قهرمانی از جنس شیشه
خانه » نقد و بررسی » نقد و بررسی بازی
معمولا هنگامی که مراحل تولید عنوانی به طول میانجامد و ناشر غولآسایی همچون شرکت بزرگ سونی پشتیبانی از آن را بر عهده دارد، میتوان انتظار محتوایی مبهوت کننده داشت. بازیای که بهعنوان پروژهای تکنفره شروع شد و سپس با عضویت در برنامه کمپانی سونی مبنی بر حمایت از بازیسازان چینی تولید و روانه بازار شد. در بررسی بازی Lost Soul Aside به این سوال که «آیا تمام مواردی که گفته شد همیشه صادق هستند؟» خواهیم پرداخت. با بررسی بازی Lost Soul Aside، همراه بخش نقد و بررسی بازی از رسانهی دنیای بازی باشید.
شروع مراحل ساخت بازی LSA در سال ۲۰۱۴ توسط Yang Bing کلید خورد و در سال ۲۰۱۶ اولین ویدیو معرفی آن در کانال شخصی یوتوب او منتشر شد. این پروژه که در ابتدا قرار بود بهصورت انفرادی و تکنفره توسط یانگ بینگ ساخته شود توانست توجه کمپانی سونی را به خود جلب کند.
شرکت سونی طی حدودا ده سال اخیر بهدنبال کسب جایگاهی در بازارهای جهانی کشورهایی که به دلایلی از دسترسی این غول صنعت ویدیوگیم به دور ماندهاند بوده و به همین دلیل برنامهای به نام Hero Project را آغاز کرده است. در پروژهی مذکور، سونی قصد دارد تا با حمایت از بازیسازان و بومیسازی برخی محتواهای محبوب، راه خود را به بازار فروش کنسول در آن کشور بهخصوص بگشاید.
در اولین مرحله از پروژهی قهرمان سونی که در کشور چین رخ داد، این کمپانی با پذیرفتن حضور بازی لاست سول اساید وظیفه تامین و انتشار آن را بر عهده گرفت و این پروژه را از یک تیم یکنفره به یک گروه کامل تبدیل کرد که منجر به شکلگیری استودیو Ultizero توسط یانگ بینگ شد. اما آیا این اقدام سونی واقعا عنوان «قهرمان» صنعت ویدیوگیم که سونی به خود اختصاص داده است را تایید میکند؟
در نگاه نخست و با بررسی زیباییهای بصری بازی Lost Soul Aside، شاید به این موضوع فکر کنید که با محتوایی استاندارد طرف هستید. نورپردازیهای چشمنواز و کیفیت بالای بافتها این بازی را تبدیل به تصویری زیبا میکنند که با دیدن آن لذت خواهید برد. اما این صورت زیبا سیرتی بس توخالی را در خود پنهان میکند.
در ابتدای بازی شما مستقیما وارد نبرد بزرگی میان خیر و شر و از همان ابتدا متوجه کیفیت بالای کمبوها و سیستم مبارزه این اثر خواهید شد. ولی درست در همان لحظات ابتدایی چیزی به شما میگوید که یک جای کار میلنگد! سیستم مبارزات سریع بازی که بر روی زمین و در هوا ادامه خواهند داشت شما را به یاد فرانچایزهای Devil May Cry و Ninja Gaiden میاندازد اما برخلاف چیزی که در بازیهای نام برده شده میبینیم در اینجا خبری از آن عمق و چالش نیست.
پیکرهی اصلی بازی متشکل از بکارگیری (صرفا ظاهری) المانهای موفق از گیمپلی و مبارزات و طراحی عناوین دیگر که از جملهی آنها میتوان به DMC و NG که پیشتر درمورد آنها توضیح داده شد، بهعلاوهی سری محبوب فاینال فانتزی اشاره کرد. اما متاسفانه مشکل اصلی اینجاست که این کپیبرداری به سطحیترین حالت ممکن انجام گرفته و تجربهای بیروح برایتان تدارک دیده است.
همچنین این عنوان هیچ محتوای بهخصوصی ارائه نداده و عدم وجود ماموریتهای جانبی و یا فعالیتهای تکمیلی جالب بهشدت حس میشوند. سیستم نقشآفرینی و ارتقا مهارتهای شخصیت اصلی نیز بسیار کمعمق بوده و صرفا برای اضافه کردن کمبوهای جدید به این دکور زیبا هستند.
در بخش بعدی از بررسی بازی لاست سول اساید به سراغ داستان آن میرویم. قسمتی که شاید میتوانست در کنار مبارزات زیبا این عنوان را به سطح بالاتری از نظر کیفی برساند. در ابتدا با مبارزهای عظیم روبرو میشویم که در آن نبردی حماسی میان خیر و شر صورت میگیرد. این جنگ پیشزمینهی ماجرا را شکل داده و پس از آن با گذر مدتهای بسیار به زمان کنونی و قهرمان اصلی داستان یعنی Kaser میرسیم.
کیزر، عضو گروه Glimmer که سعی در براندازی حاکمی مستبد دارند. در لحظات ابتدایی بازی بهوسیلهی اتفاقات کوچک در محیط اطراف متوجه اعمال فشار و خفقان توسط سربازهای دولتی هستیم که اقدامات گروه گلیمر را توجیه میکنند.
