مرد روزهای سخت;زندگینامه جان پرایس
“اسمتو چیه سرباز؟ سوپ قربان. چی؟ سوپ؟ این دیگه چه اسمیه؟از کجا درآوردیش؟!”
از بچگی رشد موهایم زیاد بود.کلا پر مو بودم.خیلی به گذاشتن سبیل اون هم در ابعاد و اندازه بزرگ علاقه داشتم.پس به مجرد اینکه پشت لبانم سبز شد به گذاشتن سبیلی که میبینید اهتمام ورزیدم و الان اینی شدم که میبینید.خیلی ها اسم من را عمو سبیلو گذاشته بودند.به هر حال من توجهی نمیکردم بقیه چه چیزی در مورد من میگویند به آن کاری که علاقه داشتم توجه میکردم و انجامش میدادم.یک چیز دیگر هم خیلی حتی برای خودم هم عجیب بود آن بود که به طرز وحشتناکی سر سخت و سخت جان بودم!دعوا میکردم دوران نوجوانی و جوانی ده نفر میریختند سر من و من را تا سر حد کبودی و مرگ کتک میزدند ولی آخ نمیگفتم و اصلا دردی احساس نمیکردم!عمر عجیبی هم کرده ام شاید واقعا کسی تا بحال رکورد عمر مرا نزده باشد!در سنین پیری عملیاتهایی انجام داده ام که بروس ویلیز در دوران جوانیش در فیلمهایش هم انجام نداده است کلا پیرمرد سرزنده و شادابی هستم.خلاصه اینکه خوزه اصلا در مقابل من چیزی نبود از نظر خاص بودن که لقبش را بگذارند آقای خاص به نظرم تنها کسی که شایستگیش را داشت من بودم.اینقدر ماموریت در دوران جنگ جهانی دوم و جنگ های ضد تروریستی انجام داده ام که خودم هم یادم نمیاید چه تعداد بودند.تنها کسی که مرا کمتر از بقیه مسخره میکرد همان سوپ بود.یه چند بار مسخره کرد من هم جوابش را دادم و شدیم دوستان خوب.تنها موقعی که در زندگیم احساس تنهایی کردم موقعی بود که او دیگر کنارم نبود.آقای عبداله پور زندگینامه من را نوشته است که متنش را میتوانید در پایین دنبال کنید.خیلی از او ممنونم ولی چرت زیاد نوشته است.اینهمه با ما شوخی کردند او هم بکند چه ایرادی دارد.الان هم که با شما صحبت کردم در حال چرب کردن سبیلهایم بودند.واقعا از دیدنشان لذت میبرم.خیلی ها کشته مرده این سبیلهای مردانه من هستند.بیخیال متن را بخوانید.
واقعا مشخص نیست
نمیدانم از کجا شروع کنم.چیزی که در این بیوگرافی واقعا عجیب هست در دست نداشتن تاریخ تولد این پیرمرد هست.یعنی از وقتی که ما او را بیاد داریم همینطور پیر بوده است و نه در طول زمان پیرتر شده است و نه کلا تغییری در او اتفاق افتاده است.اندازه آن سبیل های قشنگ هم که همیشه همینقدر بوده است.نام کامل این موجود نامیر و فنا ناپذیر سرگرد و بعدها البته کاپیتان جان پرایس هست.اهل کشور انگلستان و دارای سبیلی چنگیزی که او را از دیگر رقیبانش متمایز میکند.هر وقت از او در مورد سنش و تاریخ تولدش سوال میشود به طرز فجیحی تفره میرود و شاید واقعا خودش هم نمیداند و حتی خود او هم از این که اینقدر عمر کرده است هم شرمسار و خجل باشد هم نگران که شاید هیچوقت نمیرد و این زندگی برایش خیلی خسته کننده شود.این شخص دارای القاب زیادی هم بوده است از جمله موش صحرا و زندانی ۶۲۷ و پیرمرد که بیشتر کاپیتان مک تاویش صدایش میکرد و…او یک سرباز جان بر کف نیروهای SAS و همچنین ارتش بریتانیا هست.از نکات جالب وی آمادگی جسمانی فوق العاده اوست که در این سن و سال هم یک بوکسور خوب و یک کماندوی حرفه ایست.یعنی به معنای واقعی کلمه پلنگی است برای خود.
