آواتار سعید زعفرانی توسط سعید زعفرانی در ۳ دی ۱۳۹۶ , ۲۰:۰۰

فیلم تازه‌ی «دارن آرنوفسکی» (Daren Aronofsky) که با نام !Mother منتشر شده، تنها یک فیلم نیست. فیلم به مثابه‌ی تاریخ تمدن است. فیلم است در مقام تحلیل رفتار بشر. فیلم است در کارکرد پیچیده‌ی جامعه‌شناسی. منتقدِ سرسختِ مذهب است و نیازمند توجهی عمیق و موشکافی به جا و درست. در ادامه با نقد و بررسی فیلم !Mother همراه دنیای بازی باشید.

دارن آرنوفسکی متعلق به نسلی از کارگردانان است که نگاه ویژه‌‌ی خود را با قواعد فیلم‌سازی مدرن هالیوود همسو کرده و تلاش کردند در فضایی مملو از فیلم‌های سطحی، بی هویت و عقیم، حرف دلشان را به زبان سینما بزنند. آرنوفسکی یکی از انگشت‌شمار فیلم‌سازانی است که توانسته در طول مسیر فیلم‌سازی خود حداقل روند ثابتی را طی کند و اگر حتا نخواسته و یا نتوانسته از لحاظ فنی عرض اندام کند، هر بار حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد. شاید شما هم بر این باور باشید که در مقطعی از تاریخچه‌ی فیلم‌سازی این نخبه‌ی سینما، او دچار تزلزل شد.

در واقع در مقطعی، هالیوود همچون راهزنی تلاش کرد تا هویت کارگردانی آرنوفسکی را به یغما ببرد. آن زمانی که فیلم کشتی‌گیر را ساخت و توسط اعضای آکادمی تحویل گرفته شد، شاید خودش هم نمی‌دانست که این گرگِ حاضر در لباس میش، برای آینده‌ی فیلم‌سازی او چه نقشه‌ای دارد. قوی سیاه را آن‌طور کارگردانی کرد که مطابق میل طبقه‌ی فرهیخته‌ی هالیوود باشد و حتما جایزه بگیرد و درست زمانی که آن‌ها فکر می‌کردند توانسته‌اند یک نویسنده و کارگردان دیگر را تصاحب کنند و خط فکری او را به قهقرا بکشانند، به سراغ داستان نوح رفت و همه‌ی معادلات را بر هم زد. درست زمانی که کم‌تر کسی از آرنوفسکی انتظار خلق یک شاهکار داشت، او بهترین قصه‌ی خودش را نوشت و بهترین فیلمش را کارگردانی کرد و آن را «مادر!» (!Mother) نام نهاد.

باید برای رعایت انصاف هم که شده فیلم جدید آرنوفسکی را فقط و فقط ستود. کسانی که به بدگویی از فیلم می‌پردازند را نباید جدی گرفت. آن‌ها یا جهانِ بی‌نظیر این فیلم‌ساز فوق‌العاده را درک نکرده‌اند یا قادر به دریافت ظرافت‌های داستان نبوده‌اند. فیلم !Mother یک اتفاق فوق‌العاده است. نقطه‌ی عطف فیلم‌سازیِ نویسنده و کارگردانی است که با تسلطی خیره کننده به بیان داستانی می‌پردازد که فوق‌العاده بکر است. نگاهی که مختص به او است. شاید پیش‌تر فقط در فیلم Viridiana چنین نگاهی در تاریخ سینما دیده شده باشد. و یا فیلم‌های رادیکال به درد نخوری مثل تانگوی شیطان. اما، هیچ‌کدام چنین ظرافتی را در به نقد کشیدن باورهای جمعی انسان‌ها به کار نبرده‌اند. هیچ‌کدام از فیلم‌های تاریخ سینما شبیه به !Mother نیستند و نمی‌توانند باشند.

