پیش قصه ای دیگر از “معبد اژدها”: زنده و زندانی

در ۱۳۹۰/۰۶/۱۶ , 13:00:53
پیش قصه ای دیگر از “معبد اژدها”: زنده و زندانی

بوی مُردار در سپیده‌دم را می‌داد؛ تهوع‌آور بود و بیشتر از چند لحظه نمی‌توانستم به آن چشم از حدقه درآمده و دوخته شده‌اش نگاه کنم. وارد کارگاه که شد هیبت ستبرش را به سختی از درگاه داخل کرد. کارگاه که نبود؛ دخمه‌ی کوچکی بود که پس از ده سال زندان و بیست سال نوکری برای هیتاسپ زرین‌تاج رهبر دیوها، به من اجازه داده بودند در آن آهنگری کنم. قبل از جنگ «نردشیران» که اسیر دیوها شوم، آهنگری بودم که برای خودش سندان داشت. در میان ما آهنگران تنها کسی می‌توانست سندان داشته باشد که به فن آهنگری تسلط کافی می‌داشت. اما وقتی اسیر شده بودم در روزهای زندان، دخمه‌ام حتی آب‌خانه هم نداشت که خود را در آن خالی کنم.

وارد شدن‌اش به کارگاه خاطره‌ی دوری را به یادم آورد؛ روزی که هیتاسپ وارد دخمه‌ی زندان شد. اول جسد زندان‌بان را دیدم. انگار که کسی از کمر گرفته و نصف‌اش کرده باشد. دیو کوچک و ضعیفی هم نبود که بگوییم کشتن‌اش راحت است. بعد صدای فریادهای‌اش آمد. خشمگین می‌غرید. سپس خودش را دیدم. پاهای سنگین‌ زره پوش‌اش که کف دخمه می‌خورد، قطرات خون زندان‌بان که بر سنگ‌ها روان بود، به اطراف می‌پاشید. مقابل میله‌های آهنی قرار گرفت. بدون آن که به داخل نگاه کند ردای سیاه‌اش را با ظرافتی که از دیوها بعید بود بالا گرفت و روی لاشه‌ی زندان‌بان خم شد. دست برد و خنجر کوچکی که بر اثر ضربه‌ای تیغه‌اش نصف شده بود را از میان دستان لاشه‌ی زندان‌بان بیرون کشید. نگاهی به تیغه‌ی شکسته کرد و به سمت من برگشت. برای اولین بار بود که چهره‌اش را بی‌نقاب می‌دیدم. سرخی چشمان‌اش موهای‌ام را سیخ کرده بود. قدمی جلو آمد و با صدای گرفته‌اش گفت: “این تیغه تعمیر می‌شود؟ آهنگر”

از درگاه گذشته بود و وارد کارگاه شده بود. در این سالیان دراز زندگی با لقب برده‌ی دیوها، اسمش را بارها شنیده بودم. مگر می‌شد کسی در زندان دیوها بوده باشد و «آگوره» را نشناسد؟ سخت‌کش و شکنجه‌گر زندان هیتاسپ بود و مورد اعتمادترین فرمانده‌ی سپاه‌اش. شایعات زیادی در موردش بود… گردن‌اش را می‌چرخاند تا تمام اتاق را ورانداز کند. دستی به شاخ‌های‌اش کشید و با لحن آشنایی گفت: “کوره را روشن کن” دهانم را که باز کردم تا حرف بزنم بوی گندش روی زبانم را تلخ کرد. آب دهانم را قورت دادم و با صدایی که بعدا فهمیدم می‌لرزید گفتم: “چه باید بکنم ارباب؟” خنده‌ای سر داد… “بدون آن بدن‌سوزی‌ها «ارباب گفتن» را یاد نمی‌گرفتی” و دوباره خندید. ساکت شد. به من خیره نگاه کرد. با صدایی که سعی نمی‌کرد از بلندی‌اش بکاهد گفت: “از هیتاسپ دستور دارم که برای مهمی به معبد اژدها بروم… تبری می‌خواهم که تمام هنرت در آن جمع باشد” جمله‌اش که تمام شد، ترس در وجودم رخنه کرد. گوش‌های‌ام سوت می‌کشید. اگر راضی نمی‌شد… اگر شایعه‌ها درست بودند…

شایعه بود که گوشت زندانیان خاطی‌ای که نتوانند کاری که می‌گوید را انجام دهند، زنده زنده می‌خورد… زنده و زندانی… سال‌هاست که همین‌ام. تبر آگوره‌ی دیو را من ساخته‌ام.

“از خاطرات شهراور

آهنگر مخصوص هیتاسپ زرین‌تاج”

پی نوشت: از آن جایی که تعدادی از کاربران “معبد اژدها” را یک DLC می خوانند بر آن شدیم که توضیحی در مورد این مسئله بدهیم. معبد اژدها یک DLC نیست بلکه بسته مکملی برای بازی اصلی(اکسپنشن) خواهد بود. بدین معنی که بازی بدون نیاز به نسخه ی اول قابل بازی است و به صورت جداگانه عرضه می شود.