خسته از اسارت
کاپیتان چند باری به اسارت آلمانها و تروریستها در آمده است که ماشااله هر بار پس از فرار و یا آزادی سر حال تر از قبل به کارش ادامه داده است.در حین عملیاتها شخصیت بسیار جذابی را از خود نشان داده است در کنار جدی بودنش,فداکار و سخت کوش و باهوش و بعضا جوک و فان هم بوده است.کاپیتان جنگ جهانی دوم را از خود هیتلر هم جدیتر گرفته بود و آن چنان فداکاری و رشادت از خود نشان میداد که هیتلر شایعه شده بود که گفته بوده است جان هر کسی که دوست دارید او را بکشید نخواستیم فتوحات داشته باشیم!به او لقب پدربزرگ سری بازیهای ندای وظیفه را داده اند و چندین بار در میان کاراکترهای برتر مجلات و سایت های مختلف قرار گرفته است.در طول جنگ جهانی دوم علاقه شدیدی به اسلحه LEE ENFIELD و همچنین MP40 داشت.سالیانی پس از جنگ جهانی او به جنگی مدرن و جنگ با تروریستها وارد شد البته میگویند او نبوده است او پرایسی دیگر است ولی باور نکنید خود خودش هست حاضرم قسم بخورم.جان در جنگ های مدرن نمیدانیم خلع درجه شد یا چه ولی مجددا از سرگردی آغاز کرد و مجددا کاپیتان شد.یعنی اگر صد بار دیگر هم خلع درجه بشود مجددا به کاپیتانی و سالاری و سروری ارتش خواهد رسید اینقدر که این مرد البته پیرمرد دلیر و جان بر کف هست اصلا یه چیز نافرم و عجیب و غریبی!
عمو سبیلو
جان در طی عملیاتی با کاپیتان مک میلان راهی شهری در اکراین شده بودند تا یکی از آن کله گنده ها با نام راخائف را ترور کنند البته با اسلحه دوربین دار و جزو تیم اسنایپر.اینقدر سبیلهایش تنومند و بزرگ بود که چندین بار باعث انحراف تیر از مسیر خود در اثر گیر کردن تارهای سبیل بر اسلحه و لو رفتن و فرار و فریاد ها و ناسزاهای مک میلان به او شد.چندین بار مک میلان به او گفت که سبیلهایش را کوتاه کند ولی او گفت هر چه میکنی با من بکن حتی رگ گردن مرا بزن ولی مرا از سبیلهایم جدا نکن بعد هم بغض و گریه که مک میلان بیخیال داستان شد!خلاصه در همان عملیات ترور توانستند دستی از زاخائف را با هزار مصیبت ناکار کنند و پا به فرار بگذارند.پرایس در طول مدت کنار یکی از باهوشترین,شجاع ترین و خوب ترین کاراکترهای دنیای جنگ و بازیهای ویدئویی قرار گرفت.بله نام او کاپیتان سوپ مک تاویش بود که نام او هم مورد تمسخر جان قرار گرفت.کلا گل و بلبل بود آن سبیل و آن نام و…طی عملیاتهایی سر دسته آدم بدها را یعنی زاخائف را توانستند در یک صحنه بسیار غم انگیز و البته جذاب نابود کنند.جان اسلحه را به سوپ میرساند و او کلک عمران را میرسد.بار دیگر جان نشان داد که پلنگ انگلستان هست.بعد مدتها کس دیگری از روسها قصد ایجاد تشکیلات مفصل و به راه انداختن جنگ داشت با نام ماکاروف که حتما پایانش را میتوانید حدس بزنید.نمیتوانید؟ ساده است هر جا جان را دیدید بدانید آخرش او موفق است این را تجربه ۱۰۰_۱۵۰ و یا حتی ۲۰۰ ساله نشان داده است!!همین الان پیامی از جان برایم ارسال شده است!
