کارنامه پیکسار از Toy Story و WALL-E گرفته تا Brave و Inside Out پر از انیمیشنهای خارق العاده و خاطره انگیز است. پیکسار کار خود را ۲۵ سال پیش، پس از اینکه استیو جابز از شرکت اپل جدا شد و این شرکت نوپا را که آن زمان مشغول تهیه و تولید موتور گرافیکی برای ساخت انیمیشن بود خرید، با اولین قسمت از Toy Story در سال ۱۹۹۵ شروع کرد. حال که تقریبا دو دهه و نیم از آن زمان گذشته، هر زمان صحبت از انیمیشن مدرن و صنعت پویانمایی کامپیوتری میشود، نام این استودیو به عنوان پیشرو میدرخشد و با از راه رسیدن رقبابی چون دریم ورکز، فعالیت پیسکار هم طی سالهای اخیر افزایش یافته است. حال چندی پیش، بیست و دومین انیمیشن استودیو پیکسار یعنی «به پیش» (Onward) به روی پردههای سینما رفت. اما Onward تفاوتهای زیادی با دیگر انیمیشنهای این استودیو دارد که این تفاوتها در تمام جنبههای فیلم عیاناند. در ادامه با دنیای بازی و بررسی انیمیشن Onward همراه باشید تا ببینیم پیکسار با جدیدترین سوغاتیاش از دنیای خیالات چه چیزی برایمان به ارمغان آورده است.
دنیایی جدید
انیمیشن Onward در دنیایی جدید جریان دارد که از هیچ منبعی اقتباس نشده و اختصاصی است. دنیایی که پر از جادو است اما جادویی که طی سالیان سال و با بوجود آمدن و پیشرفت تکنولوژی به فراموشی سپرده شده است. از این رو دیگر جادوگری وجود نداشته و زندگی موجودات این جهان شباهتهای زیادی به جهان واقعی دارد. راستی دنیایی که به نمایش در آمده به طور خاص و جداگانه برای این انیمیشن ساخته شده است. در نتیجه داستان در هیچ کدام از جهانهای دیگر پیکسار جریان ندارد. داستان از تولد ۱۶ سالگی یک اِلف نوجوانی به نام لَن لایتفوت «Ian Lightfoot» شروع میشود. او در دبیرستان مشکل اعتماد به نفس داشته و در تلاش برای قدم نهادن در جای پدر خود است. پدر لَن کمی بعد از به دنیا آمدن او مرده و هیج خاطرهای از پدرش ندارد.
از این رو او تمام زندگی خود را با برادرش بارلی و مادرش سپری کرده است. بارلی برادر بزرگتر او بوده و علاقه بسیار زیادی به بازیهای نقش آفرینی و درس تاریخ دارد. ماجرای اصلی از جایی شروع میشود که مادرشان یک عصای جادوگری و الماس جادویی را که یادگار پدرشان است به دو برادر میدهد. دو برادر تلاش میکنند که پدرشان را با جادو ۲۴ ساعت به دنیای واقعی باز گردانند اما فقط موفق به بازگرداندن نیمی از پدرشان میشوند. حال این دو برادر باید الماس دیگری پیدا کرده و پدر خود را به طور کامل بازگردانند ولی کمتر از یک روز برای این کار زمان دارند. در نتیجه راهی یک ماجراجویی جذاب برای پیدا کردن یک Phoenix Gem دیگر میشوند.
صداهای زیبا
وظیفه کارگردانی انیمیشن Onward را Dan Scanlon «دن اسکنلون» بر عهده داشته است. کسی که سابقه کارگردانی Monsters University را در کارنامه داشته و در واقع این دومین تجربه او به عنوان کارگردان است. در طرف دیگر ماجرا تیم صدا پیشگان قرار دارند که یکی بهتر از دیگری کار خود را انجام دادهاند. به راحتی میتوان گفت که یکی از نگات مثبت فیلم همین صدا گذاری خوب است. اعضای این تیم نیز افراد معروف و سرشناسی هستند. از جمله آنها میتوان به تام هالند « Tom Holland» در نقش لَن، کریس پرت «Chris Pratt» در نقش بارلی، جولیا لوئیس دریفوس «Julia Louis-Dreyfus» در نقش لارل (مادر لَن و بارلی) و صد البته اکتاویا اسپنسر «Octavia Spencer» در نقش The Manticore اشاره کرد. اعضای تیم سازنده مخصوصا افراد یاد شده کار خود را به بهترین شکل انجام داده و تجربه خوبی را برای شما به ارمغان آوردهاند.