همچنین برای کسب اطلاعات بیش تر در این زمینه می توانید به این صفحه مراجعه کنید.


12 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. گرشاسپ بازی خوبی بود ولی نه خیلی خوب… از صمیم قلبم امیدوارم از بازی قبلی درس گرفته باشن و ایرادات قبلی رو درست کرده باشند…
    به نظر من یکی از اشکالات قابل توجه گرشاسپ اینه که اصلا بازیسازها به این توجه نداشتن که گرشاسپ یک شاهزاده ی ایرانی بوده نه یه بربر وحشی مثل کریتوس که دوزار احساس نداره!!!! :-?

    ۰۰
  2. فکر کنم این پیش قصه ها از خود داستان بازی بهتر وبیشتر باشه شاید هم داستان بازی پیش قصه باشه:mrgreen: نسخه اصلی که داستانی نداشت شاید هم ما زبانمون خوب نبود داستان رو نفهمیدیم :-o

    ۰۰

در شبکه‌های اجتماعی،
به خانواده دنیای بازی بپیوندید!

برای اطلاع از جدیدترین اخبار، نقد و بررسی‌ها و ویدیوهای اختصاصی، ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید. همراه شما هستیم.

Dbazi Social Media

مقالات بازی

تاریخچه استودیو Giant Squid تاریخچه استودیو Giant Squid
توسط علی علی‌پور
0
سری بازی زلدا را چگونه بازی کنیم؟ سری بازی زلدا را چگونه بازی کنیم؟
توسط حسین کریمی
0
تاریخچه استودیو Team Cherry تاریخچه استودیو Team Cherry
توسط علی علی‌پور
0
تاریخچه استودیو Sandfall Interactive تاریخچه استودیو Sandfall Interactive
توسط میلاد طاهرنژاد
0
داستان کامل سری بازی اسپلینتر سل [پرونده] داستان کامل سری بازی اسپلینتر سل [پرونده]
توسط نریمان هروی
0
Mafia داستان سری بازی Mafia
توسط حسین کریمی
0
داستان سری بازی Halo داستان سری بازی Halo
توسط حسین کریمی
0
تاریخچه استودیو سی دی پراجکت رد تاریخچه استودیو سی دی پراجکت رد
توسط علی علی‌پور
0
داستان سری بازی S.T.A.L.K.E.R داستان سری بازی S.T.A.L.K.E.R
توسط علی علی‌پور
0
داستان سری بازی Death Stranding داستان سری بازی Death Stranding
توسط مهدی یوسفی
0

چند رسانه ای

تبدیل جهان Avatar به میدان نبرد تبدیل جهان Avatar به میدان نبرد [تماشا کنید]
توسط ایلیا حسامی
0
رونمایی از بسته الحاقی Assassins Creed Mirage رونمایی از بسته الحاقی Assassins Creed Mirage با نام Valley of Memory [تماشا کنید]
توسط محمدصدرا باقری
0
تریلر زمان عرضه بازی Ghost of Yōtei انتشار تریلر زمان عرضه بازی Ghost of Yōtei؛ آغاز ماجراجویی انتقام [تماشا کنید]
توسط محمدصدرا باقری
0
تریلر داستانی Battlefield 6 تریلر داستانی بازی Battlefield 6 در رویداد State of Play به نمایش درآمد [تماشا کنید]
توسط محمدصدرا باقری
0
معرفی بازی‌های رایگان پلی‌استیشن پلاس معرفی بازی‌های رایگان پلی‌استیشن پلاس در ماه اکتبر؛ آلن ویک ۲ در صدر لیست [تماشا کنید]
توسط محمدصدرا باقری
0
Master Ninja: دری به سوی سختی مطلق در Ninja Gaiden 4 Master Ninja: دری به سوی سختی مطلق در Ninja Gaiden 4 [تماشا کنید]
توسط ایلیا حسامی
0
ورود بروس لی وارد به جهان Hitman؛ هدفی مرموز در دسترس بازیکنان ورود بروس‌لی به جهان Hitman با هدفی مرموز در دسترس بازیکنان [تماشا کنید]
توسط ایلیا حسامی
0
اسپایدرمن و گوست رایدر در میدان نبرد Marvel Tōkon: Fighting Souls اسپایدرمن و گوست‌رایدر در میدان نبرد Marvel Tōkon: Fighting Souls [تماشا کنید]
توسط ایلیا حسامی
0
بازسازی ژاپن در نسخه جدید Microsoft Flight Simulator 2024 با جزئیات خیره‌کننده بازسازی کشور ژاپن در نسخه جدید Microsoft Flight Simulator 2024 با جزئیات خیره‌کننده [تماشا کنید]
توسط ایلیا حسامی
0
معرفی گیم‌پلی بازی Marvels Wolverine معرفی گیم‌پلی بازی Marvels Wolverine؛ انتشار در پاییز ۲۰۲۶ [تماشا کنید]
توسط محمدصدرا باقری
0