من تو را خواهیم دید
وای برمن جان با یک پیام به شدت بنده را تهدید به مرگ و دوباره دیدن خودش کرده است و گفته است که در مورد جنرال شپرد که خیانت کرده بود و پرایس و سوپ او را از بین بردند هم بگویم! چشم کاپیتان.بله جنرال شپرد برای دستیابی به اهدافش دست به خیانت زد و خواست که جان و سوپ را خائن جلوه دهد ولی پیرمرد سر سخت ما جان با کمک سوپ که کنار جان یک سوپر هیرو شده بود اینبار هم از پس شپرد بر آمدند.یعنی امیدوارم صحنه درگیری فیزیکی جان با شپرد را دیده باشید رینگ خونینی به راه انداخته بود این جان.یعنی دو سه ضربه چودان و گدان و جودان و کیک راست و هوک چپ!یعنی من نمیدانم چه اتفاقات عجیبی در بدن او افتاده است و دارد میفتد که او پس از ۱۰۰_۱۵۰ سال زندگی اینقدر سرپا و رو انگشتان پا است!خلاصه بعد از شپرد هم نوبت به ماکاروف رسید که اینبار قضیه کمی فرق میکرد!
سیگاری و اینقدر پرنفس!
پس از خرابیهایی که ماکاروف به بار آورده بود در نهایت سوپ و جان در موقعیتی ویژه قرار گرفتن که میتوانستند کلک ماکاروف رو بکنند باز هم درگیری جان با ماکاروف اینبار که عین پلنگی به نیروهای ماکاروف زد ولی ماکاروف تهدید به مرگ دوست جان یعنی سوپ کرد که همین اتفاق هم افتاد ساختمان ترکید و سوپ هم بدترین سهم را از این اتفاق برد!یعنی تابحال ندیده بودم رگ غیرت جان اینقدر بالا بیاید!چنان افراد ماکاروف رو پس از دیدن جراحات سوپ تار و مار میکرد که بیا و ببین.یعنی فرشته مرگ را هم شرمنده و متعجب کرده بود این پرایس!خلاصه جان سالم با آن رشادتهای بی بدیل جان به در بردند و رفتند به هند تا سوپ را مداوا کنند که اینبار سوپ را نیز جان از دست داد تا بداند و لمس کند که چقدر شوخی های یک دوست در دوران دوستیش چقدر شیرین و لذت بخش است! پلنگ ما بدجوری سبیلهایش را تاب داد و ابروها را که مانند فرچه ای میمانند بالا داد و به سراغ ماکاروف رفت.ماکاروف پیغامی به جان داد که داداش جنگ تمام شده است تا بلکه این موجود سیریش دست از سر کچلش بردارد ولی جان گفت که جنگ من فقط با تو تمام میشود! خلاصه رفت به سراغ ماکاروف و او را جوری از سقف و لوستر و خلاصه در و دیوار دار زد که مرغان آسمان نیز چند روزی را مراسم ختم گرفتند.بعد هم آن سیگار برگی که مانند دودکش شومینه دود ازش خارج میشد را گوشه لبانش گذاشت و فازی را از آن گرفت.آن لحظه نه به سوپ فکر میکرد نه به کشتن ماکاروف فقط به این فکر میکرد بعد عملیات چطور بین همکارانش برود و بگوید بعد این همه افرادی که از بین رفتند و جوان و سر حال هم بودند او بعد ۱۰۰ و خرده ای سال بعد آن هم هجنگ و درگیری و جراحت زنده مانده است!او هنوز هم زنده است دقیقا معلوم نیست کجا است ولی حتما پشت لبانش آن سبیلهای قشنگ وجود دارند و سیگار برگش هم در جیبش هست.ولی با تمام تفاصیل یک چیز را بگویم و برم دنبال کارم,آن هم این که یک سری ندای وظیفه بود و یک کاپیتان جان پرایس واقعا شخصیت کاریزماتیکی هست.
