۸ بدتر | هشت بازی بد و ناامیدکنندهی ۲۰۱۸
۲۰۱۸ سال بسیار خوبی برای بازیهای رایانهای بود و چندی پیش لیستی از بازیهای برتر اما کمتر شناخته شدهی ۲۰۱۸ تهیه کردم که اینجا میتوانید مطالعهاش کنید. بعد از نوشتن مطلب مزبور پیش خودم فکر کردم که چهطور است یک لیست مشابه هم برای بازیهای بد و ناامیدکننده ۲۰۱۸ تهیه کنم تا فراموش نکنیم که وقتی بحث از دنیای ویدئوگیم میشود، همیشه در کنار تپهای از جواهر، کوهی از زباله وجود دارد. در ادامه با آخرین مقالات بازی و هشت بازی بد و ناامیدکنندهی ۲۰۱۸ همراه دنیای بازی باشید.
لطفاً توجه داشته باشید که لیست زیر براساس نظر شخصی بنده نوشته شده است و احتمال اینکه با آن مخالف باشید پایین نیست.
۸ – سوپر سیدوسِر (Super Seducer)
سوپر سیدوسر یک بازی آموزشی برای کسانی است که قصد آشنایی با خانُمها را دارند! رمانهای گرافیکی دوستیابی بسیاری در سراسر اینترنت ریخته که چنین مفهومی را معرفی میکنند و بازیکن باید با انتخاب دیالوگهای مناسب دل معشوق/معشوقهی آیندهاش را بهدست آورد. اما سوپر سیدوسر آنقدر احمقانه و مشمئزکننده طراحی شده است که میتواند حتی خندهدار و سرگمکننده واقع شود.
توصیه میکنم سوپر سیدوسر را همراه با دوستان پایهتان تجربه کنید تا یک دل سیر بخندید.
۷ – بازسازی رازِ مانا (The Secret of Mana Remake)
راز مانا یکی از کلاسیکهای سبک اکشن آرپیجی است که در سال ۱۹۹۳ برای SNES عرضه شد. وقتی خبر رسید که اسکوئر انیکس قصد دارد یک نسخهی بازسازی شده از راز مانا را منتشر کند، در کنار خیلی از طرفدارهای قدیمی و جدید هیجان زده شدم و منتظر بودم تا این شاهکار عصر بازیهای شانزده بیتی را در شمایل مدرن تجربه کنم.
متأسفانه بازسازی راز مانا به حدی ناامید کننده واقع شد که خودم بیسروصدا از زیر مسئولیت نقدش شانه خالی کردم! بازی علاوه بر اینکه یکنواخت، خستهکننده و مشکلزا است؛ تازه مدام کِرَش میکند و اصلاً برای وجود این مشکل فنی عجیب، اسکوئر تصمیم گرفت تا یک سیستم مکرر Autosave در بازی قرار دهد تا مردم از شدت عصبانیات کنسول و بازی را نشکانند.
۶ – داینستی واریورز ۹ (Dynasty Warriors 9)
یک سبک خاص از بازیهایی ژاپنی وجود دارد به اسم موسُو (無双) که معنای ابرقدرت یا بیهمتا میدهد. در بازیهای موسو شما کنترل گروهی از شخصیتهای برجستهی تخیلی یا تاریخی را برعهده میگیرید و موظف هستید تا ارتشهای گستردهی دشمن را در عرض چند دقیقه نیست و نابود کنید. سری داینستی واریورز عملاً مشهورترین مجموعهی موسو محسوب میشود که سالهاست مورد تحسین علاقمندان این سبک قرار گرفته. اما سازندگان بازی جدید مجموعه (داینستی واریورز ۹) فرمول جواب پس دادهی آن را کنار گذاشتند و تصمیم گرفتند تا مانند خیلی از عناوین امروزی وارد قلمرو بازیهای جهانباز شوند؛ با این حال، بهجای اینکه داینستی واریورز ۹ را از پایه برای یک جهان گسترده و آزاد طراحی کنند، به شکلی پراکنده و گسسته عناصر قدیمی را در دنیایی بیروح و خُشک پخش کردهاند.
اگر دوست دارید وارد بازیهای داینستی واریورز شوید بهتر است دور قسمت نهم را خط بکشید.
۵ – عذاب (Agony)
میدانم که هدف از نامگذاری بازی این است که مخاطب به یاد درد و رنج دوزخ در آیینهای یهودی-مسیحی بیافتد اما به شکل خنده داری بیشتر بهیاد عذابی که درحال تجربهی خود بازی است میافتد.