اگر فیلم بچه‌ی رزماری را دیده باشید، فیلم برای شما جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. اما این پایان ماجرا نیست. آرنوفسکی اگرچه می‌تواند تمام و کمال مفاهیم مورد نظر خود را به مخاطب فیلمش منتقل کند، با دست‌یازی به شاهکار پولانسکی، حس دوگانه‌ای را در مخاطب ایجاد می‌کند. از ابتدا تا انتهای فیلم، آشنایی با فیلم بچه‌ی رزماری شما را تهدید می‌کند. این چه قصه‌ای است؟ آیا یک استعاره‌ی دیگر از حاملگی مادر شیطان است؟ این خانه کجاست؟ همان‌ تکه از جهنمی است که نطفه‌ی شیطان در آن بسته می‌شود؟ تصاویر مدام این فکرها را وارد ذهن شما می‌کنند. آیا در پایان این فیلم هم شیطانی متولد می‌شود؟ فیلم مشخصا از سبک کارگردانی بی‌نظیر پولانسکی در بچه‌ی رزماری و همچنین در فیلم عجیب Repulsion تاثیر پذیرفته است و این را مدام به ما یادآوری می‌کند. اما نه به تقلید کشیده می‌شود و نه به بازگویی، بلکه از این دانش مضاف مخاطب استفاده می‌کند و قدرت نفوذ خود را چند برابر. فیلم !Mother بارها و بارها از موتیف‌های بچه‌ی رزماری و ماجرای حاملگی او استفاده می‌کند، طعنه می‌زند و بعد در کمال خونسردی از آن فاصله می‌گیرد تا داستانِ خودش را، افکار خودش را روایت کند و به معرض نمایش بگذارد. هنرمندانه، ظریف و با تسلط کاملِ کامل.

اما داستان !Mother واقعا چیست؟ واقعا آرنوفسکی به چه چیزی می‌پردازد؟ او یک جهان استعاری مسحور کننده بنا می‌کند و در آن با تمام کنایه‌ها و ارجاعات دانشمندانه‌ی خود، به نقد رویکرد انسان به زندگی دین‌دارانه دست می‌زند. در فیلم !Mother دارن آرنوفسکی در تلاش است که به خود بقبولاند هر چیزی که در این زمانه گریبان‌گیر نوع بشر شده در نتیجه‌ی سرپیچی اولیه‌ی او بوده از قوانین مادر. او برای روایت قصه‌ی خود بارها به سراغ انجیل و روایات مذهبی می‌رود، آن‌ها را واکاوی می‌کند و بعد روایت مد نظر خود را به دست می‌دهد. قصه‌ی خلقت از ابتدا مو به مو در این جهان استعاری روایت می‌شود. مادر شاهد سرپیچی آدم و حوا (بله بله خودشان) از دستور پدر (شاعر، خدا، ابلیس – هر کدام که بیشتر حال می‌کنید) است و تلاش خود را می‌کند تا آن‌ها به میوه‌ی ممنوعه (قلبِ، الماس، Apple of Eden) نرسند. پدر بهشت را ممنوع می‌کند. مادر تلاش می‌کند تا از آن‌جا که می‌داند حریف او نمی‌شود خانه را به بهشت تبدیل کند. می‌گوید من این‌جا را به بهشت تبدیل می‌کنم. مادر، بعد، شاهد برادرکشی است. اولین خون ریخته می‌شود و تا ابد گریبان آدم‌ها را می‌گیرد. رد خون تا پایان بشریت بر این خانه می ماند. چه طور آرنوفسکی جهانی به این ظرافت ساخته است؟ و چطور شما می‌گویید که این فیلم بد است؟ چطور جادوی سینما را نمی‌بینید؟ آیا نمی‌اندیشید؟