عاشقتم پرایس جون.
من نمیدونستم که تیر اسنایپر بخاطر سیبیل های کاپیتان پرایس منحرف شد ومکمیلان به او ناسزا گفت.
The great man of history
مطلب بدی نبود خوب بود. پرایس سری MW پرایس CoD1 نیست. بعضی ها میگن بدربزرگشه. پرایس سنش بالا هست اما این پرایس با اون پرایس یکی نیست. تو CoD4: MW1 هم پرایس آخراش در حال مردنه اما نمیمیره و معلوم نیست چی پشت پرده هست و چرا پرایس رو بردن گولاگ!!!
) ۲- پرایس رو رها کردن و افراد Zakhaev پیداش کردن و بردنش گولاگ. ولی از نظر من ۲ تقریبا غیر ممکنه چون اگه میدیدنش قطعا میکشتنش و اینکه اونا پیش Kamarov بودن. واقعا دلم میخواد بدونم که چی پشت پردن و چیشد که ما تو انتها MW1 نمیدونستیم از مرگ Zakhaev خوشحال باشیم یا از مرگ Price ناراحت و یک دفعه تو MW2 پرایس رو میبینیم و از خوشحالی فریاد میکشیم!!
آخه افراد Kamarov اونجا بودن و وقتی یکیشون داشت به پرایس ماساژ قلبی میداد ما دیدیمش و از نظر من ۲ حالت وجود داره: ۱- تونستن پرایس رو اهیا کنن ولی توسط یه کسی با توجه به اینکه خود افراد Kamarov روس بودن بردنش گولاگ(و میدونیمکه گولاگ تو روسیه هست و در واقع بود تا وقتی Task Force 141 نابودش کنه.
ممنون…البته اگه به صورت جدی هم به این شخصیت پرداخته بشه خیلی خوبه……… /:) /:) /:)
آقا فرشید فوق العاده بود ! انحراف تیر به خاطر سبیل
مرسی.واقعا Cpt.Price جزو ده شخصیت برتر زندگیم است البته بعد از سوپ :sad:
واقعا شخصیت عجیبی بود که تو یه متن نمیشه درباره اش گفت.
ول شخصیتیه که حالا حالا ها اینفینیتی وارد ازش دست بردار نیست.حت اگه ….. سالشم بشه
:)) :)) :)) :)) :))
با تشکر مقاله طنز از شما ندیده بودم فرشیدجان ولی نشان دادی در همه موارد استعداد فوقالعاده ای داری !
خسته نباشید
دوسش دارم انصافا شخصیتهای MW از BO جذاب ترند.
بسیار خوب بود. خیلی جالب بود.
ولی از متن های جدیتون بیشتر لذت می برم.
خوب هر مقاله و سبکش یه طرفدارایی داره دیگه باشه آقا بعدی جدی هست دیگه ببینیم خدا چی میخواد.
بسیار خوب بود. خیلی جالب بود ولی از متن های جدیتون بیشتر لذت می برم.
شخصا خوشم نیومد!شوخی اونم با Cpt.Price????شاید بهتر بود بیوگرافی رو مثل وودز جدی میذاشتی….
