چند نکته: ۱. رزیدینت ایول ۴ در اصل برای کنسول گیمکیوب نینتندو در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. ۲. شینجی میکامی رزیدنت ایول ۴ را مخصوصن برای گیمکیوب ساخت و حتی در مصاحبهای گفته بود که اگر رزیدنت ایول ۴ برای پلتفرم دیگری منتشر شود، سرش را قطع میکند. ۳. یکی از دلایلی که او از پلیاستیشن ۲ متنفر بود این بود که ادعا میکرد ساختن بازی برای این کنسول بشدت مشکل است. ۴. کاپکام علیرغم میل و خواست او بازی را برای پلیاستیشن ۲ منتشر کرد، او هیچ نقشی در این پورت از بازی نداشت و کاملن از این تصمیم دلخور بود و شاید یکی از دلایل اینکه او کاپکام را ترک کرد همین بود. ۵. نسخه پلیاستیشن ۲ نسبت به گیمکیوب ضعفهای گرافیکی دارد، مهمترین این ضعفها اینکه کاتسینها همه از قبل رندر شده هستند و به صورت ویدیو روی دیسک ذخیره شدهاند، درحالی که کاتسینهای گیمکیوب همه ریلتایم هستند. ۶. در سال ۲۰۱۷ او بابت اینکه رزیدنت ایول ۴ برای پلیاستیشن ۲ منتشر شد، عذرخواهی کرد. در آخر اینکه توصیه میکنم قبل از نوشتن راجع به بازیهایی تا این حد محبوب، بیشتر تحقیق کنید تا بیشتر جدی گرفته شوید. من همان ابتدا که نوشته شد رزیدنت ایول ۴ اولین بار برای پلیاستیشن ۲ منتشر شد، خیلی مشتاق خواندن ادامهٔ متن نشدم. ۲۰ پاسخ
از حسن نظر شما بسیار متشکریم، البته عنوان نشده «برای اولین بار» بلکه گفته شده «بازی رزیدنت ایول ۴ به عنوان چهارمین قسمت از نسخههای شماره دار و ششمین قسمت در کنار عناوین فرعی در سال ۲۰۰۵ برای کنسول PlayStation 2 منتشر شد.» که حرف اشتباهی نیست. ۱۰
غروب بتها و آغاز ابر انسان… وقتی بازی رو تمام کردم و درخشندگی خورشید رو بر سطح دریا دیدم بی تفکر و غریزی بغص کردم … چقدر برام قسمتی از کتاب چنین گفت زرتشت نیچه تداعی شد… ‘ میخواهم مانند خورشیدی بر دریا بتابم که حتی فقیر ترین قایقران ،پاروهای خویش را در زر حرکت دهد… حسن پایان کار هم تیتراژ ماجراست،نام هایی ژاپنی که یکی پس از دیگری رد میشد و شرقی میدرخشید… درود به تمامشون… داستان هم مجزا از تمام نقدهایی که به خرده روایت هاش وارده ،یک روایت کلان بی نقص بود، انگلی که یک قشر مذهبی در درون جان افراد گله برای کنترل اونها وارد میکنند…عجب تمثیل درخشانی،عجب گستاخی اصیلی… ۹۷ پاسخ
غروب بتها و آغاز ابر انسان… وقتی بازی رو تمام کردم و درخشندگی خورشید رو بر سطح دریا دیدم بی تفکر و غریزی بغص کردم … چقدر برام قسمتی از کتاب چنین گفت زرتشت نیچه تداعی شد… ‘ میخواهم مانند خورشیدی بر دریا بتابم که حتی فقیر ترین قایقران ،پاروهای خویش را در زر حرکت دهد… حسن پایان کار هم تیتراژ ماجراست،نام هایی ژاپنی که یکی پس از دیگری رد میشد و شرقی میدرخشید… درود به تمامشون… داستان هم مجزا از تمام نقدهایی که به خرده روایت هاش وارده ،یک روایت کلان بی نقص بود، انگلی که یک قشر مذهبی در درون جان افراد گله برای کنترل اونها وارد میکنند…عجب تمثیل درخشانی عجب گستاخی اصیل ژاپنی… ۸۵ پاسخ