یوبیسافت در برخی بازیهای اخیر خود، رویکرد قابل توجهای را در زمینهی محتویات Season Pass در پیش گرفته است. برای نمونه، در بازیهای اخیر سری Assassin’s Creed مثل Assassin’s Creed Origins شاهد این بودیم که خریداران سیزن پس این بازی (یا خریداران نسخهی Gold یا Ultimate که به سیزن پس دسترسی داشتند)، علاوه بر دریافت دو دیالسی داستانی بازی، بازی Assassin’s Creed Rogue Remastered را نیز به رایگان دریافت میکردند. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید تا به تحلیل بخشی از سیاستهای مالی جدید یوبیسافت و بررسی دیالسی the Fate of Atlantis بازی Assassin’s Creed Odyssey بپردازیم.
لیست عناوین مطلب
- بررسی دیالسی the Fate of Atlantis بازی Assassin’s Creed Odyssey
- بازارگرمی برای محتویات اضافی- نگاهی به سیاستهای مالی اخیر یوبیسافت
- هولوگرامهای آتلانتیس- پیشزمینهی داستانی دیالسی the Fate of Atlantis
- در میان خدایان- بررسی قسمت اول و دوم دیالسی the Fate of Atlantis
- شهر گمشده- بررسی دیالسی the Fate of Atlantis بازی Assassin’s Creed Odyssey
بررسی دیالسی the Fate of Atlantis بازی Assassin’s Creed Odyssey
بازارگرمی برای محتویات اضافی- نگاهی به سیاستهای مالی اخیر یوبیسافت
همین رویکرد در Assassin’s Creed Odyssey نیز تکرار شد و دارندگان سیزن پس، علاوه بر دو دیالسی اپیزودیک، نسخهی ریمستر Assassin’s Creed III را نیز به رایگان دریافت کردند. این رویکرد کاربران را هر چه بیشتر به خرید سیزن پس و تجربهی محتویات اضافی این بازیها سوق داد. با توجه به اطلاعات منتشر شده از سیزن پس Assassin’s Creed Valhalla، ممکن است در نسخهی بعدی این سری نیز شاهد این نوع از سیزن پسها باشیم.
از طرفی اما، دیالسیهای نسخهی ریشهها(اوریجینز) که صرفا برای افزایش ساعات تجربهی بازیکنان از بازی ساخته و منتشر شده بودند (که موفق به دستیابی به همین هدف نیز نشدند) و از نظر داستانی یا گیمپلی حرف چندان مهمی برای گفتن نداشتند. اما هر دو دیالسی اودیسی، به خصوص از نظر داستانی از اهمیت بالایی برخوردار هستند؛ به نحوی که تجربهی آنها را برای طرفداران سری Assassin’s Creed واجب میکند.
رویکرد استودیوی یوبیسافت کُبَک (که به نظر من بهترین استودیوی حال حاضر یوبیسافت است)، نیز در انتشار این دیالسیها، رویکرد جدیدی بود. برای اولین بار در بازیهای Assassin’s Creed شاهد عرضهی اپیزودیک این محتویات بودیم؛ هر یک از دو دیالسی بازی در سه قسمت و در تاریخهایی با فاصلهی تقریبا یک ماهه عرضه شدند. مهمترین تاثیر این نوع انتشار، محتویات نسبتا زیاد دیالسیها بود که خرید آنها را مقرون به صرفه میکرد.
پیش از این در پیشزمینهی داستانی سری در نسخههای قبلی، به شخصی به نام «داریوش» اشاره شده بود که با استفاده از نخستین Hidden Blade، خشایارشاه هخامنشی را ترور کرد. اولین دیالسی اودیسی با نام Legacy of the First Blade، در سه قسمت به داریوش و هخامنشیان میپردازد و از این نظر حائز اهمیت است.
