فیلم «جوکر» (Joker) به کارگردانی «تاد فیلیپس» (Todd Philips) بعد از اکران و ستایشهایی که در جشنواره ونیز نصیبش شد بر سر زبانها افتاد و با بردن بالاترین جایزه جشنواره ونیز، یعنی شیر طلایی، همه دنیا را به حیرت واداشت. مطمئناً اثر اخیر تاد فیلیپس بر روی فیلمهای آینده ابرقهرمانی- چه بخواهد چه نخواهد- تأثیراتی خواهد گذاشت. پیشنهاد میکنم یادداشت سپهر گلمکانی پیرامون فیلم Joker را مطالعه کنید.
از آنجایی که چیزی به عرضه نسخه بلو-ری Joker نمانده است، بهترین فرصت است که با دیدن فیلمهای جنایی دهه هفتاد میلادی و تعدادی از سایر فیلمهای کلاسیک، خودمان را برای تماشای این فیلم آماده کنیم. پس بدون اتلاف وقت میرویم سراغ معرفی ۱۷ فیلمی که قبل Joker باید تماشا کرد. برای خواندن ادامه مقاله با دنیای بازی همراه باشید.
۱. راننده تاکسی (۱۹۷۶)
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
تاد فیلیپس چندین بار به این موضوع اشاره کرد که فیلم Joker تحت تأثیر فیلمهای بزرگ اسکورسیزی است. درواقع مارتین اسکورسیزی قرار بود تهیهکنندگی «جوکر» را در دست بگیرد؛ اما به دلیل نداشتن وقت کافی و مشغله ساخت فیلم «مرد ایرلندی» (The Irishman) نتوانست تهیهکنندهگی فیلم را در دست بگیرد. تراویس بیکل (Travis Bickle) شخصیت اصلی فیلم راننده تاکسی (Taxi Driver) یکی از اصلیترین منابع الهام شخصیت آرتور فلک (Arthur Fleck) محسوب میشود. هردوی آنها شخصیتهای طردشده جامعه محسوب میشوند که عاشق کسی شدهاند که هرگز آنها را دوست نخواهد داشت و از سوی دیگر درصدد به قتل رساندن یک چهره مشهور هستند.
۲. سلطان کمدی (۱۹۸۲)
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
یکی دیگر از فیلمهای اسکورسیزی-دنیرو که منبع الهام Joker محسوب میشود فیلم سلطان کمدی (The King of Comedy) است. رابرت دنیرو (Robert De Niro) در فیلم نقش یک استنداپ کمدین به نام روپرت پاپکین (Rupert Pupkin) را ایفا میکند که دیوانهوار علاقهمند به مجری یک تاکشو با بازیگری جری لویس (Jerry Lewis) شده هست. از آنجایی که آرتور فلک همانند روپرت پاپکن استنداپ کمدی اجرا میکند و دیوانهوار علاقهمند به مجری یک تاکشو است، میتوان گفت که آرتور فلک، روپرت پاپکن یک دوره جدید است. برای مرتبط بودن این دو فیلم همین کافی است که دنیرو در «جوکر» نقش یک مجری تلویزیونی با نام موری فرانکلین (Murray Franklin) را ایفا میکند؛ نقشی که شباهت انکارناپذیری با شخصیت جری لویس در فیلم سلطان کمدی دارد.
۳. شوالیه تاریکی (۲۰۰۸)
کارگردان: کریستوفر نولان
اگر واکین فینیکس (Joaquin Phoenix) بتواند برای ایفای نقش شاهزاده جرم و جنایت در فیلم «جوکر» نامزد اسکار شود، پا جا پای هیث لجر (Heath Ledger) فقید خواهد گذاشت؛ که برای نقشی مشابه توانست جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را در اسکار ۲۰۰۹ از آن خود کند. فیلیپس و کریستوفر نولان هردو با فیلمهایشان ژانر فیلمهای کمیک بوکی را بازسازی کردند. فیلم «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) نولان بیشتر از آنکه شبیه «مرد عنکبوتی» (Spider-Man) سم ریمی باشد، شباهت فراوانی با«مخمصه» (Heat) مایکل مان دارد. فیلمنامه نیز بیشتر حال و هوای پسا ۱۱ سپتامبری دارد، موضوعی که هیچ فیلم کمیکبوکی جرئت نمیکنند به سمت آن برود. فیلیپس نیز قصد دارد با فیلم Joker اشارهی به وضعیت نهچندان دلچسپ سیاسی و اجتماعی کند؛ تا حدی که بهکُلی قید داستان کمیکبوک را زده است. درواقع Joker اصلاً فیلم پر زد و برخوردی نیست، و بیشتر یک فیلم درام و شخصیتمحور محسوب میشود.