زمین، هزاران سال است که شاهد حماقت‌ها و ندانم‌کاری‌های انسان است. گاه قهر کرده و گاه از سر ترحم باران رحمت باریده است، اما هیچ‌گاه خود را از پدر دریغ نکرده و از میهمانانش. حتا زمانی که فرزندش را فدا کرد. کدام شاعر و نویسنده‌ای تا پیش از این، تمام تاریخ بشر را از زاویه‌ی دید مادرِ سخی و مهربان او روایت کرده است؟ کدام هنرمندی تا پیش از این توانسته درد و رنج مادر را به تصویر بکشد و این‌قدر قدرتمند و نافذ و منحصر به فرد هم؟ فراموش نکنید که زاویه‌ی دید فیلم چیست. دوربین از ابتدا، تا لحظه‌ی نابودی مادر (و جایگزینی‌اش با مادر بعدی) همواره در کنار او است. ما همه‌ی ماجرا را آن‌گونه می‌بینیم که مادر می‌بیند. آیا این تمام چیزی که برای اثبات نبوغ کارگردانی آرنوفسکی نیاز داریم نیست؟

برای کشف همه‌ی رازهای فیلم !Mother و پی بردن به جادوی آن، باید وقت زیادی بگذارید و دقت زیادی به خرج دهید. دانش کافی هم داشته باشید. ارجاعات فیلم بی‌نظیر است و بی‌شمار. بی پرده است و در عین حال پوشیده. مادر به انیگمایی شبیه است که در صورت کشف رمز اصلی آن (بیت‌المقدس) تا پایان، لحظه به لحظه واضح است.

هر آن‌چه در فیلم اتفاق می‌افتد، گویی برای خلق صحنه‌ی میلاد مسیح به وجود آمده است. روایتی که پیروان هر دینی به آن معتقدند. اما طبق نظر فیلم، این بار اولی نیست که جهان خلق شده. پس هر بار بهانه‌ای داشته است. و این موتیفِ تکرار در پایان تکمیل می‌شود. فیلم به عنوان اصلی‌ترین حرف خود در روایت انجیل، تکرار سرنوشت شوم بشر را متذکر می‌شود. چیزی به وجود می‌آید که محکوم به نابودی است. صفر پیدایش هر بار به آپوکالیپس می‌انجامد. خدا هیچ را خلق می‌کند که در پایان به هیچ منجر شود. خالق هر بار عالِم به ندانم‌کاری آدم است و ادای عصبانیت را در می‌آورد و او را از درگاه خویش می‌راند. از بهشت بیرون می‌اندازد تا به دوزخ برساند و دوباره قلب مادر را به چنگ آورد، میوه‌ی ممنوعه را روی طاقچه بگذارد و آفرینش را از نو آغاز کند. (برگردیم به تاثیرپذیری تصویری آرنوفسکی از فیلم بچه‌ی رزماری. آیا او با این‌ کار می‌خواهد ما را در دام سوال وحشت‌ برانگیز خدا=شیطان؟ بیاندازد؟) با مادری دیگر. فیلم !Mother وحشتناک است. آیا انسان بالاخره تصمیم می‌گیرد در یکی از ادوار تاریخِ تکرارشونده‌ی خود، حماقت را کنار بگذارد، به مادر پناه ببرد، فرزندش را دوست بدارد و افراط پیشه نکند؟ آیا انسانی که ما هستیم، ممکن است بتواند جلوی حرص خود را بگیرد و از فاجعه، از نابودی، از تبدیل شدن فردوس (مادر، زمین) به دوزخ (به آتش ویران‌گر وعده داده شده) پیشگیری کند؟ انسانی که ما هستیم؟ هرگز!

آرنوفسکی در فیلم !Mother اصلی‌ترین نقد خود را در صحنه‌هایی پرشتاب و پر همهمه درست پیش از میلاد فرزند خدا (مسیح، موعود) به نمایش می‌گذارد. آن‌جا که همه گرم افراط و تفریط در پرستش هستند. آن‌جا که خشونت حرف اول را می‌زند. خون، خون را پاک می‌کند. صحنه‌هایی که به مرور تاریخ خشن بشر می‌مانند. صحنه‌هایی بسیار آشنا. صحنه‌هایی یادآور نمادین‌ترین وحشت‌های دوران ما. از جنگ، شورش، ترور، داعش و هر آن‌چه از پس «مذهب» ساخته شده‌ است. از همه‌ی آن‌چه به زعم فیلم‌ساز، به نابودی نوع بشر منجر می‌شود. به آخرالزمان.