اما همون طور که گفتی خیلی شخصیت کاریزماتیکیه
اتفاقا جای بیشتری به نظرم داشت تا با پرایس شوخی کنم ولی یکم میرفت درجه سنیهای بالا که خوب نمیشد دیگه.میدونی چون راحت میشه با شخصیت های بازی شوخی کرد خوبه.حالا جدی هم انشااله مال رائول منندز رو دارم مینویسم.نکته اینجاست جدی مینویسیم یکم ادبیات و احساس میزاریم کنارش یکی میاد میگه ای بابا همش اینطوری مینویسی طنز مینویسیم یکی مثل شما ناراحت میشه معمولی اون اولا مینوشتم چند نفر اومدن گفتن اینطوری تکراریه یکم تنوع بده.خلاصه گفتم همه جوره بنویسم.ایندفع بعد رائول یه مقاله تو سبک دلهره و ترسناک هم میدم ببینم دیگه بچه ها چی میگن.
اوکی!مرسی در هر صورت زحمت میکشی ممنون
ایول حال کردم
متن هم جالب بود هم فان
کلا حال کردم
خسته نباشی =D 8)
تو عکس یکی مونده به آخری شبیه اقای دوشواری شده
:))
من مرحله اخر MW3 فکر کردم یوری هستیم ولی یهو دیدم یوری جلومه بعد هم دیوانه شدم همینجوری میکشتم بعد رفتیم سراغ اون مکروی ترسو بعد زدیم مثل یه پشه لهش کردم ولی یوری مرد خیلی ناراحت شدم :(( البته موقعی که سوپ مرد بیشتر ناراحت شدم البته این پیر مرد از سوپ جوونتره :-D خیلی هم عاشق این سبیل های مردونه اش هستم اون سیگارش هم خیلی باحال بود البته تو مرحله اخر اونجایی که اون هلیکوپتر رو میزنیم بعد با اسانسور برخورد میکنه و بعد یوری میاد نجاتمون خیلی مسخره س همیشه پرایس میاد کمکمون تو اون جا یوری اومد کمکمون لطفا زندگینامه های شخصیت های resident evil رو بزارید و یک تشکر ویشه از اقای deniro
ممنونم خیلی باحال بود :))
چه گیری دادید به سبیل های این بدبخت..! :lol:
بسیار جذاب و جالب بود… واقعا خسته نباشی..
(در ضمن در مدرن ۳ صحنه مرگ شخصیت سوپ خیلی سطحی کارگردانی شده بود و میتونست خیلی بهتر باشه…)
شایعه نکنید آقا:)
اون پرایس جنگ جهانی دوم پدر بزرگه این یکی هست حتا اسماشون فرق داره. این جانه و قدیمیه اسم کوچیکش اصلا معلوم نیست. اتفاقا تاریخ تولدش هم معلومه.
آقا فرشید گل ، دستت درد نکنه ! عالی بود ، مثه همیشه ! :X :X
پرایس یکی از شخصیت های محبوب زندگی من هست :X
مرد تکرار نشدنی
مرسی فرشید جان
————————–
SONY make.believe
mer30 jaleb bood lotfan ye naghde dige benevis vali inbar jeditar.dar zemn az lahze snipesh ba sibilash kheyli khosham omad tike bahali bod
:))
اقا لطفا پارسی را پاس بداریم :wink:
hagigatesh doost daram vali nemitonam sorate typam kam mishe mazerat mikham halayejori tahamol konid.
بوفالو@
فارسی تایپ کنید . با تشکر … :lol:
_____________
آروین از pc $
فارسی نه پارسی فارسی کلمه عربی هست پس بگویید پارسی
کلمه هم عربیست برادر !
خب میگی چیکار کنم؟ :(( :(( :(( :((
lol
ول کنید این نژاد پرستی بچه گانه رو
اگه بخواید اینطوری حساب کنید کلا نباید صحبت کنید!باور کنید وطن پرستی این مدلی نیست…
جان ! آهان نام کاربریشون هست
بابا از این اسامی استفاده نکنید
سوء تفاهم پیش می آد ها :O
دوست خوب من تا دلت بخواد نقد جدی نوشتم تو بخش نقد و پیش نمایش بگردی یافت میشه گفتم یه تنوعی بدم در مقالات.
