من ویتا ندارم... اما خیلی از منتقدها از بازیهای مستقل و معتادکنندهی اون حرفهای خوب میزنن و در نتیجه از کنسول راضین... به نظرم یه سر به پی اس ان بزن... برای مثال این روزا همه به شدت درگیرِ Rouge Legacy و Velocity هستن... البته اگه منظورت بازیهای بزرگ در حد آنچارتد هست که درست میگی... .
برادر اولا لطفا وقتی از کل یه ماجرا خبر نداری، اظهار نظر نکنید...
دوما من به دو دلیل راضی شدم اینجا مقاله بزارم....(1) به خاطر دوست عزیزم شاهین.. (2) به خاطر کاربرای خیلی خوب و با شخصیت اینجا که این کامنت شما به تنهایی نمیتونه نظرمو دربارهشون عوض کنه...
سوما منظورتون از دوران اوج چیه؟... اصلا لازم نیست اینو بگم اما همون موقعی که من دیبازی بودم از خیلیجاها دعوت به همکاری با حقوق داشتم که همشو رد میکردم.... آخر سر هم وقتی دیدم کسی از مدیران اصلا زحمت نویسندهها رو نمیبینه، بیخیال شدم...
چهارما شخصیت شما جوریه که نمیتونی جای دیگه دووم بیاری... این چه ربطی به من داره...
مقدار محبوبیت و شهرت جی تی ای رو با واچ داگز مقایسه نمیشه کرد... . راک استار اگه یه ویدیو هم بیرون نمیداد باز بازی همین قدر فروش میکرد... جی تی ای خودش خودش رو هایپ میکنه.....
اما این یه آی پی جدیده که یوبیسافت برای ثابت کردن تفاوتاش با جیتیای باید هرکاری کنه... برای همین برای من به شخصه این تبلیغات گستردهاش قابل هضمه..
یعنی این سریال واقعا فوقالعاده بود... کل سریال یه طرف, اون سکانس جلوی بیمارستان اپیزود آخر هم یه طرف... همون سکانس باعث شد تا این سریال تبدیل به بهترین سریال جنایی که دیدم بشه و اونو بعد از بریکینک بد قرار بده... از دیالوگهای فلسفی و سنگین گرفته تا شخصیتپردازی عالی و خط داستانی جذاب و پر پیچ و خم و کاگردانی بینظیر سکانسهای اکشن همه چی در سطح بالایی بود توی این سریال.... من اصولا بعد از اتمام هر اثری اگه حالم برای مدتی خراب بشه و کلا افسرده بشم. .. ... اونوقت هست که اون اثر رو یک اثر شاهکار میدونم.این سریال این کارو با من کرد..... انصافا بعد از اپیزود اخر به این فکر میکردم که چقدر موقعیتها و مسائل انسانی داشت این سریال... و چقدر بینقص این عناصر با کمک بازی عالی بازیگرها به بیننده منتقل میشد... . چقدر قشنگ و شاعرانه مسئلهی خوبی در مقابل بدی... تاریکی در مقابل روشنایی توصیف شد... "تاریکی مثل آسمان شب همهجا هست و بخش زیادی رو به خودش اختصاص داده اما این روشنایی و چشمک ستارههاست که اول از هر چیز نظر مارو جلب میکنه... کاش در میان این سیاهیها, یه ستاره باشیم"....
دوباره باید این سریال رو با دقت بیشتری بازبینی کنم...
ممنون بابت معرفی اون کتاب...
من ویتا ندارم... اما خیلی از منتقدها از بازیهای مستقل و معتادکنندهی اون حرفهای خوب میزنن و در نتیجه از کنسول راضین... به نظرم یه سر به پی اس ان بزن... برای مثال این روزا همه به شدت درگیرِ Rouge Legacy و Velocity هستن... البته اگه منظورت بازیهای بزرگ در حد آنچارتد هست که درست میگی... .
برادر اولا لطفا وقتی از کل یه ماجرا خبر نداری، اظهار نظر نکنید... دوما من به دو دلیل راضی شدم اینجا مقاله بزارم....(1) به خاطر دوست عزیزم شاهین.. (2) به خاطر کاربرای خیلی خوب و با شخصیت اینجا که این کامنت شما به تنهایی نمیتونه نظرمو دربارهشون عوض کنه... سوما منظورتون از دوران اوج چیه؟... اصلا لازم نیست اینو بگم اما همون موقعی که من دیبازی بودم از خیلیجاها دعوت به همکاری با حقوق داشتم که همشو رد میکردم.... آخر سر هم وقتی دیدم کسی از مدیران اصلا زحمت نویسندهها رو نمیبینه، بیخیال شدم... چهارما شخصیت شما جوریه که نمیتونی جای دیگه دووم بیاری... این چه ربطی به من داره...
مرسی عزیز... فقط من به عنوان نویسندهی ثابت برنگشتم، تنها در حد یه Contributor به دیبازی کمک میکنم...
مقدار محبوبیت و شهرت جی تی ای رو با واچ داگز مقایسه نمیشه کرد... . راک استار اگه یه ویدیو هم بیرون نمیداد باز بازی همین قدر فروش میکرد... جی تی ای خودش خودش رو هایپ میکنه..... اما این یه آی پی جدیده که یوبیسافت برای ثابت کردن تفاوتاش با جیتیای باید هرکاری کنه... برای همین برای من به شخصه این تبلیغات گستردهاش قابل هضمه..
عجب تبلیغات خوفی بود!
یعنی این سریال واقعا فوقالعاده بود... کل سریال یه طرف, اون سکانس جلوی بیمارستان اپیزود آخر هم یه طرف... همون سکانس باعث شد تا این سریال تبدیل به بهترین سریال جنایی که دیدم بشه و اونو بعد از بریکینک بد قرار بده... از دیالوگهای فلسفی و سنگین گرفته تا شخصیتپردازی عالی و خط داستانی جذاب و پر پیچ و خم و کاگردانی بینظیر سکانسهای اکشن همه چی در سطح بالایی بود توی این سریال.... من اصولا بعد از اتمام هر اثری اگه حالم برای مدتی خراب بشه و کلا افسرده بشم. .. ... اونوقت هست که اون اثر رو یک اثر شاهکار میدونم.این سریال این کارو با من کرد..... انصافا بعد از اپیزود اخر به این فکر میکردم که چقدر موقعیتها و مسائل انسانی داشت این سریال... و چقدر بینقص این عناصر با کمک بازی عالی بازیگرها به بیننده منتقل میشد... . چقدر قشنگ و شاعرانه مسئلهی خوبی در مقابل بدی... تاریکی در مقابل روشنایی توصیف شد... "تاریکی مثل آسمان شب همهجا هست و بخش زیادی رو به خودش اختصاص داده اما این روشنایی و چشمک ستارههاست که اول از هر چیز نظر مارو جلب میکنه... کاش در میان این سیاهیها, یه ستاره باشیم".... دوباره باید این سریال رو با دقت بیشتری بازبینی کنم... ممنون بابت معرفی اون کتاب...