فیلم !Mother کوبنده و بی‌رحم است. داستانی است سراسر غم و افسوس و یادآوری احمقانه‌ترین اشتباهات و نافرمانی‌ها و ناشکری‌های انسان در طول تاریخ زندگی بشر. تاریخی که قرار است باز هم به صفر برسد و باز هم از صفر شروع شود. باز هم خالقی عاشق می‌شود. باز هم طرفداری پیدا می‌کند. باز هم زن از استخوان (دنده – rib) مرد به وجود می‌آید. باز هم… بهشت در آتش خواهد سوخت.

نکات مثبت

علاوه بر آن‌چه در متن آمده، فیلم‌برداری فوق العاده است. برآیند تجربیات مشترک کارگردان و مدیر فیلم‌برداری. انتخاب بازیگران مخصوصا خاویر باردم، دست‌مریزاد دارد. بازی جنیفر لارنس بی شک لایق بیشترین ستایش‌ها است و خیلی چیزهای دیگر.

نکات منفی

ندارد

auto
زباله
دیدگاه
۱۲ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

:27: 
:D 
:40: 
:44: 
:-) 
:10: 
:41: 
:60: 
;) 
:59: 
:( 
:16: 
:162: 
:13: 
 
:22: 
:42: 
:11: 
:111: 
:17: 
:20: 
:wow: 
:| 
:49: 
:54: 
:56: 
:45: 
:47: 
:46: 
:43: 
:57: 
:like: 
:dislike: 
:metal: 
:51: 
:52: 
:55: 
:58: 
:48: 
:spoiler: 
:53: 
:steam: 
:xbox: 
:PS: 
:n: 
:50: 
:discord: 
 

12 Replies to “و آن‌گاه بهشت در آتش سوخت | نقد و بررسی فیلم !Mother”

  1. آواتار masterpiece masterpiece گفت:

    هان بابا یه دو تا ضد نقد دیدیم ازت خندیدیم پرو شدی یختی دی بابا همون درگون ایج اوریجینز رو هم بازی کردیم این بود نقش آفرینی کلاسیک این که قبل از نقش آفرینی کلاسیک بود مال زمان d&d بود که هرکی d&d پیاده کرده بازیش خراب شده به معنی واقعی کلمه زنگ زده آره عصر اژدهایان ریشه ها از هرچی رول پلیینگ هستش بهتره آخه نقد سینما هم بلد نیستی فراستی از تو بهتر نقد میکنه چی بگم والا آخه تو نقد ببین نقد ciritic اسمش نقده نه review ساختار رو باید نقد کنی این چیه اصلا اصلا آقا تو بگو کجای اسکایریم سابجکت و آبجکت آیتم نداره صد رحمت به اسکایریم باز اون ویچر که کلان یه مشت آرت خالی هستش بعد میگی ویچر از اسکایریم بهتره من حرفی ندارم

    ۰ ۰
  2. امسال فیلم خوب زیادی ندیدم و این یکی از بهترین فیلم‌هایی بود که امسال دیدم. نمیشه گفت فیلم خوش‌ساختیه اما معلومه که آرنوفسکی چیزی رو که می‌خواسته تونست تو فیلم نشون بده.
    از آقای زعفرانی هم ممنون

    ۰ ۰
  3. XXXTENTACION گفت:

    Cool Cool Cool واقعا فیلم جذابی بود و یکی از بهترین های امسال … زعفرانی ایز کول :13: :۲۴:

    ۱ ۰
  4. آواتار Hf Hf گفت:

    منظور من از نظر اول یا قبلی این بود دوست عزیز که تغییراتی درش انجام دادم متاسفانه یکم نظر گذاشتن در سایت شما عجیبه نمیاد نظرم که ببینم اصلا ارسال شده و در انتظار تایید یا نه فقط صفحه رفرش میشه و آدم به اشتباه میندازه:

    خسته نباشید

    اگر از من بپرسید با توجه با مطالعه ای که کردم

    فیلم دیدگاهی گنوسی داشت و خب تو این دیدگاه هست که آفریننده جهان مذکر و ناپاک و تنها پدیداورنده است دقیقا مثل همین شوهر جنیفر

    مادر هم من اینطور فهمیدم که به علم گنوسی یا کلیسای اسیس یا کیش اسرار مادر هم میگفتند که احتمالا همان باشد
    با توجه به فیلم فانتین که درباره امبروسیا بود و اعتقاد داشت که چشمه جوانی امبروسیا و درخت زندگی از طریق علم بدست میاد و پر بود از نماد های اکالتی و کابالایی من فکر میکنم این فیلمم در همان راستا بود

    مادر همان سوفیاست
    همان که با دمیورژ در حال جنگ است

    اگر از من بپرسید میگویم مادر اینجا در میثولوژی اسلامی ما همان شیطان است که از افریده شدن و عشق بی پایان خدا به انسان به حسرت در آمده و افکار خدا را احمقانه میداند
    ان بچه نماد عشق و میوه او در پی سالها عبادت است که بدست حماقت انسان نابود میشود
    میخواد بگه این آدم قدر هنر و پاکیه خدا نمیدونه

    این فیلم داستان قرآن را از چشم مخالف بیان میکند
    شیطان را نشان میدهد که چگونه بوسیله انسان از خانه اش بیرون افتاده و سقوط میکند ولی به دست خدایی نادان و شیدا که با شیدایی خود به ستم کرده است

    آن کریستال هم نماد پاکی و درستی ابلیس است(علم و دانش/ا ز قلب میاد چون منظورش علم و دانش خسروانیه)

    در ادامه ما شاهد چرخه هرمتیک جهان هستیم ینی باز آفرینش آن بوسیله خدا که در انواع کیش های اسرار و پاگانی چنین باوری پیدا میشود حتی در بعضی از مجمع ها مانند پیروان افلاطون و ریاضی دانان فیثاغورس

    بهر حال شاید هم من اشتباه کنم
    اما این نظر من بود
    والبته با موبین اچ پی هم موافقم

    ۱ ۰
  5. MOBIN.HP گفت:

    فیلمی پر مدعا ، گزافه گو و پر از تمثیلات و سمبلیسم که راه رو برای هر نوع تعبیر و تفسیری باز میزاره ( بعضی ها خانه رو نماد بهشت و مرد را نماد خدا و کل فیلم رو نمادی از کتاب مقدس میدونن و بعضی تجسمی از داستان ادم و حوا و بعضی دیگه کلا فیلم رو ضد دینی میدونن و ….) .
    فیلم از نظر سینمایی اما خالی از اشکال نیست و با بهترین اثار ارنوفسکی فاصله داره ( از ضعف در موسیقی گرفته تا دوربینی که در بعضی سکانس ها عالی و در بعضی دیگر بسیار بده و … )
    من به این فیلم لقب بحث انگیز ترین فیلم سال ! رو میدم ، نه بهترین .
    ۸.۰

    ۳ ۰
  6. آواتار mehranld mehranld گفت:

    بهترین فیلم سال تا الان . ۱۰/۱۰ . شاید تنها فیلم ۲۰۱۷ که مغز آدمو بکار میندازه. چجوری کل افرینش و بشریت و خدا و جهنم و بهشت… رو بتونی بچپونی تو یه خونه ویلایی معمولی فقط کاریه که از دست ارنوفسکی بر میاد

    ۲ ۱
  7. آواتار Hf Hf گفت:

    خسته نباشید

    اگر از من بپرسید با توجه با مطالعه ای که کردم

    فیلم دیدگاهی گنوسی داشت و خب تو این دیدگاه هست که آفریننده جهان مذکر و ناپاک و تنها پدیداورنده است دقیقا مثل همین شوهر جنیفر

