خانه » مسابقات بازی ذره بین: نکات جالب در مورد فیلم مریخی × توسط بهزاد ناصرفلاح در ۱۳۹۵/۰۱/۳۰ , 18:00:37 2 فکر کنید که تک و تنها در اقیانوس گیر افتادهاید؛ چه احساسی به شما دست میدهد؟ حال کمی وسیعتر فکر کنید و خود را جای «مارک واتنی» بگذارید؛ فضا نوردی که تک و تنها در سیاره مریخ گیر افتاده است! این داستان فیلمی به کارگردانی «ریدلی اسکات» که «مریخی» (The Martian) نام درد و برگرفته از رمانی نوشته «اندی ویر» است. فیلم با صحنههایی طبیعی و بسیار نزدیک به مریخ ساخته شده و پشت هر کدام از صحنههای فیلم داستان و نکاتی جالب پنهان شده. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید تا پرده از این نکات برداریم و شما را با ابعاد تازهای از مریخ و مریخی آشنا کنیم. •محیطی که از مریخ در فیلم مشاهده میکنیم در واقع در «وادی رم»، که بیابانی با خاک قرمز در کشور اردن است، فیلمبرداری شده است. «سیاره قرمز» محصول سال ۲۰۰۰ نیز که در مورد مأموریتی فضایی در مریخ است، در همین محل فیلمبرداری شده بود. •«اندی وایر»، نویسنده فیلم، اولین بار که اقدام به انتشار کتاب خود کرد، آن را به صورت رایگان بر روی وبلاگ خود قار داد؛ پس از آن دوستان و بازید کنندگان به او پیشنهاد کردند که داستان خود را به صورت قابل دانلود آماده کند، بدین ترتیب او نسخه مخصوص «کیندل» را در سایت آمازون قرار داد. قیمت این محصول تنها ۰٫۹۹ دلار بود! •به گفته «ریدلی اسکات» صحنههای که مت دیمن در آنها حضور دارد به طور پیوسته و در طول پنج هفته فیلمبرداری شده بود؛ دیمن در این مدت بیشتر بازیگران را ندیده بود چرا که پس از پنج هفته کار عوامل با او تمام شده بود. •«ریچ پرنل» در صحنهای که راهی برای نجات «مارک واتنی» پیدا میکند لیز میخورد و پس از بلند شدن به رئیس خود میگوید: «قهوه بیشتری میخوام»؛ پرنل در مصاحبهای اعلام کرد که ناخودآگاه لیز خورده و پس از بلند شدن به ادامه بازی خود پرداخته و چنین چیزی در فیلمنامه وجود نداشته است. •سیب زمینیهایی واقعی در نقاط مختلف استودیو و در مراحل مختلف کشت در حال رویش بود تا بتوان تمامی مراحل رشد سیب زمینیها در مریخ را به وسیله آنها فیلمبرداری کرد. •در ابتدای فیلم گفته میشود که اگر شکافی در لباس مخصوص فضایی ایجاد شود، فضانورد به سرعت نمیمیرد. این حقیقت به طور عجیبی درست است؛ چرا که اگر در فضای یا سیارهای با فشار بسیار کم مانند مریخ اگر شکافی در لباس ایجاد شود، بدن انسان به سرعت از هم پاشیده نخواهد شد. گم گشتگی، بیهوشی و خونریزی داخلی از جمله عوارض این اتفاق خواهند بود؛ به طور کلی یک فرد بالغ سالم به مدت یک دقیقه بدون لباس فضایی در فضا زنده خواهد ماند. •هنگامی که مارک میفهمد ارتباطش با زمین در سرتاسر جهان پخش میشود، سعی میکند تا چیزی بگوید که تعجب حاضرین و بینندگان را بر انگیزد؛ از صحنه میفهمیم که مارک در این کار موفق بوده است. •در حالی که «بِک» قصد عزیمتی بسیار خطرناک به خارج از «هرمس» را دارد، «بث» به او میگوید که مواظب باشد چرا که «در فضا…»، جمله وی در همینجا قطع میشود. در واقع این جمله یک خط از دیالوگ فیلم «بیگانگان» است که توسط ریدلی اسکات ساخته شده؛ «در فضا هیچ کس صدای تو را نمیشنود». •نام مأموریتی که در فیلم شاهدش هستیم «آریس ۳» است که نام خدای جنگ یونانی است؛ نام سفینه بزرگی که در راه زمین است نیز «هرمس» است که در واقع نام یکی از خدایان پیام آور در یونان باستان بوده. •در کتاب اشاره شده که واتنی دارای دو مدرک دکتری است؛ یکی در گیاه شناسی و دیگری در مهندسی مکانیک؛ در فیلم تنها به گیاه شناس بودن وی اشاره شده، اما نشان داده میشود که او در کارهای مکانیکی نیز بسیار ماهر است. •لباس فضایی که در فیلم استفاده میشود به طور کامل و کاملاً واقعی از انرژی خورشیدی استفاده میکند. •مأموریتی که در فیلم اجرا شده است در واقع یکی از مأموریتهای اصلی ناسا در آینده است. •در تاریخ ۲۸ سپتامبر، تنها چهار روز قبل از اکران فیلم در