۴. سرپیکو (۱۹۷۳)
کارگردان: سیدنی لومت
اثر درام – جنایی سیدنی لومت (Sidney Lumet) روایتگر داستان فرانک سرپیکو (Frank Serpico) یک افسر پلیس با بازیگری آلپاچینو (Al Pacino) است که وظیفه دارد تا فسادِ اداره پلیس نیویورک را آشکار کند. آلپاچینو برای ایفای نقش فرانک سرپیکو توانست نامزدی اسکار را به دست آورد و کارگردان فیلم هم به خاطر ارائه یک فیلم پویا و اصیل با ستایشهای فراوانی روبرو شد. تاد فیلیپس کارگردان فیلم «جوکر» در مراحل پیشتولید این فیلم به «برادران وارنر» (Warner Bros Pictures) گفته بود که قصد دارد تا یک شخصیت سینمای دهه ۷۰ میلادی مانند فرانک سرپیکو را در قالب یک شخصیت کمیک بوکی به نمایش بگذارد.
۵. پرواز بر آشیانه فاحته (۱۹۷۵)
کارگردان: میلوش فورمن
فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest به کارگردانی «میلوش فورمن» (Miloš Forman) روایتگر داستان یک شخص با مشکل اختلال شخصیتی است؛ دقیقا همان چیزی که فیلیپس برای نوشتن و کارگردانی Joker به آن نیاز دارد. درواقع فیلیپس به کمک اثر میلوش فورمن توانست ایده کلی «جوکر» را برای «برادران وارنر» توضیح بدهد. فیلیپس در بخشی از مصاحبهی خود بیان کرد که من با فیلمهای دهه ۷۰ بزرگ شدهام و عاشق شخصیتهای این فیلمها هستم اما ساخت چنین فیلمی در این برهه زمانی مشکل است. با خودم فکر کردم چه میشد اگر این چنین فیلمی را با یک شخصیت کمیکبوکی ساخت. فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest روایتگر داستان «رندل مکمورفی» (Randle McMurphy) یک مریض روانی تازه بستریشده در یکی از مؤسسات پزشکی است که قصد دارد علیه این نهاد پزشکی شورش کند.
۶. تو هرگز اینجا نبودی (۲۰۱۷)
کارگردان: لین رمزی
فیلم «جوکر» تنها اثر واکین فینیکس در نقش یک مرد آسیبدیده روانی که به خشونت بیحد و مرز رو آورده، نیست. درواقع فیلم «تو هرگز اینجا نبودی» (You Were Never Really Here) به کارگردانی «لین رمزی» (Lynne Ramsey) کمک شایانی در خصوص ایفای نقش جوکر به فینیکس کرده هست. فینیکس در فیلم «تو هرگز اینجا نبودی» ایفاگر نقش یک کهنه سرباز و قاتلحرفهای است که از اختلالِ استرسِ پس از حادثه رنج میبرد. واکین فینیکس برای نقشآفرینی در این فیلم توانست جایزه بهترین بازیگر مرد را در جشنواره کن سال ۲۰۱۷ از آن خود کند.
