خانه » نقد و بررسی زمانی که همه چیز به اراده شما باشد | نقد قسمت اول بازی Game of Thrones × توسط علیرضا محمدی در ۱۳۹۳/۰۹/۲۳ , 17:00:28 19 وجه تمایز انسانهای مختلف در دنیا، صفات گوناگون آنها است. هر فردی در زندگی خود بر اساس کارهایی که انجام میدهد صفات متفاوتی خواهد داشت. صفاتی مانند وفادار و خیانتکار، مهربان و سنگدل، شجاع و بزدل و … . در دنیای Game of Thrones هم شما این مسئله را به وضوح خواهید دید. جایی که افرادی با بدترین صفات پیدا میشوند. جایی که مردمانش دست به هر کاری میزنند تا به هدف خود برسند. حال در این دنیا شما چگونه خواهید بود؟ با نقد قسمت اول بازی Game of Thrones همراه باشید. استودیوی بازی سازی TellTale سه سال پیش با عرضه بازی “مرده متحرک” و آن شخصیتها و داستان بینظیرش توانست به موفقیتهای بسیار زیادی دست یابد. تل تیل به همه نشن داد که میتوان با یک داستان زیبا و تاثیرگذار، پر خرج ترین بازیها را در رقابتی مانند بهترین بازی سال شکست داد. TellTale همین فرمول را در بازیهای بعدی خود مانند The wolf among us و فصل دوم بازی مرده متحرک استفاده کرد. در این بازیها آنها همچنان از داستان قدرتمند بهره بردند و تمام بازی را بر روی بخش داستان گویی خود متمرکز کردند. دنیای فوق العاده Game of Thrones به خودی خود داستان بینظیری دارد. از شخصیتهای درستکار مانند خاندان استارک تا افرادی ظالم و حیوان صفت مانند جافری لنیستر. حال فکر کنید که این دنیای حاضر و آماده به دست استودیوی TellTale و قصه گویان ماهرش سپرده شود. آیا نتیجه معلوم نیست؟ تمام افراد خاندان فارستر را در این عکس مشاهده میکنید توجه: مطالب این قسمت حاوی اسپویل هستند. اگر هنوز بازی را انجام نداده اید این پاراگراف را مطالعه نکنید تل تیل تمرکز خود را بر روی خاندان فارستر گذاشته است. در «شمشیری از یخ» که نام قسمت اول بازی است شما کنترل یکی از خدمتکاران لرد فارستر بر عهده دارید. از نطر زمانی هم تل تیل بر روی یکی از حساس ترین زمان های داستان دست گذاشته است؛ در شب عروسی خون. جایی که راب استارک به همراه مادر و همسرش در شب عروسی به قتل میرسند و تمام افراد او کشته میشوند. یکی از تفاوتهایی که شما در بازی خواهید دید، استفاده تل تیل از چند شخصیت قابل بازی است. در شمشیری از یخ شما شما با ۳ کاراکتر بازی خواهید کرد. گرت خدمتکار لرد فارستر، ایتان فارستر پسر دوم لرد فارستر و ماریا فارستر خواهر بزرگتر او. این قابلیت به بازی تنوع خوبی داده و شما را بهتر درگیر داستان خواهد کرد. مانند سریال Game of Throne که شما داستانهای شخصیتهای مختلف را در نقاط مختلف به صورت همزمان و موازی با یکدیگر تماشا میکنید، در بازی هم روش داستانگویی را خواهید دید. متاسفانه داستان بازی مانند باز های دیگر تل تیل، شروعی دیوانه وار ندارد. اگر سریال را دیده باشید و یا کتاب اصلی را خوانده باشید دلسرد تر هم خواهید شد. روند شروع داستان بازی کند است اما کم کم با رشد و پخته شدن شخصیتها، بیشتر و بیشتر درگیر روایت قصه خواهید شد. بازی در نهایت با پایان غیرقابل پیش بینی خود به شما نوید داستانی بهتر و بهتر را در قسمتهای آینده میدهد. استفاده از چند شخصیت مختلف قابل بازی، دست تل تیل را در پیش رو گذاشتن انتخابهای مختلف باز گذاشته است. برای مثال زمانی که شما در نقش ماریا فارستر، خدمتکار مارجری در پایتخت هستید، میتوانید انتخاب کنید که مهر سلطنتی را بدزدید. اما زمانی که در نقش ایتان فارستر، خواهید بود میتوانید در مورد افراد مختلف مانند سارقان قضاوت کنید. نقد قسمت اول بازی Game of Thrones انتخابها سخت تر شدهاند. آیا میتوانید همیشه فردی عادل باشید؟ میتوان گفت تنها نقطه ضعف در بازیهای تل تیل، گیمپلی است. در واقع پاشنهی آشیل استودیوی تل تیل به طراحی بازی و مرحلهی آن مربوط میشود. متاسفانه باید بگویم که گیمپلی در این بازی فرقی نکرده و در بعضی جاها دچار ضعف شده است. برای مثال در بازی پیش میآید که مدت زمان زیادی، کاری جز انتخاب دیالوگ مناسب ندارید. اما عمده گیمپلی بازی به راه رفتن شخصیتها و QTE ختم میشود. در قسمت گرافیک هم چیز جدیدی نخواهید دید. بازی با همان شکل و شمایل گرافیکی بازی مرده متحرک ساخته شده است. هر چند که نمیتوان کارگردانی عالی بازی را نایده گرفت. در جاهایی که باید انتخابهای دشوار انجام دهید، بازی با انتخاب قابها و زوایای مختلف، به خوبی تاثیری که میخواهد را میگذارد. برای مثال در هنگام گرفتن یک تصمیم سخت، بازی شخصیتهای مختلف را به شما نشان میدهد و این باعث میشود که بخواهید تمامی جوانب کار را بسنجید و مسلما تصمیمگیری شما سختتر خواهد شد. شخصیتهای آشنای زیادی را خواهید دید اما در زمینه موسیقی و صداگذاری؛ یکی از نکاتی که احتمالا در ابتدا توی ذوق میزند، صداگذاری شخصیتهای اول بازی است؛ مخصوصا گرت و ایتان. در واقع صداگذاری بازیهای قبلی تل تیل آنقدر خوب بوده که صداگذاری این بازی در ابتدا شما را نا امید خواهد کرد. اما زمانی که شخصیتهای اصلی سریال وارد میشوند و میتوانید صدای بازیگران آنها را در بازی بشنوید، حس خوبی پیدا خواهید کرد. بعد از آن صدای دیگر شخصیتها هم برای شما معمولی و خوب به نظر خواهد رسید. موسیقی بازی هم نه چیزی بیشتر و نه کمتر از موسیقی متن بازی است. در قسمتهای مختلف، موسیقی متن در خدمت بازی است و خوب عمل میکند اما طوری نیست که بعدها بخواهید آن را دوباره گوش کنید. اما در کل نمره خوبی میگیرد چون در بخشهای حساس مثل انتخابهای دشواری که پیش روی شما قرار میگیرد، موسیقی متن به خوبی استرس را به شما منتقل خواهد کرد. در کل تل تیل در اولین قسمت، شروع خوبی نداشت و این قسمت فدای این شد که شما با شخصیتها و داستان جدید آشنا شوید. اما پایان این قسمت به خوبی شما را برای قسمتهای بعدی آماده می کند. به امید اینکه در قسمتهای بعدی، داستان بازی به اوج خود برسد و بتواند انتظارات را بر آورده کند. نویسنده علیرضا محمدی We might be through with the past, but the past ain't through with us نقد و بررسی 19 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای ارسال دیدگاه باید وارد شوید ممنون از نقد ۰۰ پاسخ همون موسیقی تیتراژ اول بازی واقعا منو زنده کرد. بازی عالی بود. شروع بازی هم فوق العاده بود. مخصوصا بای ما که سریالشو کامل دیدیم. به کسانی که سریال رو ندیدن پیشنهاد میکنم قبل از بازی حتما سریل رو ببینن تا بفهمن بازی هیچ مشکلی نداره. بازم میگم تیتراژ اول بازی هممونو زنده کرد ۱۱ پاسخ باز هم یک شاهکار دیگر از تل تیل ۰۰ پاسخ ایتان فرزند دوم نیست آرچر فرزند دوم است ! ۰۰ پاسخ البته اسم صحیحش asher هست. ولی درست میفرمایید. فرزند دوم asher هست. ۰۰ در کل بیشتر از ۷ هم حقش نبود چون خیلی خسته کننده بود. با واکینگ دد نه با همین بوردرلند که چند روز قبل از این منتشر شد مقایسه کنین پی میبرین که این بازی خیلی ضعیف تر بود. فدا کردن برای شناسوندن شخصیت ها هم فک نکنک بهانه ی خیلی خوبی بوده باشه چون شخصیت های بوردرلند روهم باید به ما میشناسوند و حتی خیلی هم بیشتر باید میشناسوند چون شخصیت های بازی تاج و تخت نصفشون شناخته شده بودن (مارجری، سرسی، ایمپ و … ). ***اسپویل*** ولی در کل بازی خیلی تحت تاثیر کتاب و سریال بود. آخه مردک عوضی آدم میزنه شخصیت اصلی و قابل کنترل بازی رو تو اپیزود اول میکشه؟ ۱۱ پاسخ نمایش بیشتر
همون موسیقی تیتراژ اول بازی واقعا منو زنده کرد. بازی عالی بود. شروع بازی هم فوق العاده بود. مخصوصا بای ما که سریالشو کامل دیدیم. به کسانی که سریال رو ندیدن پیشنهاد میکنم قبل از بازی حتما سریل رو ببینن تا بفهمن بازی هیچ مشکلی نداره. بازم میگم تیتراژ اول بازی هممونو زنده کرد ۱۱ پاسخ
در کل بیشتر از ۷ هم حقش نبود چون خیلی خسته کننده بود. با واکینگ دد نه با همین بوردرلند که چند روز قبل از این منتشر شد مقایسه کنین پی میبرین که این بازی خیلی ضعیف تر بود. فدا کردن برای شناسوندن شخصیت ها هم فک نکنک بهانه ی خیلی خوبی بوده باشه چون شخصیت های بوردرلند روهم باید به ما میشناسوند و حتی خیلی هم بیشتر باید میشناسوند چون شخصیت های بازی تاج و تخت نصفشون شناخته شده بودن (مارجری، سرسی، ایمپ و … ). ***اسپویل*** ولی در کل بازی خیلی تحت تاثیر کتاب و سریال بود. آخه مردک عوضی آدم میزنه شخصیت اصلی و قابل کنترل بازی رو تو اپیزود اول میکشه؟ ۱۱ پاسخ