OK montazere naghd haye bishtaret hastam khaste nabashi.
ای دل غافل …!
قلبم گرفت الان …
_____________
آروین از pc $
لذت بردیم ! :mrgreen:
دلمان می خواهد از اینجور زندگی نامه ها بیشتر بخوانیم ;;)
عالى بود آقاى deniro
Like
با تشکر از فرشید عزیز . اما خب شما یه اشتباه کردی گفتی رکورد عمر در دستان پرایس هست مثل اینکه شما نمیدونی این رکورد در دستان نمیر المومنین ج…… هست :)) اقای ج…. رکورد ن.و . ح رو شکوندند :)) :)) :lol: راستش این پرایس رو شماره اول از اون زندان نازی ها نجات دادم اما حالا دارم میفهمم چه غ. لطی کردم :-x :-x :-x
والا اون بنده خدا تو غار با ا.ص.ح ک.ه.ف بوده که بچه ها بهش گفتن تو که زود بیدار شدی چایی دم میکردی حداقل و تنها شاهد ماجرای درگیری هابیل با قابیل هم بوده.
راجب بخش سبیل چنگیزی هم بگویم !
این مدل سبیل چنگیزی نیست بلکه ابداع شده انگلیسی ها از روی چهره
سگ محبوبشان یعنی نژاد (بولداگ) هستش که اشراف با گذاشتن این مدل
سبیل می خواستند پر جذبه تر و پر ابهت برای خدمتکاران و زیر دستان و رعیتان
باشند .
دقت کنید فرم این نوع سبیل دقیقا با خطوط چهره یک سگ بولداگ یکی است
خیلی با حال بود :lol:
عمو سیبیلو :lol:
ممنون فرشید جان =D
لحظات لذت بخش و زیبایی رو با کاپیتان پرایس در این سری داشتم ولی یکی از بهترین صحنه های کل سری و پرایس آخرین صحنه در MW3 و اون سیگار کشیدن معروف بود که فوق العاده و فراموش نشدنی بود :X
________________
SONY make.believe
اسلحه LEE ENFIELD
یکی از تعطیل ترین سلاح ها ! انگلیسی هستش دیگه توقعی داریم از
این پرایس و انگلیسی ها
—————————————————————————————-
فکر کنم بجای MP 40 هم باید می نوشتی Sten چون این هم یک
ماشین گان ۹ میلیمتری خشاب چپ با طراحی عجیب نسبت به سلاح های دیگر
که این هم انگلیسی هستش و کاپیتان پرایس انگلیسی فکر نکنم تحت هیچ شرایطی
به سلاح آلمانی ( MP Series ) دل بند باشد ! آخه سگ بولداگ انگلیسی هستش .
——————————————————————————————
فکر کنم با یک شخصیتی هم نسبتی دارد !!! :-?
با تشکر از فرشید عزیز
خندیدیم!
دم شما نقطه ذوب! :X
میگن الگو کاپیتان پرایس برای عمر طولانی آقای ج… هستد! :lol:
جالب بودمرسی
کلاخیلی سخت جونه تانکم ازروش ردبشه اخ نمیگه :lol:
فرشید جان بسیار زیبا بود …
وابستگی سوپ و پرایس در سری مدرن مثال زدنی و عالی بود :wink:
هیچ وقت اون سیگاری رو که در انتهای بازی کشید یادم نمیره :)
___________
سعید از SONY make . believe
با تشکر ویژه از فرشید گرامی بابت تمامی مقالات زیبا و ارزنده ایشان …
سبیلی چنگیزی ، او را از دیگر رقیبانش متمایز میکند…
باز هم تشکر که موجبات شادی و خنده ما شدید
_____________
آروین از pc $
مرسی خوب بود.جان خودم سبیلاش یه تمن میارزه
ممنون اقا فرشید قشنگ بود =D
عشق است عمو سیبیلو :))
جالب بود ! ولی می تونست بهتر هم باشد
از گیر کردن تارسبیل هم لذت بردم
تا آنجایی که یادمه MW باز سازی عنوان های نخست بود ! البته شاید هم اشتباه میکنم ! پس سنه پرایس همان سنه داخل نسخه ی دوم هستش
بهتر یعنی چه طوری باشه با پیشنهاد انتقاد کنید خواهشا,ممنون
مثلا بهتر بود بیشتر به جای کنایات به سن پرایس از همین لحظات (گیر کردن سبیل ) دار استفاده کنید ! جالب تره ! البته کار خیلی مشکلی ولی خوب کاری نیست که شما از پس اش بر نیایید :wink:
آفرین موافقم حتما در مقاله طنز بعدی استفاده میکنم.