اما در این مطلب، قصد داریم به بررسی دومین دیالسی اودیسی، یعنی «سرنوشت آتلانتیس» (دی ال سی the Fate of Atlantis) بپردازیم؛ دیالسیای که از نظر داستانی، به مسائلی میپردازد که میتوان آن را حتی بسیار مهمتر از داریوش و نخستین Hidden Blade دانست.
هولوگرامهای آتلانتیس- پیشزمینهی داستانی دیالسی the Fate of Atlantis
خطر اسپویل: چند بند بعدی، گوشهی مهمی از داستان کلی سری Assassin’s Creed، قسمتی از پایان داستان اصلی نسخهی اودیسی، و بخشی از ابتدای داستان دیالسی سرنوشت آتلانتیس را لو میدهد. اگر به هر نحوی نمیخواهید که داستانهای مذکور برایتان لو برود، به شما اخطار داده میشود که از مطالعهی چند بند آتی بپرهیزید، پایان اسپویل با رنگ قرمز مشخص خواهد شد.
اگر از طرفداران سری Assassin’s Creed باشید، حتما راجع به «تمدن نخستین» اطلاعاتی دارید. موجوداتی با نام ایسو(Isu) که (در داستان سری) پیش از آدمیان روی زمین زندگی میکردهاند و در حقیقت، انسانها را برای بردگی و خدمت خلق کردند. بعدها، انسانها بر علیه خدایان خود شورش کردند و نبردهای سختی بین ایسوها و انسانها در گرفت.
البته میدانیم که تمدن ایسوها و اغلب آنها، بر اثر یک فاجعهی طبیعی کیهانی از بین رفتند. پیشتر، در دیگر نسخههای Assassin’s Creed، اشاره شده بود که خدایانی که زمانی آدمیان آنها را پرستش میکردند، مانند خدایان یونان باستان، مصر و… در واقع همان ایسوها بودهاند. اما ارتباط داستانی تمام این وقایع با دیالسی سرنوشت آتلانتیس چیست؟
در اواخر داستان اصلی اودیسی، متوجه میشویم که شخصیت اصلی، یک دو رگهی ایسو و انسان است. همچنین یکی از مهمترین و پرقدرتترین قطعات عدن (میراثهای جا مانده از تمدن نخستین) به نام Staff of Hermes را به دست میآوریم که قهرمان را جاویدان ساخته تا به زمان حال برسد و Staff را به دست «لیلا حسن» بسپارد. همچنین در اواخر خط اصلی داستان اودیسی با یک ایسو جدید که پیشتر در سری ندیده بودیم، با نام «آلیثیا» (Aletheia) رو به رو میشویم، که ظاهرا قصد کمک و راهنمایی لیلا را دارد.
لیلا حسن شخصیت زمان حال در دو نسخهی ریشهها و اودیسی بود و این طور که مشخص است، یوبیسافت قصد دارد تا اهمیت و شخصیت وی را تا حد ممکن گسترش دهد تا در نسخههای آتی شاهد نقشآفرینیهای هر چه بیشتر وی باشیم. چیزی که مشخص است، این است که حتی اگر ضعفهای روایی و شخصیتپردازی هر دو بازی در روایت زمان حالشان را نادیده بگیریم، غیبت روایت جامع و منسجمی در زمان حال در چندین نسخهی Assassin’s Creed (از نسخهی چهارم: پرچم سیاه (IV: Black Flag) تا Syndicate) چنان ضربهای به این بخش روایی سری زده است که لیلا حسن، در خوشبینانهترین و موفقترین حالت ممکن، هرگز نخواهد توانست به گرد پای دزموند مایلز در زمینهی روایی، شخصیتپردازی و اهمیت در میان طرفداران سری برسد.