بازی Agony قرار بود یک عنوان ترسناکِ فوقالعاده دلخراش و آزاردهنده (از نوع خوب) باشد که تا مدتها اضطراب و وحشتی که به بازیکن منتقل میکند فراموش نشود. شوربختانه برخلاف وعده و وعیدهای تریلرها و تبلیغات، Agony تبدیل به یک بازی بینهایت ضعیف و آزاردهنده (از نوع خیلی بد!) شد که حتی انتشارات رئوف و مهربانی مثل آیجیان هم بالاتر از ۳ و ۴ نتوانستند به بازی بدهند.
عنوان Agony عملاً بهجز گیمپلی اعصاب خُردکن و پازلهای بلاهتوار که مخاطب را احمق فرض میکنند، چیزی برای عرضه در چنته ندارد.
۴ – مرد ساکت (The Quite Man)
مرد ساکت بازی عجیبی است. نمیدانم دقیقاً سرمایهگذاران شرکت اسکوئر انیکس چه چیزی در نسخه اولیه بازی دیدند که به آن چراغ سبز دادند.
مرد ساکت دربارهی یک آقای ناشنواست که مثلاً خیلی قدرت دارد و همه را به دلایل نامشخصی کتک میزند. بیش از هشتاد درصد بازی را کلیپهای لایو-اکشن پُر میکنند که به یک فیلم کمبودجهی درجه سهی نتفلیکس شباهت دارند و فقط زمانی که باید با آدم بدهای تکراری مبارزه کنید، بازی شمایل گرافیکی به خود میگیرد. شاید این ایده روی کاغذ جالب و بامزه بهنظر برسد اما اجرای آن افتضاحی بیسروته پدید آورده که فاقد هرگونه صدا یا موسیقی است و امکان ندارد حداقل از داستان بازی سردرآورید!
۳ – فالاوت ۷۶ (Fallout 76)
فالاوت ۷۶ دست تنها توانست آبروی چندین و چند سالهی بتسدا را ببرد: از سیستم اقتصادی مضحک بازی تا کیف های پلاستیکی که برای مشتریان ارسال شد.
همکار عزیزم، آقای نوید غلامی در نقد دنیای بازی آورده: «میتوان ساعتها از فالاوت ۷۶ حرف زد و از تمام جوانب خوب و بد آن گفت؛ از ریسکپذیری بتسدا در انتخاب سوژه تا بهکارگیری سیستم V.A.T.S. در مبارزات PvP تا طراحی عمودی و ورتیکال این نسخه برخلاف طراحی افقی و تخت شمارههای پیشین. در نهایت، باید به پاسخ این سوال برسیم که چرا فالاوت ۷۶ تبدیل به عنوانی شد که امروز هست؟ چرا وقتی تمام فاکتورهای معادلهی موفقیت یک بازی را کنار هم میچینیم و به جواب میرسیم، باز نتیجه چیزی است که با انتظاراتمان مغایر است؟
بهشخصه به جوابی رسیدم که توجیه آنرا وقتی به کارنامهی چند سال اخیر بتسدا نگاه میکنم به وضوح میبینم و آن یک کلمه است: طمع.»
۲ – متال گیر سروایو (Metal Gear Survive)
اگر اهل ویدئوگیم باشید، به احتمال خیلی زیاد از ماجرای جدل کونامی با هیدئو کوجیما و سقوط یکی از برجستهترین کمپانیهای گیم خبر دارید.
کونامی که چند سال است در منجلاب ماشینهای قمار و طمعکاری گرفتار شده است، تصمیم گرفت تا از آیپی محبوب متال گیر برای ثروتاندوزی آسان و بیزحمت استفاده کند و نسخه فرعی و جدید فرانچایز متال گیر که یک زامبیکشی چندنفره است را معرفی کرد! اگر طرفدار سری متال گیر باشید، مطمئناً حتی ایدهی چنین عنوانی برایتان منزجرکننده است اما طمع ورزی کونامی حد و مرز نمیشناسد و در هنگام عرضهی بازی پایش را فراتر از کمپانی منفور EA گذاشت و مصمم شد تا حتی برای ایجاد Save Slotهای جدید هم پول بگیرد! بله، یعنی اگر بخواهید بازی را در دو Save Slot ذخیره کنید باید ده دلار پیاده شوید!
خیلی صادقانه نمیتوانم به هیچ عنوانی شرمآورتر از متال گیر سروایو فکر کنم.
