دفترچهی مرگ (Death Note) انیمهی تاریک، جنایی و رمزآلودی است که مانگای آن را تسوگومی اوبا نوشته و تاکشی اوباتا کشیده است. به جرات میتوان آن را یکی از بهترین انیمههای تاریخ نامید. در ادامه برای معرفی انیمه Death Note همراه دنیای بازی باشید.
ژانر:اکشن رمز آلود، درام، جنایی، روانشناسی، شونن
کارگردان: تاتسورو آراکی
نویسنده: توشیکی اینوئه
استودیو: Madhouse
پخشکننده: Viz Media
سال پخش: ۴ اکتبر ۲۰۰۶ تا ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷
تعداد قسمتها: ۳۷
درجهبندی سنی: R +17
در دنیای شینیگامیها ( خدایان مرگ ژاپنی) یکی از خدایان به نام ریوک که از زندگی خود خسته شده است، تصمیم میگیرد که یک سرگرمی جدید برای خود پیدا کند و چه چیزی میتواند سرگرم کنندهتر از انسانها باشد. به همین دلیل یک دفترچه را به زمین میاندازد که به وسیلهی آن میتوان افراد را به قتل رساند. فقط به این شرط که باید اسم شخص را در دفترچه بنویسید و چهرهی او را در هنگام نوشتن آن در ذهن داشته باشید. آخر دفترچه، دستورالعمل استفاده از دفترچه به زبان انگلیسی نوشته شده که هر کسی آن را در هر کجای جهان پیدا کرد، بتواند بخواند. ریوک دفترچه را در دبیرستانی در ژاپن میاندازد و منتظر میماند که یک نفر دفترچه را بردارد. در این زمان لایت یاگامی یک دانش آموز نابغه دستش به دفترچه میرسد و پس از لمس دفترچه، موفق به دیدن شینیگامی (در حالت عادی انسان ها نمیتوانند شینیگامیها را ببینند) میشود و اطلاع از شرایط استفاده و قدرتهای ماورالطبیعه آن پیدا میکند. لایت پس از آزمایش دفترچه و اطمینان از واقعی بودن آن تصمیم میگیرد که از آن برای ساختن دنیایی بهتر و دور از جنایت استفاده کند. به همین دلیل از این دفترچه در جهت کشتن افراد شرور جامعه استفاده میکند. تا اینجای داستان همه چیز بدون مشکل و بدون مانع به نظر میرسد، اما خیلی زود پلیس متوجه کشته شدن جنایتکاران به صورت دسته جمعی و نگران وضع موجود می شود. به همین دلیل از بهترین کارآگاه دنیا یعنی ال استفاده میکنند تا بتوانند چیز یا کسی را که پشت این ماجرا هست را گیر بیندازند. خیلی زود ال میفهمد کسی که پشت این قضایا هست در ژاپن زندگی میکند و ادامهی ماجرا اتفاق میافتد.