در مراسمی بزرگ، این گروه قصد به انجام حرکتی جسورانه برای بیداری مردم نسبت به استبداد حکومت را دارند و شخصیت اصلی و خواهر کوچکتر ناتنیاش نیز در این عملیات حضور دارند. در امتداد رویدادهای این جنبش و در میان کشمکش مابین گروه گلیمر و نیروهای امپراتوری، ناگهان موجودات عجیبی به نام Voidrax پا به زمین گذاشته و تمام شهر را به آشوبی مرگبار میکشانند. این اتفاقات موجب رخ دادن رویدادهای غیرمنتظره شده و پیکرهی اصلی بازی را شکل میدهند.
همانطور که خواندید، وجود موارد مختلفی همچون نبرد خیر و شر و تهدیدی پنهان، سرکوب و خیزش و حضور نیروهایی غیرقابل توضیح میتوانند پیشزمینهای برای داستانی گیرا و چند لایه و عمیق ایجاد کنند. شخصیت اصلی نیز عموما در چنین قصههایی عازم به سفری معنوی برای تغییر و تحول و بهبود و پیشرفت شده و خود را آمادهی شکست دادن پلیدی میکند. اما اینها مواردی نیستند که شاهد آن خواهید بود!
صد افسوس که این زیربنای داستانی صرفا برای توجیه روند کلی بازی درنظر گرفته شده و اثری از لایههای بیشتر و پیچشهای داستانی گیرا نیست. به تمام این موارد شخصیتپردازیهای آبکی را نیز اضافه کنید تا یک شوربای بیمزه از چیزی که میتوانست بسیار دلانگیزتر باشد بدست بیاورید! دیالوگهای نوشته شده برای این مسیر نیز آنچنان غیرکاربردی و غیرحرفهای نوشته شدهاند که مکالمات موجود در بازی هیچ نکته جذابی نداشته و صرفا باعث اطلاف وقت میشوند.
اگر بخواهیم از طراحی بازی Lost Soul Aside بگوییم، شاید بتوان از لفظ «بیهدف» برای آن استفاده کرد. دلیل این امر این است که در تمام طول بازی شاهد مکانیکهای مختلف، سلاحهای متفاوت و حتی چند معما هستیم؛ اما تمام این موارد هیچ چیزی به هستهی اصلی بازی و محتوای لذتبخش و جذاب اضافه نمیکنند.
بهطور مثال، برخی از محیطهای بازی طراحی واقعا زیبایی دارند که بهدلیل عدم وجود ارتباطی قوی میان داستان و محیط مذکور آن تاثیری که میبایست را بر روی بازیکن نمیگذارند. و یا وجود چند اسلحه با کاربردهای مختلف که بازی شما را مجبور به استفاده بیهوده از آنان میکند.
تصور کنید که میبایست در یک راهرو به جلو حرکت کرده و به قسمت بعدی مرحله بروید. بازی یک درب بزرگ در مقابل شما قرار داده و از شما میخواهد تا حتما با یک سلاح بهخصوص به آن ضربه بزنید تا باز شود. شاید انتظار داشته باشید که حتما در ادامه با نکتهی مهمی در رابطه با آن مواجه خواهید شد، اما اصلا اینطور نیست. صرفا ضربه میزنید، در گشوده شده و شما عبور میکنید.
موردی که بالاتر از آن حرف زده شد تنها یکی از چندین نکتهای است که بازی آن را یک المان سرگرمی و گریز از یکنواختی در نظر گرفته و از بازیکن انتظار دارد تا با آن سازگاری نشان دهد. تمام موارد ذکر شده هستند تا بتوان به این عنوان برچسب «بازی» را زد اما در واقعیت ترکیبی بی معنی از مکانیکهای مختلف اولیه را شاهد هستیم.
روی هم رفته نه تنها نمیتوانم لاست سول اساید را به دیگران پیشنهاد کنم، بلکه از شرکت سونی تقاضا دارم که اگر منظور از Hero Project انتشار محتوای غیر استاندارد توسط کشورهای مختلف است، دست از قهرمان بودن بکشد! این روند هیچوقت منجر به برآورده شدن رویای بازیسازان حقیقی که بهدنبال بازگو کردن قصهای قابل تامل هستند، نشده و تنها چنین جواهراتی را تبدیل به دیوی سیاه مغروق در طمع میکند.
بهطور کلی Lost Soul Aside شاید چیزی جز حقهی بازرگانی سونی نبوده و محتوای بهخصوصی برای ارائه ندارد. این عنوان را میتوان در بهترین حالت یک تجربهی ضعیف دانست که یادآور بازیهای محبوبی همچون DMC و Final Fantasy است. که البته پیشنهاد میکنیم بهجای تجربهی این بازی به سراغ همان سریهای محبوب بروید!
ممنویم از شما مخاطبان حرفهای رسانه دنیای بازی که ما را تا انتهای بررسی بازی Lost Soul Aside همراهی کردید.
اگر جویای صلح هستی، آمادهی جنگ شو ...
برای اطلاع از جدیدترین اخبار، نقد و بررسیها و ویدیوهای اختصاصی، ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید. همراه شما هستیم.