۱ – بَتِل رویال (Battle Royale)
لطفاً اجازه دهید با کمی تقلب سبک بتل رویال را بهعنوان اولین گزینه انتخاب کنم چون قرار دادن یک بازی بهخصوص مثل فورتنایت یا پابجی نمیتواند حق مطلب را ادا کند.
زمانی را بهیاد دارید که تمام بازیهای دنیا همراه با یک بخش چندنفره عرضه میشدند؟ حتی عناوینی مثل خدای جنگ، اساسینز کرید و بتمن؟ بتل رویال نیز تبدیل به چنین موجی شده است و با گیمپلی اعتیادآور و بیمغزی* که خیلی راحت تولید میشود، مانند ویروس به جان صنعت گیم افتاده. من مخالفتی اساساً با فورتنایت ندارم اما دوست ندارم ببینم که این همه وقت و هزینه صرف انواع و اقسام کلونهای فورتنایت میشود و حتی یک فرانچایز شناخته شده مثل کال آو دیوتی، بخش تکنفره و داستانمحورش را بهطور کامل حذف میکند تا بتل رویال داشته باشد؛ چرا؟ چون بهشدت مراحل تولیدش ساده است و بدون زحمت زیادی میتوان کلی پول به جیب زد.
شاید هم فقط من تبدیل به یک پیرمرد غرغرو شدهام که گرایشات جوانان امروزی را درک نمیکند.
*امیدوارم طرفداران بتل رویال از این عبارت ناراحت نشوند اما واقعیت امر اینجاست که در این سبک بازیها جای زیادی برای استراتژی و مهارت نیست و بهجز بیمغز کلمهی بهتری برای توصیفاش به ذهنم نمیرسد.
ممنون بابت لیست بدترها
کلا بهشخص کنار برترها همیشه دوست دارم بدترها رو هم ببینم و بشناسم :۲۴:
اما و اما بتل رویال! بهشخص مشکلی با این سبک جدید و از قضا پرطرفدار و باحال (فقط پابجی رو قبول دارم بین همه بازیهای این سبکی) ندارم. اما با فورتنایت خیلی مشکل دارم چون بازیش کردم و متاسفانه بیشتر از قبل از اینکه بازیش کنیم ازش بدم اومد!
فورتنایت اساسا یک بازی بتل رویال نیست بلکه توی اون قالب پیاده شده. یک بازی بتل رویال اساسا باید روی بقا (Survival) تاکید داشته باشه و لحظه به لحظه به پلیر هیجان تزریق کنه… توی فورتنایت از بس همه چیز و همه نوع آیتم همه جا در دسترسه که از این نظر پلیر هیچ کمبودی نداره و درنتیجه هیجانی هم برای جمع و جور کردن سریعتر خودش نداره!
با بخش آخر این مقاله بهشدت مخالفم.
مراحل تولیدش سادهست؟ بیخیال :دی
مگه بهجز پابجی،فورتنایت و کاد، بتلرویال خوب دیگهای هم داریم؟ همین بلک اپس ۴ بتل رویالش ترکونده. خیلی خوب درومده گویا.
قاعدتاً شماره هشتم هم باید یک بازی میبود نه یک ژانر!
حداقل میذاشتین فورتنایت که دلمون خنک شه :دی
تشکر لیست جالبی بود.
مورد ۸ و ۴ را اصلا نمی دونستم.
با بتل رویال موافقم. به شخصه اصلا نتونستم با فورتنایت ارتباط برقرار یا این سبک را به طور کاملا درک کنم.
از اونجایی که من پلتفرم اصلیم سوییچه بدترین چیزی که تو ۲۰۱۸ انجام دادم Adventure Time: Pirates of the Enchiridion هست که نقدش هم می تونید تو خود دنیای بازی بخونید. بسیار بازی بی سر و ته و مزخرفی بود.
در مورد Agony و MGS کاملا موافقم و جزو بدترین تجربههای من بود. اما در مورد بتل رویال، به نظرم نمیشه به سبکی که اینطور داره درآمدزایی میکنه هجوم برد. هرچند با بازیهای آنلاین میانه خوبی ندارم ولی انتخاب مخاطبین در سراسر دنیا رو نمیشه نادیده گرفت
اتفاقا به هر چیز اینطور بی حساب درآمدزایی باید با تمام قوا هجوم برد
این لیست خیلی میتونست گستردهتر هم باشه!
Overkills Walking dead
Atlas
Shaq Fu
ولی چیزی که بدیهیه، اینه که کمپانیهای بزرگ، واسه پول، هرکاری میکنن! حتی اگه به قیمت زیر سوال رفتنشون باشه.