بازی کردم و با در نظر نگرفتن قدیمی شدن گرافیکش مجددا خیلی از بازی لذت بردم. و یه توصیه غیر مرتبط به بحث به دوستانم در سایت که خیلی خوبه بازی های ایندی و مستقل رو هم بازی کنید. نذارین سلیقتون فقط با بازی اصطلاحا AAA شکل بگیره. و در آخر خیلی خوشحالم که آقای قرالو در سایت فعال شدن و موضوعات خوبی رو برای بحث راه میندازن. ————————————————————————————————————————- و یه نکته اخلاقی این که اصلا از بچه ها مخصوصا قدیمی ها انتظار نمیره جواب و نظرشون رو با بی احترامی بگن. لطفا مواظب رفتارتون باشید. نظر همه افراد محترمه. حتی کسی که نظرش صد در صد مخالف ما باشه. لطفا از جملات و اسمایلی های طعنه آمیز و کنایه دار استفاده نکنید. البته ربطی به این پست نداره ولی اخیرا زیاد تو کامنت ها دارم می بینم … تو رو خدا به تازه کارها هم نپرین و با الفاظی چون نوب و … آزارشون ندین. همه ما در ابتدا و روزی نوب بودیم! و این که اگه به یه کنسول با بازی خاص دلبسته هستین نذارین موجب بشه دلبستگی شما با دوستانتون از بین بره و به هم توهین و پرخاش کنید. این دو مورد رو چند وقت بود میخواستم بگم اما فرصتش پیش نمیومد. ۱۰ پاسخ
منظورم این بود که نظرم با گروه دوم یکسانه. اون کلمه “اول” اضافی هست. در ضمن پراکندگی نظرم رو هم به حساب عدم درک مطلبتون نذارین. چون با شما اختلاف نظر نداشتم خواستم از فرصت برای اظهار نظراتم استفاده کنم. کلا چیزی که مشخصه اینه که هر نسل همون طور که در نوع زندگی و شرایط اجتماعی و … خواسته هاش متفاوته که خیلی هم طبیعیه این موضوع، در موضوع خاص بازی و سلیقه در انتخاب بازی هم خواسته هاش متفاوته. بنده هم به این خاطر با شما موافقم چون فکر کنم شما هم مثل من بازی کردن رو از بازی های دهه نود شروع کردین. شاید هم قبل تر از اون. ۰۰
مرسی. تقریبا با مطلبتون موافقم. تقریبا همه بازی یان چند ساله اخیر این مشکلات رو دارن. حتی استارکرفت که خیلی دوسش دارم :۲۴: ولی چند بازی هم در بین هستن. که مثال نقض مطلب شمان. مثل دئوس اکس , بایوشاک عصر اژدها ریشه ها و چند تا بازیه دیگه. ۵۰ پاسخ
با قسمت زیادی از این نوشته موافقم ،مخصوصا گیم پلی مینیمال نمونه ش بازی Farcray 4 که در ظاهر همه چیزش خوبه ،هم گان پلی خوبی داره ،هم گسترده و طولانیه ولی فاقد اون ساختار مهندسی شده ایه که در متن اشاره شده .مراحل همگی از یک الگوی ثابت پیروی می کنند و هیچ گونه حس پیشرفتی در شون دیده نمیشه و در ۹۰ درصد موارد هیچ ربط مستقیمی به داستان بازی ندارند و همون ساختار ۱۰ دقیقه ای رو دارند امیدوارم مقالات و نوشته های بیشتری از این نوع در دیبازی ببینیم دست مریزاد Ganbatte ۳۰ پاسخ
خب گستردگی بعضی بازی ها جوری نیست که بشه تو یه بازی خلاصه کرد. مس افکتو GTA از این زمره بازی هان GTA V هم به نظرم رسالتش رو با توجّه به سبکش به طرز عالی ای رعایت کرده…نمیشه منکر خوبی این بازی ها بود ولی کمبود بازی های کلاسیک استایلی که شما میگید واقعاً درسته…منم دلم هوس یه همچین بازیهایی رو کرده ۰۰ پاسخ