۷. استاد (۲۰۱۲)
کارگردان: پل توماس اندرسون
میتوان فیلم «جوکر» را پایان سهگانه بر هنرنمایی فینیکس در قالب شخصیتهای که ازنظر روانی آسیبدیدهاند، دانست. این سهگانه با فیلم «استاد» (The Master) به کارگردانی «پل توماس اندرسون» (Paul Thomas Anderson) آغاز، با فیلم «تو هرگز اینجا نبودی» ادامه و بالاخره با فیلم «جوکر» تمام میشود. تقابل شخصیت فردی کوئیل (Freddie Quell) با بازیگری فینیکس در مقابل شخصیت «فیلیپ سیمور هافمن» (Phillip Seymour Hoffman)- لنکستر داد (Lancaster Dodd)- که رهبری یک گروه مذهبی را در دست دارد واقعاً تماشایی و ستودنی است. فینیکس برای بازی در نقش فردی کوئیل توانست برای سومین بار بعد از فیلمهای «سر به راه باش» Walk the Line و «گلادیاتور» Gladiator نامزد جایزه اسکار شود.
۸. لوگان (۲۰۱۷)
کارگردان: جیمز منگولد
همانند «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight)، کارگردان فیلم «لوگان» (Logan) یعنی جیمز منگولد (James Mangold) قبل از فیلم «جوکر» قصد داشت تا ژانر فیلمهای کمیکبوکی را متحول کند. همانطور که فیلیپس قبلاً اشاره کرد، فیلم «جوکر» یک فیلم شخصیتشناسی دهه ۷۰ میلادی با ظاهرِ فیلم و شخصیت کمیکبوکی است. فیلم «لوگان» نیز بیشتر یک فیلم وسترنِ مدرن با شخصیتهای کمیکبوکی است تا یک فیلم کاملاً ابرقهرمانی. منگولد با ارائه تصویری ناب از غم و مرثیه فیلمهای وسترن قدیم با بازی فوقالعاده هیو جکمن (Hugh Jackman) توانست یک فیلم کاملاً جدید ابرقهرمانی را تحویل اهالی سینما بدهد. هیو جکمن چندین و چند بار نقش Wolverine را در فیلمها متفاوت بازی کرده اما هنگامیکه فیلم لوگان حال و هوای وسترن و بزرگ سالانه را به خود گرفت، جکمن نیز توانست یکی از بهترین اجراهایش را ارائه کند. درواقع نقشآفرینی جکمن در فیلم Logan یکی از بهترین نقشآفرینیها در فیلمهای ابرقهرمانی محسوب میشود.
۹. خیابان های پایین شهر (۱۹۷۳)
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ بود که «برادران وارنر» علاقهشان را به ساخت فیلمی در مورد اصالت حقیقی شخصیت جوکر اعلام کردند. در اوایل به این دلیل که اسکورسیزی قرار بود تهیهکنندگی فیلم را بر عهده بگیرد، شایعاتی پیرامون انتخاب شدن لئوناردو دیکاپریو برای نقش جوکر بر سر زبانها افتاد. از آنجایی که فیلم «جوکر» حال و هوای فیلمهای دهه ۷۰ اسکورسیزی را داشت، نقش اسکورسیزی در فیلم اجتنابناپذیر بود. فیلیپس میخواست در Joker همان نیویورک سیاه و ترسناکی را به نمایش بگذارد که اسکورسیزی در فیلم Mean Streets آن را به نمایش گذاشته بود.
۱۰. شبکه (۱۹۷۶)
کارگردان: سیدنی لومت
یکی دیگر از فیلمهای دهه ۷۰ میلادی که تأثیر مستقیمی بر روی Joker گذاشته است، فیلم «شبکه» (Network) به کارگردانی سیدنی لومت است. فیلیپس و اسکات سیلور (Scott Silver) با اشاره به تأثیراتی که تلویزیون بر افکار مردم آمریکا گذاشته است، اعتراف کردند که یکی از طرفداران پدی چایفسکی (Paddy Chayefsky) فیلمنامهنویس فیلم «شبکه» هستند. «شبکه» روایتگر یک مجری تلویزیونی بنام هاوارد بیل (Howard Baele) با نقشآفرینی پیتر فنچ (Peter Finch) است که شبکهای که او در آن کار میکند از وضعیت روحی نابهنجار هاوارد برای جذب مخاطب استفاده میکند. آرتور فلک در «جوکر» شیفته یک شخصیت تلویزیونی میشود که بعدها همین شخصیت تلویزیونی به یکی از اصلیترین عوامل تبدیلشدن «آرتور» به جوکر، مبدل میشود.