به هر حال، از بحث اصلی دور نشویم؛ داستان سرنوشت آتلانتیس از آن جا آغاز میشود که آلیثیا قصد دارد به واسطهی قهرمان بازی (کاساندرا یا الکسیوس، به انتخاب بازیباز) به لیلا آموزش بدهد و لیاقت وی را بسنجد. اگر در مورد امکان این امر در کنجکاوی هستید باید گفت که در اواخر خط اصلی داستان اودیسی، به واسطهی آلیثیا، قهرمان اودیسی از وجود فردی در آینده و تکنولوژیای که قابلیت تجربهی تاریخ را فراهم میکند مطلع میشود؛ مشابه اتزیو که از دزموند خبر داشت.
به منظور همین آموزش پس از طی کردن چند مرحلهی ابتدایی، وارد شبیهسازیهایی میشویم که آلیثیا از تمدنهای ایسو فراهم کرده است و برای اولین بار در سری به تجربهی تمدنها و شهرهای ایسوها و بازی در کنار آنها میپردازیم.
در کنار این مهم، برای نخستین بار در دیالسیهای سری Assassin’s Creed، شاهد حضور پررنگ زمان حال و لیلا حسن از نظر روایی هستیم و همین مسئله، بدون شک سرنوشت آتلانتیس را به مهمترین دیالسی عرضه شده در سری Assassin’s Creed تبدیل میکند.
به تمام اینها، باید حضور «جونو» (Juno) یکی از قدیمیترین، آشناترین و مهمترین ایسوهای حاضر در سری Assassin’s Creed را اضافه کنیم تا علت این که میگویم تجربهی این دیالسی برای طرفداران سری واجب است را متوجه شویم. جونو بعد از نسخهی سوم، چنان اهمیتی در داستان سری دارد که میتوان وی را آنتاگونیست این سری بازیها به حساب آورد. همچنین در این دیالسی کمی بیشتر با شخصیت جونو، انگیزههای وی و همچنین هیولاهای موجود در بازی آشنا میشویم و متوجه میشویم چرا این هیولاها حاوی قطعات عدن بودند.
پایان اسپویل
در میان خدایان- بررسی قسمت اول و دوم دیالسی the Fate of Atlantis
در قسمت اول سرنوشت آتلانتیس، به الیسیوم سفر میکنیم و در کنار رودررویی با «پرسفونی»، با خدایان و اساطیر دیگری، نظیر «هکتور» و «هرمیس» رو به رو خواهیم شد. الیسیوم، معادل بهشت در اساطیر یونان است؛ جایی که ارواح قهرمانان و انسانهای نیک در آن حیات ابدی خواهند یافت. و پرسفونی، همسر «هیدس» خدای جهان زیرین است.
در واقع در اساطیر یونان چیزی به اسم بهشت وجود ندارد و هر آن چه هست، جهان زیرین (Underworld) است. اما الیسیوم، قسمتی از جهان زیرین است که با قسمتهای دیگر آن متفاوت بوده، زیبا و دلنشین است. هیدس الیسیوم را به عنوان پیشکشی برای همسر خود پرسفونی به وجود آورد و وی را ملکهی حاکم این بهشت ساخت.
در یک کلام باید گفت طراحی و گرافیک هنری این دیالسی، یکی از بهترین گرافیکهایی است که تا به حال در آثار یوبیسافت دیده شده است؛ اما اوج این طراحی در همان قسمت اول و در الیسیوم است. دشتهای الیسیوم (که اتفاقا عنوان قسمت اول این دیال سی هم هست) به قدری زیبا و چشمنواز است که از گشت و گذار در آن خسته نخواهید شد.
همانند داستان اصلی، داستان دیالسی نیز، البته کمی محدودتر، بر بستر انتخابهای مخاطب روایت میشود. اما در هر صورت، در انتهای قسمت اول، کار به جهان زیرین کشیده میشود تا شاهد روایت قسمت دوم دیالسی در سرزمین هیدس باشیم.
قسمت دوم با باسفایتی بسیار هیجانانگیز و چالشبرانگیز آغاز میشود و پس از آن، با این که دیگر در بهشت یونانیان نیستیم، اما این دلیل نمیشود که شاهد مناظر جالب و طراحی قویای نباشیم. از طرفی، وسعت جهان زیرین و فعالیتهای فراوانی که میتوان در آن انجام داد، و مواجه شدن با شخصیتهای مطرح، مخاطب را برای ادامه دادن ترغیب میکند.