    مادر هم من در مطالعات گذشته ام فهمیدم که به علم گنوسی یا کلیسای اسیس یا کیش اسرار مادر هم میگفتند که احتمالا همان باشد
    با توجه به فیلم فانتین که درباره امبروسیا بود و اعتقاد داشت که چشمه جوانی امبروسیا و درخت زندگی از طریق علم بدست میاد و پر بود از نماد های اکالتی و کابالایی من فکر میکنم این فیلمم در همان راستا بود

    مادر همان سوفیاست
    همان که با دمیورژ در حال جنگ است

    اگر از من بپرسید میگویم مادر اینجا در میثولوژی اسلامی ما همان شیطان است که از افریده شدن و عشق بی پایان خدا به انسان به حسرت در آمده و افکار خدا را احمقانه میداند
    ان بچه نماد عشق و میوه او در پی سالها عبادت است که بدست حماقت انسان نابود میشود

    این فیلم داستان قرآن را از چشم مخالف بیان میکند
    شیطان را نشان میدهد که چگونه بوسیله انسان از خانه اش بیرون افتاده و سقوط میکند

    آن کریستال هم نماد پاکی و درستی اوست(علم و دانش)

    در ادامه ما شاهد چرخه هرمتیک جهان هستیم ینی باز آفرینش آن بوسیله خدا که در انواع کیش های اسرار و پاگانی چنین باوری پیدا میشود حتی در بعضی از مجمع ها مانند پیروان افلاطون و ریاضی دانان فیثاغورس

    بهر حال شاید هم من اشتباه کنم
    اما این نظر من بود

    ۰ ۰
  8. آواتار Hf Hf گفت:

    بنظر در ارسال نظر بطرز شگرفی مشکل پیش آمده و من فکر کردم که نظرم را حذف کردید اگر اینطور بوده من پوزش میطلبم
    لطفا نظر قبلی را هم ارسال کنید

    ۰ ۱
  9. آواتار Hf Hf گفت:

    من اینو واسه تو که نظرهارو سانسور میکنی مینویسم
    بعد پنج سال مطالعه و تحقیق درباره ادیان و گروه های مخفی یک چیزیو میبینم من خوب میشناسمش
    ولی خب اینم مهم نیست بیشتر از ساسنور بی دلیل ناراحت میشم
    فیلم نوح و فانتین و این فیلم جای هیچ شکی برای من نگذاشته که درن دیدگاهی ضد دینی به ادیان توحیدی داره
    البته من آدم متعصبی نیستم و واسم مهم نیست
    ولی خب خدا زن که نداره(در ادیان توحیدی)
    طبیعتم که اصلا وجود خارجی نداره
    این تصورات غلط ماست که مادر او نیچر رو خود طبیعت میبینیم
    هرا دمیتر گایا آناهیتا اسیس ایشتار آفوردایت ونوس اینا درسته مادران طبیعت و باروری بودن ولی روابط تنگا تنگی با علم و سعادت جهان بعدی داشتن

    در واقع نماد شعور علم و آگاهی بودن

    سوفیا ینی نولج ینی شناخت
    چرا رزورکشن مسیح در این فیلم نبود
    چرا بجای فقط کلیسا مسلمونا هم دورش الله اکبر میگفتن

    وقتی داری خدا رو به یک آفریننده بی فهمی که فقط می آفرینه تشبیه میکنی
    معلومه چنان شیدا نشونش میدی که همسر (طبق عقاید گنوسی فرم مونث خدا) و فرزندش هم نابود میشه براش مهم نیست

    ایده ادیان اسرار همیشه بشکل مادر و فرزند بتصویر در آمده
    نه آنکه شیطان مونث باشه
    بلکه طبق میثولوژی توحیدی باور بت پرستی اینجا مادره که همان فریب شیطانه

    این از کتاب manly p hall براتون گذاشتم بخونید درک میکنید:

    If we concede that Osiris is the positive pole of the universal life agent,
    then Isis becomes the receptive pole of that activity. He is the doctrine, she is
    the church. As in Christianity it is customary to refer to the church as the
    bride of Christ, so in Egypt the institution of the Mysteries was the great
    .Mother, the consort of heaven itself

    البته اگر بخواید باز هم براتون میارم
    تاکید میکنم من شواهدو دیدم حق با کدام هست در این حدال بین توحید ادیان پاگانی و علم به من مربوط نیست در اینجا
    امیدوارم خودت حداقل یک چیزی یاد گرفته باشی!