۱۱. مطب دکتر کالیگاری (۱۹۱۹)
کارگردان: رابرت وینه
شخصیت جوکر در سال ۱۹۴۰ میلادی توسط بیل فینگر (Bill Finger)، باب کین (Bob Kane) و جری رابینسون (Jerry Robinson) خلق شد. یکی از اصلیترین منابع الهام جوکر، شخصیت فیلم صامت «مردی که میخندد» (The Man Who Laughs) یعنی Gwynplaine بود. کنراد ویدت (Conrad Veidt) ایفاگر این نقش بود اما نقشآفرینی دیگری از این بازیگر است وقتی جوکرِ واکین را میبینیم به یاد آن میافتیم. نقشآفرینی واکین فینیکس در «جوکر» شباهت زیادی به نقشآفرینی کنراد ویدت در فیلم The Cabinet of Dr. Caligari دارد.
۱۲. آرزوی مرگ (۱۹۷۴)
کارگردان: مایکل وینر
فیلیپس فیلم Death Wish را به عنوان یکی دیگر از منابع الهام «جوکر» ذکر کرده است. فیلم Death Wish به کارگردانی مایکل وینر (Michael Winner) داستان یک معمار با بازی چارلز برانسون (Charles Bronson) را روایت میکند که بعد از به قتل رسیدن همسر و تجاوز به دخترش، تصمیم گرفته است تا خودش با جرم و جنایت مبارزه کند. در هنگام اکران فیلم تعداد زیادی از منتقدین و اهالی سینما احساس میکردند که خشونت زیاد و بیپرده این فیلم باعث ازدیاد خشونت و شورش مردمی شود؛ دقیقا همان احساسی که خیلی از افراد به فیلم Joker دارند. در اصل «جوکر» قصد دارد همانند فیلم Death Wish از وضع خشونت فعلی آمریکا انتقاد کند.
۱۳. پرتقال کوکی (۱۹۷۱)
کارگردان: استنلی کوبریک
فیلیپس در فیلم Joker چند شات را مستقیماً از روی شاهکار استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) الگوبرداری کرده است. Glenn Kenny منتقد وبسایت Roger Ebert طی گزارشی اعلام کرد که فیلیپس بههمراه بقیه اعضای گروه فیلمسازی، «برادران وارنر» را وادار کردند تا به آنها اجازه بدهند از طرح Saul Bass لوگوی استودیو در اول فیلم استفاده کنند؛ درست مانند «پرتقال کوکی». «برادران وارنر» در سال ۱۹۷۱ اثر کوبریک را منتشر کرد اما به این دلیل که احساس میشد فیلم اعمال زشت و پلید شخصیت اصلی یعنی الکس دیلارج (Alex DeLarge) با نقشآفرینی مالکوم مکدووِل (Malcolm McDowell) را توجیه میکند و سعی دارد او را تبرئه کند، با واکنش تند منتقدین مواجه شد. الکس از برخورد خشونتآمیز و از خشونت در کل لذت میبرد. در ادامه، روان آسیبدیده الکس تست ساب جکت (مورد آزمایشی) فرایند تحقیقاتیِ میشود که هدف آن از بین بردن نیازِ خشونت در انسان است. فینیکس بخش عمدهی از نقشآفرینی و تفسیر شخصیتی جوکر را مدیون فیلم «پرتقال کوکی» است.
۱۴. روانی (۱۹۶۰)
کارگردان: آلفرد هیچکاک
خیلی از منتقدین بازی فینیکس را با بازی آنتونی پرکینس (Anthony Perkins) در نقش «نورمن بیتس» (Norman Bates)، آنتاگونیست فیلم روانی (Psycho) اثر آلفرد هیچکاک مقایسه میکنند. به نقل از اوون گیلبرمن منتقد Variety:
«جوکر» داستان سقوط آرتور را روایت میکند (و از طرفی دیگر داستان خیزشش را)، ولی از همان ابتدا ناتوان بودنش مشخص است، درواقع او رهبر ارکستر بدبختیاش است. جایی میرسد که میخواهد ارتباط برقرار کند، اما نمیتواند. او دیگر از مرز گذشته است؛ همانند نورمان بیتس. او یک روانیِ خودآگاه پستمدرن است. شخصی که تکتک لحظاتش را صرف تغییر دادن خود به یک شخص معمولی میکند، اما میداند که نتیجه تلاشش یک فاجعه خواهد بود، پس این قضیه به منجر به لطیفهی میشود که فقط آرتور آن را درک کرده میتواند.