شخصیتهایی که در دو قسمت اول دیالسی، که در واقع هر دو جهان پس از مرگ در اسطورههای یونان هستند میبینیم، به دو دسته تقسیم میشوند؛ دستهی اول شخصیتهای اسطورهای مانند هرکول، پرسیوس، آگاممنون و… هستند که حتی حضور اغلب کوتاهشان، طرفداران اسطورهشناسی یونان و کسانی که آثار هومر را خوانده یا فیلم تروی را دیدهاند را حسابی به وجد میآورد. دستهی دوم برخی از شخصیتهای داستان اصلی اودیسی مانند برخی از اعضای Cult of Kosmos هستند که دیدار دوبارهیشان در جهان پس از مرگ، میتواند جالب باشد.
هر چند ورود به قسمت سوم و نهایی دیالسی چندان جالب نیست و میشد اختتامیهی مناسبتری برای قسمت دوم و افتتاحیهی بهتری برای قسمت سوم نوشت؛ ولی قسمت سوم از نظر داستانی چنان اهمیتی دارد که هر دو قسمت قبل را میتوان مقدمهای برای به تصویر کشیدن قسمت سوم دانست.
در قسمت سوم، با پوزئیدون، خدای دریاها در اسطورههای یونان، به آتلانتیس سفر میکنیم. آتلانتیس که در اساطیر یونان شهری گمشده و مدفون در زیر آب است، در بازی به عنوان شهری که ایسوها و انسانها در کنار یکدیگر و تحت فرمان پوزئیدون و پسرانش زندگی میکنند، به تصویر کشیده شده است.
شهر گمشده- بررسی دیالسی the Fate of Atlantis بازی Assassin’s Creed Odyssey
برخلاف الیسیوم که محیطهایش زیبایی و طبیعت را به تصویر میکشید و جهان زیرین که سرزمینهای عذاب را نمایش میداد، آتلانتیس یک شهر است و با گرافیک هنری زیبا و معماری منحصر به فرد و متقارن. بدون شک باید قبول کرد که اگر نگوییم زیباترین، یکی از زیباترین شهرهای به تصویر کشیده شده در سری Assassin’s Creed را شاهد هستیم.
از طرفی دیگر، بر خلاف دو قسمت قبلی که بیشتر شاهد زندگی پس از مرگ انسانها بودیم تا خدایان (ایسوها)، در آتلانتیس بیشترین حضور ایسوها را در تمام سری Assassin’s Creed شاهد هستیم. در واقع، برای نخستین بار در سری Assassin’s Creed، در قسمت سوم دیالسی سرنوشت آتلانتیس اودیسی، شاهد تعامل آزادانه با ایسوها هستیم.
در آتلانتیس، خوشبختانه بازی خساست نمیکند و مخاطب اطلاعات فراوانی از تمدن ایسوها، نحوهی زندگی، ویژگیها، عقاید، مکاتب، تکنولوژی و دیگر ویژگیهای آنها به دست میآورد. ایسوهایی که نامهای آشنایی نیز برای طرفداران قدیمیتر Assassin’s Creed نیز در بینشان به گوش میرسد.
با وجود اهمیت داستانی فراوان، اما متاسفانه روایت و مراحل خیلی خوبی را در آتلانتیس شاهد نیستیم. در حقیقت، برخلاف Legacy of the First Blade که دیالسیای کاملا داستانمحور بود، دی ال سی the Fate of Atlantis با این که از نظر داستانی حتی مهمتر از دیالسی قبلی است، اما هر سه قسمت آن کاملا گیمپلیمحور هستند و داستان در درجهی دوم اهمیت قرار دارد.