آمریکای شمالی، ناسا اعلام کرد که مدارکی مبنی بر وجود آب شور در سطح مریخ یافته است. •صورت فلکی شکارچی تقریباً در تمامی صحنههای فیلم دیده میشود، این صورت فلکی از پنجره هرمس و پایگاه واتنی نیز به چشم میخورد. •بیشتر دستاوردهایی که در فیلم «پرومثیوس» عوامل به آن دست پیدا کرده بودند در این فیلم نیز به کار برده شدهاند؛ از جمله آنها میتوان به لباس مخصوص فضایی فضانوردان اشاره کرد. •این فیلم تنها در ۷۲ روز فیلمبرداری شده است. •در این فیلم در حدود ۲۰ صحنه دکور ساخته شد که در مقایسه با کارهای دیگر اسکات بسیار کمتر هستند. اسکات در فیلم Exodus: Gods and Kings هفتاد صحنه دکور و در فیلم «گنگستر آمریکایی»، صد صحنه دکور اجرا کرد. •ساختمان اصلی ناسا و مرکز فضایی چین که در فیلم نشان داده میشوند در واقع دو مرکز فرهنگی در بوداپست هستند که تنها ۳ ایستگاه قطار شهری با یکدیگر فاصله دارند. •به گفته ریدلی اسکات یکی از سختترین بخشهایی که او کارگردانی کرده است، پیاده کردن سیستم مبنای شانزدهتایی است که واتنی به وسیله آن زمین ارتباط برقرار میکند. او میخواست تا جایی که میشود این صحنهها قابل فهم باشند چرا که فهم این مسائل برای خود وی نیز بسیار سخت بوده. •مت دیمن نقش شخصیتی با نام «مارک واتنی» را بر عهده دارد. مارک در زبان انگلیسی، نسخه لاتین «مارکوس» است و مارکوس نیز نام سیاره مریخ (مارس) است. •فیلم از روز مریخی هجدهم شروع میشود اما در کتاب این تاریخ روز مریخی ششم است. •فیلمبرداری زودتر از موعد به اتمام رسید که موجب صرفه جویی ۲ میلیون دلار از بودجه فیلم شد. •صحنههای مناظر مریخ با تلفیق صحنههای فیلمبرداری و تکنیک تصویر سازی رایانه ایجاد شدهاند. •کلمه روز (Sol) در واقع کلمه لاتین خورشید (Sun) است. •لباسهای فضایی که در این فیلم استفاده میشود بسیار شبیه به آنهایی است که در فیلم «بین ستارهای» ساخته کریستوفر نولان استفاده شده بود. نویسنده بهزاد ناصرفلاح زندگی دنیایی از بازی هاست و دنیا، از بازی های زندگی مسابقات بازی 2 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای ارسال دیدگاه باید وارد شوید اسکات کارشو خوب انجام داد٫دوستانی که طرفدار فیلم های علمی ـ تخیلی هستند حتما ببینن٬البته بیشتر به علمی میخورد تا تخیلی :۱۵: ۰۰ پاسخ خب مشخصن همیشه یه فرق هایی هست بین کتاب و فیلمی که اقتباس می شه ازش. نمونه ی مشابهش (که فقط ژانرهاشون فرق می کنه)، ورلد وار زد اثر مکس بروکس (پسر حاج آقا مل بروکس)ـه. هر دو کار دست کارگردان های خوبی افتادن و با اینکه (به نظر من) تو هر دو مورد، کتاب ها بهتر عمل کردن، ولی بازم فیلم ها از اون دسته فیلم هایی نبودن که بخوایم بگیم شکست محسوب می شن. با این حال، نه تنها خوندن کتاب د مارشن خالی از لطف نیست، بلکه توصیه ی شدید هم می شه. بعد از دوران طلایی سای فای، یه جور رکود تو این ژانر به وجود اومده بود که اندی وییر یه جورایی با یه کار سای فای سطح بالا که سخت بودنش هم به چشم نمی آد، می تونه باعث شه که عصر جدیدی تو این ژانر شروع شه ۰۰ پاسخ
اسکات کارشو خوب انجام داد٫دوستانی که طرفدار فیلم های علمی ـ تخیلی هستند حتما ببینن٬البته بیشتر به علمی میخورد تا تخیلی :۱۵: ۰۰ پاسخ
خب مشخصن همیشه یه فرق هایی هست بین کتاب و فیلمی که اقتباس می شه ازش. نمونه ی مشابهش (که فقط ژانرهاشون فرق می کنه)، ورلد وار زد اثر مکس بروکس (پسر حاج آقا مل بروکس)ـه. هر دو کار دست کارگردان های خوبی افتادن و با اینکه (به نظر من) تو هر دو مورد، کتاب ها بهتر عمل کردن، ولی بازم فیلم ها از اون دسته فیلم هایی نبودن که بخوایم بگیم شکست محسوب می شن. با این حال، نه تنها خوندن کتاب د مارشن خالی از لطف نیست، بلکه توصیه ی شدید هم می شه. بعد از دوران طلایی سای فای، یه جور رکود تو این ژانر به وجود اومده بود که اندی وییر یه جورایی با یه کار سای فای سطح بالا که سخت بودنش هم به چشم نمی آد، می تونه باعث شه که عصر جدیدی تو این ژانر شروع شه ۰۰ پاسخ