    ۰ ۰
  10. اتفاقا من دیشب فیلم رو دیدم و به نظرم واقعا خوب بود. مادر در واقع همان طبیعت است. در این فیلم برای اولین بار تاریخ بشریت و خلقت از دید طبیعت روایت میشود. طبیعت مظلوم است و حتی خداوند هم تنها از آن استفاده ابزاری (تامین نیازهای بشریت و بستری برای خلقت) میکند. من هیچ فیلمی به یاد ندارم که در آن ظلمی که به طبیعت شده را از دید خود طبیعت نشان دهد. برخلاف نظر نویسنده در خصوص مضمون ضد دینی فیلم، بنده باور دارم که هدف کارگردان نشان دادن خوی وحشی و تمامیت خواه انسان است و نه صرفا بد نشان دادن مذهب. خود کارگردان هم در یک ویدئو اظهار داشت که الهامات زیادی از کتب مذهبی برای ساخت این فیلم داشته و اشاره ای به نقد آن نکرد. تصویر تنها، مظلوم و رنج دیده طبیعت در قامت موجودی منفرد و زنده این فیلم را به اثری درخور تحسین تبدیل کرده است.

    ۵ ۲
  11. آواتار pishool pishool گفت:

    یک نقد کاملا احساساتی نه منطقی اتفاقا فیلمبرداری فاجعست بعد از ۱۰ دقیقه سر درد میگیرید فیلم خوبیه ولی نه در این حد ستایش و….

    ۴ ۴
  12. جالب است! متن با حمد فیلمساز آغاز میشود و با آن نیز تمام! از ارجاعات بیرون دنیای فیلم برای تفسیر نمادها و مضامین فیلم استفاده میشود و این وسط تنها چیزی که اصلا در متن و نقد وجود ندارد، بررسی و نقد دنیای خودِ فیلم است.
    به راستی فیلم اصلا دنیایی میسازد که بخواهد پرداخت و نقد شود؟ کدام دنیا؟ کدام بهشت؟ اصلا دوربین روی دست کارگردان غیر از گرفتن کلوزآپ و povهایی که تنها اشیا و وقایع را مینگرد، چه غلط دیگری انجام داده؟ تعمد در نوع اشیای انتخاب شده چه سودی دارد جز مرعوب نمودن دوستان نماد و نشانه یابِ تاویل گرا؟ دوربین روی دست چه میزانسنی به ما میدهد که خانه را به مانند دنیا و از نگاه مادر – یا هر زنِ دیگری که مادر هم نباشد فرقی نمیکند – نگاه کنیم؟ اصلا خانه ای میسازد که متعلق به این مادر باشد؟ کجای دوربین حسِ تعلق مادرگونه و فضا ساختن به ما میدهد؟ کو مثال هایی از فیلم که پاسخ این سوالها باشد، اصلا فیلم پاسخ است یا سوال؟
    راستی! صحبت از سوال و جواب شد، جالب است، متن مدام از ما سوال میپرسد، گویی مایِ خواننده منتقدیم و منتقدِ عزیز – ؟ – مخاطب ماست! انگار خود نویسنده هم میداند فیلم در بیان حرفش – کدام حرف؟؟ – علیل و ناتوان است، پس دست دامان چیزهای بیرون از دنیای فیلم میشود.
    فیلم باید در درجه اول خودبسنده باشد، بتواند از خود دفاع کند وگرنه همه چیز و همه کس باید نقش قیم را برایش بازی کنند. فیلم خوب قیم نمیخواهد، فیلم بد اما چرا.

    ۷ ۱۴