در الیسیوم، جهان زیرین و آتلانتیس، چیزی که بیشترین اهمیت را دارد، گشت و گذار در نقشه، انجام ماموریتها و اهداف مختلف، فتح قلعهها و ارتقای سطح (که بر خلاف بازی اصلی، در این دیالسی بازی لولآپ را همچون نقل و نبات بر سر مخاطب میریزد) است؛ چیزی شبیه به رویکردی که یوبیسافت پیشتر در فارکرای ۵ در پیش گرفت و روایت داستان را به حاشیه راند (که البته امیدواریم در فارکرای ۶ این اشتباه تکرار نشود).
این گیمپلیمحور بودن به خودی خود نقطهی ضعف نیست، اما مشکل آنجا است که (دقیقا همانند خط داستانی اصلی اودیسی) مراحل در نظر گرفته شده برای این گیمپلی و انتخابهای مخاطب، غالبا از رسیدن به عمق روایی مناسب عاجز هستند و درصد قابل توجهای از آنها دچار کلیشه و تکرار میشوند. بازی هرگز نمیتواند به عمق تاثیرگذاری انتخابها و مراحل ویچر ۳ (که بدون ذرهای تردید منبع الهام و الگوگیری اصلی سازندگان در ساخت اودیسی بوده است) دست یابد.
متاسفانه این گیمپلیمحور بودن سطحی دیالسی سرنوشت آتلانتیس، در قسمت سوم که پرپتانسلترین و مهمترین قسمت از نظر روایی است، به اوج خود میرسد و عملا همانند فارکرای ۵، مخاطب بعد از گذراندن افتتاحیه، در نقشه رها میشود.
دیالسی سرنوشت آتلانتیس از نظر موسیقیایی چندان حرف جدیدی برای گفتن ندارد (بر خلاف دیالسیهای ویچر ۳ که هر کدام یک آلبوم موسیقی غنی داشتند). و بقیهی زمینهها نیز، تقریبا همان است که در بازی اصلی بود. صداگذاری «کاساندرا» و «هیدس» بسیار خوب و صداگذاری بقیهی شخصیتها، متوسط رو به پایین و چه بسا در مواردی ضعیف و ملالآور است.
یکی از ایراداتی که به نظر من به دیالسی سرنوشت آتلانتیس وارد است، این است که با وجود این که هر یک از سه قسمت این دیالسی جهانی جدید و محتویات مناسبی را به بازی اضافه میکنند، اما در هیچ یک از این سه جهان قابلیت کشتیرانی وجود ندارد؛ کشتیرانیای که درصد قابل توجهای از گیمپلی بازی اصلی را به خود اختصاص داده میداد.
میتوان گفت با این که گیمپلیمحور بودن دیالسی «سرنوشت آتلانتیس» اجازهی افزایش عمق و تاثیرگذاری روایی را به داستان آن نمیدهد، اما گشت و گذار در بخشهای مختلف جهان زیرین (شامل الیسیوم) و آتلانتیس و روبهرو شدن با خدایان مختلف یونان، باعث میشود تا تجربهی این دیالسی به تمام علاقهمندان به اسطورههای یونان توصیه شود.
از طرف دیگر، برای اولین بار در سری، پرداختن بسیار به ایسوها و مشخص شدن جنبههای مختلفی از «تمدن نخستین»، تجربهی این دیالسی را برای تمام طرفداران سری Assassin’s Creed واجب میکند.
اساسین هروز داره از دنیای تاریخی و نیمه واقعی دور میشه
من به شخصه از بلک فلگ به بعد دیگه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
اجازه استفاده از مطالب سایتتون رو با ذکر منبع و نام نویسنده میدین؟
نقد ها قانع کننده نبود و بعنوان یه گیمر این بازی جز بهترین بازی هایی از سری بازی های اوپن ورد بود که هم دل تاریخو به نمایش گذاشت هم چندین جهانو به ما نشون داد و ما باهاش آشنا شدیم و لذتشو بردیم..حلال یوبی سافت باشه❤️?