ممنون عالی بود در ضمن نزدیکترین رقیب x از نظر سن و سال می باشد
xدیگه چیه؟
ممنون از فرشید گل . بسیار عالی و متفاوت بود …
“جان سخت ” اولین ترکیبیست که هنگام شنیدن نام پرایس به ذهنم می رسد …
بعد از این عبارت ، سبیل های مردانه و سیگار برگ مردانه ترش
عالی بود فرشید جان …
—————————-
SONY make.believe
دستت درد نکنه
————
این اکتیویژن کلا تا رس یه چیزی رو نکشه ول نمی کنه
خیلی ممنون از متنت آقا فرشید
واقعا خوندنی و جالب بود طنزشم خیلی خوب بود :wink:
__________
خیلی با جمله “عمو سیبیل”حال کردم :))
من متنفرشدم
:?: کیروش B-) یادت باشه. فرشید سرورته
فرشید جان تشکر.
____________
پرایس یه بار تو COD1 مرد. در نتیجه این دو پرایس با هم فرق دارن. مثلا پسر پرایس مرحوم.
در مدرن ۱ هم به نظر میومد که مرده باشه!دقیقا در انتهای بازی،در حالی که بیهوش افتاده بود بعد شوک دادن هیچ واکنشی از پرایس دیده نشد!
آخه تو کال ۱ مرد تو کال ۲ دوباره اومد بعد دوباره تو مدرن۱ کلا فکر نمیکنم فلسفه منطقی داشته باشه این شخصیت
اونا درست نیس نمرده بود روس ها عمدا برا خراب کردن روحیه سوپ این کارو کردن
به نظرم
توی مدرن وارفار ۲ دیدیم که زندانیش کرده بودند و سوپ هم وقتی پرایس رو دید سریع شناختش .
مگه ممکنه این همه خاطره باهم داشته باشن و همدیگه رو نشناسن؟
چرا برای خراب کردن روحیه سوپ انکارو کردن؟
مرد روز های پول در اوردن اکتیویژنD:
یه سوال داشتم…
این فسیل نمیخواد به رحمت ایزد تبارک و تعالی بره؟؟؟
نه نخواهم مرد
فسیل چیه اونا دوستان بچگی من هستن درست حرف بزن
چان پرایس یک مرد جاودان است.
مرسی عمو فرشیدبا ابن حال کردم
اقا فرشید دمت گرم خیلی باحال بود.پرایس همیشه رقیب سرسختی برای ج.ن.ت.ی بوده.
به احتمال زیادپسرشه :lol:
ج.ن.ت.ی دیگه کیه؟
ممنون دنیرو جان!متن خوبی بود!
با اون قسمت انحراف تیر به خاطر سیبیلاش خیلی حال کردم! :))
خیلی دوست دارم تو یه سری دیگه هم حضور داشته باشه!!!
تشکر! :wink:
$Pc
ممنون فرشید جان
خیلی جالب بود
دستتون درد نکنه این از همه ی مقاله هایی که نوشته بودید بهتر بود خیلی خوب توصیف کرده بودینش
:> :X :X :X :roll: :roll: :)) :)) :* :* :* :*