داستان Onward جذاب و سرگرم کننده است. از همان ابتدا شروع خوبی داشته و با شیب صعودی مناسبی مخاطب را با خود همراه میسازد اما مشکل داستان نبود هیچ پیچش داستانی و سادگی بیش از حد آن است. سادگی و عدم پیچیدگی باعث شده تا انیمیشن Onward قابل پیش بینی باشد. این موضوع به Onward ضربه بزرگی زده و اصلیترین مشکل آن است. پایان بندی فیلم نیز از این موضوع تاثیر پذیرفته و آنطور که باید خوب عمل نمیکند، زیرا همه چیز قابل پیش بینی است. از سوی دیگر مخاطب نمیتواند با نیم تنه پایینی (چون بارلی نتوانست تلسم را کامل اجرا کند فقط نیم تنه پایینی پدرش را بازگرداند) یک فرد ارتباط برقرار کند. در طول انیمیشن سازندگان چند تلاش برای ایجاد ارتباط احساسی با مخاطب انجام میدهند. اما هیچ کدام به ثمر نمینشیند. یکی از دلایلش هم عدم برقراری یک ارتباط خوب با پدر لن و بارلی است.
نیمی از پدر
اما زود قضاوت نکنید، زیرا Onward هنوز هم چیزهای زیادی برای رونمایی دارد. از قابل پیش بینی بودن داستان گفتیم اما این موضوع دلیلی بر جذاب نبود آن نیست. ماجراجویی این دو برادر با نیمی از پدرشان از همان ابتدا جذاب است. شخصیت پردازی مخصوصا در بارلی و لَن خوب بوده و شخصیت اضافهای در داستان نیست. هر شخصیت دلیلی برای حضور داشته و چیز اضافهای در انیمیشن گنجانده نشده است. از این رو سازندگان اصلا قصد پر کردن وقت با چیزهای بیهوده نداشته و از لحظه لحظه آن به خوبی استفاده کردهاند. برادر کوچکتر یعنی لن قدرت جادوگری دارد اما بدون دانش و مهارتهای بارلی نمیتواند از قدرتش استفاده کند. در نتیجه ارتباط و هماهنگی خوبی بین این دو شکل گرفته است.
مورد قابل توجه و جالب دیگر Onward شباهتهای زیاد آن به دنیای واقعی و عصر حاضر است. هر کدام از موجودات بازتابی از شخصیتها و رفتارهای مختلف هستند. مانند دنیای واقعی استفاده از ماشین، تلفن هوشمند و ابزار این چنینی گسترش پیدا کرده و از جهتی موجودات را به یکدیگر نزدیک و از جهت دیگر از یکدیگر دور کرده است. بسیاری از چیزی که باید دور شده و اهداف و دغدغههای دیگری را دارند. برای مثال The Manticore یک موجود بزرگ با بالهای قدرتمند است اما تمام دغدغهاش امتیاز ثبت شده توسط مشتریان به غذاخوری او است. در واقع انیمیشن Onward بازتابی از دنیای واقعی در جهان و شخصیتهای فانتزی است.
تمام!
در کل مخاطب هدف این انیمیشن را افراد کم سن و سال تشکیل میدهند. با این وجود انیمیشن Onward ترکیبی از دنیایی جادویی با داستان یک ماجراجویی جذاب است. اما بیش از اندازه ساده و قابل پیشبینی است. اما در دسته همان انیمیشنهایی که برای یک بار تماشا کردن ساخته شده قرار میگیرد. تنها نکاتی که آن را از دیگر آثار معمولی متمایز میکند؛ صداگذاری شخصیتها و سکانسهای پایانی است. در نتیجه انتخاب خوبی برای تماشای یک انیمیشن با خانواده است.
متاسفانه یکی از ضعیف ترین تولیدات پیکسار بوده. تقریبا تو هیچ زمینه ای نمیشه با فیلم همراه شد. داستان و اتمسفر و دو تا برادرا و اون پدره نصف نیمهی سوررئال طور، هیچ کدوم کانکشن بر قرار نمی کنند با مخاطب. نهایت هم نتیجه ش میشه یه انیمیشنی که شیش ماه بعد تو خاطر هیچکس نمی مونه.
خسته کننده ترین فیلم پیکسار بی صبرانه منتظر soul هستیم