۱۵. مایل هستید برقصید (۱۹۳۷)
کارگردان: مارک سندریچ
اگر میخواهید ساندتراک فیلم «جوکر» را برای خودتان زنده کنید، پیشنهاد میکنم فیلم موزیکال-کمدی Shall We Dance با نقشآفرینی فرد آستر (Fred Astaire) و جینجر راجرز (Gigner Rogers) را تماشا کنید. جوکرِ فینیکس بعد از اولین قتلش، برای باز توانای خود درحالیکه که برهنه است شروع به رقصیدن میکند. در پسزمینه یکی از همین لحظات دلخراش آهنگ Slap That Bass با تنظیم George Gershwin و شعر Ira Gershwin پخش میشود که مربوط به فیلم Shall We Dance است. این موزیکال-کمدی داستان یک رقاص باله و یک رقاص تپ (Tap) را روایت میکند که بعد مدتی باهم بودن رابطه آنها پیچیده شده و در همین زمان است که شایعهی مبنی بر ازدواج قبلی آنها به گوششان میرسد.. این تم که زمان حال به خاطر شایعاتی در مورد اتفاقات گذشته، خدشهدار شود یکی از جوانب فیلمنامه Joker هست.
۱۶. بعدازظهر سگی (۱۹۷۵)
کارگردان: سیدنی لومت
یکی دیگر از منابع الهامی که فیلیپس از آن برای نوشتن و کارگردانی Joker استفاده کرده است، فیلم «بعدازظهر سگی» (The Dog Day Afternoon) به کارگردانی سیدنی لومت هست. بعدازظهر سگی داستان مردی را روایت میکند که قصد دارد با دزدیدن بانک و گروگان گرفتن مردم بیگناه توجه رسانهها را به خود جلب کند و به یک فرد مشهور تبدیل شود. فیلمنامه «بعدازظهر سگی» به قلم فرانک پیرسون (Frank Pierson) به نظر میرسد که دارد داستان یک شخص را روایت میکند اما درواقع این فیلمنامه انتقادی بر وضعیت فاجعه جامعه است. هدف اصلی تاد فیلیپس و اسکات سیلور نوشتن و ساخت فیلمی همانند فیلمهای لومت و اسکورسیزی است؛ البته با این تفاوت که فیلیپس و سیلور خواستند از یک شخصیت کمیک بوکی استفاده کنند. دلیل آن هم ساده است: امروزه مردم فیلمهای کمیکبوکی بیشتر تماشا میکنند.
۱۷. عصر مدرن (۱۹۳۸)
کارگردان: چارلی چاپلین
هرکسی که تریلر فیلم «جوکر» را دیده باشد میداند که سالن تئاتر گاتهام در حال نمایش شاهکار چارلی چاپلین یعنی فیلم Modern Times هست. چاپلین در فیلم ایفاگر نقش مشهور ترمپ (Tramp) است که سعی دارد از انقلاب صنعتی جان سالم به در ببرد. «جوکر» نیز از ساختار مشابه اما سستتری برای به تصویر کشیدن آرتور فلک به عنوان شخصی که جامعه او را چنین بار آورده و درهم کوبیده است، استفاده میکند. چاپلین قصد داشت که فیلم Modern Times نقدی بر مکانیزه شدن کارها باشد. چون به عقیده چاپلین یکی از اصلیترین عوامل افسردگی گسترده آن زمان، بیکاری و مکانیزه شدن کارها بود. آرتور فلک نیز با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مشابه در فیلم Joker دستوپنجه نرم میکند.
فیلم شبگرد (NightCrawler) هم میتونست در لیست قرار بگیره. با وجود این مقاله می توانیم دریابیم که جوکر صرفا یک دستگاه مخلوط کنی است که تمام آثار برتر سینما را در درونش مخلوط و به تحویل بیننده داده است.