تا اینجا که با داستان آشنا شدید حتما متوجهی هماهنگی و زیبایی قرار گرفتن سبک جنایی و ماورالطبیعه شدهاید. نقطه قوت داستان در واقع همین داستان دزد و پلیسیای است که در اینجا لایت نقش دزد و ال نقش پلیس را دارد. با این تفاوت که در واقع لایت متجاوزان٬ قاتلان و جنایتکاران را به جزای عملشان میرساند ولی ال به دنبال متوقف کردن این روند است٬ اگر تا اینجا با من موافق هستید، بگذارید که هنر داستانپردازی این اثر را برای شما رو کنم. در واقع ما تا اینجا طرف لایت را میگیریم که دارد حق انسانهای مظلوم را از انسانهای ظالم میگیرد اما این دقیقا دامی است که ما در داخلش میافتیم. در واقع ما اینجا زندگی انسانها را بدون اجرا شدن عدالت از آن ها میگیریم بدون اینکه از این موضوع ناراحت باشیم و دقیقا این یکی دیگر از زیباییهای ماجرا است. لایت به خاطر رسیدن به آرمان خود. در حال گرفتن جان انسانهاست و ما هم با او موافق هستیم و حتی به عنوان شخصیت خوب از او یاد میکنیم. داستان دقیقا در تمامی لحظات انیمه با ما همین بازی را میکند و وقتی به تماشای انیمه مینشینیم، گاهی خود را به جای شخصیت های آن میگذاریم و به معنای واقعی کلمه همزادپنداری میکنیم. اما این اتفاق یکجا متوقف میشود. به خاطر دارید که گفتم لایت دانشآموزی نابغه است؟ و به همین دلیل نمیتوانیم زیاد خودمان را جای او بگذاریم؟ در واقع شخصیت جوری پرداخته شده است که وقتی میبیند چند قدم جلوتر را به راحتی پیشبینی کرده فکتان به زمین میافتد. در مقابل او، شخصیت ال هم کسی است که تا به حال در هیچ پروندهای شکست نخورده است. به همین دلیل با دو نابغه سر و کار دارید که به دنبال متوقف کردن دیگری هستند و چندین قدم جلوتر و احتمالات ممکن را نیز در ذهن دارند و تماشای رقابت این دو نفر شبیه به بازی شطرنج میماند. این موضوع بعد از تماشا کردن قسمتی ما را به سمت قسمت بعدی سوق میدهد انگار که چند روز در دریا رها شدهایم و تشنه هستیم و از آب دریا مینوشیم. با این حال نه تنها سیراب نشده بلکه با هر جرعه نوشیدن تشنهتر از قبل میشویم و نمیتوانیم دست از آن بکشیم.
ایرادی به داستان و نبوغ بیمثال نویسنده وارد نیست. غیر قابل پیشبینی بودن شخصیتها بینظیر و از همه جهت زیبا است. اما اینها تا اواسط مجموعه اتفاق میافتند بعد از آن انگار به سراشیبی وارد میشویم و احساس میکنیم که با افت مواجهیم. البته این موضوع نیز درست است. نسبت به نیمهی اول مجموعه افت داریم اما به این دلیل است که انتظارات ما آنقدر بالا رفته است که نمیتوانیم کمی افت را قبول کنیم. با این حال، هنوز هم با یکی از بهترین داستانها روبهرو هستیم و پس از اندکی صبر، میتوانیم قسمت دوم ماجرا را هم نظاره کنیم و لذت ببریم. البته نه با انتظاراتی که از قسمت اول داشتیم. البته پایان ماجرا کمی شما را غافلگیر خواهد کرد، چون باز هم انتظارات شما آنقدر بالاست که نمیتوانید باور کنید که انیمه به همین راحتی پایان میپذیرد. اما این به این معنای آن نیست که پایان بدی است. در واقع آنقدر دور از کلیشههاست که مغز شما همان اول نمیتواند آن را قبول کند و به نظر من بهترین پایانی است که میتواند برای این انیمه وجود داشته باشد.
شخصیتهای ماجرا به خوبی پرداخته شدهاند و به هیچ عنوان نمیتوان از آنها ایراد گرفت. هیچ جای خالی و حفرهای وجود ندارند. تمامی شخصیتها دارای خلقیات خاص خود هستند و یک سری کارهای تکراری و رفتارهای ویژه از خود بروز میدهند. مثلا شخصیت ان (شاید الان از دستم ناراحت باشید که داستان شخصیتها را چرا توضیح نمی دهم اما بعدا به خاطر اسپویل نکردن از من تشکر خواهید کرد) با موهای خود بازی میکند یا ال حالت چمباتمه مینشیند. علاوه بر آن، علاقههای غذایی بعضی از شخصیتها را هم متوجه خواهید شد. مثلا ریوک سیب دوست دارد و ال به شیرینیجات علاقه خاصی نشان میدهد. در کل انیمه دارای صحنههای جنسی نمیباشد، اما شخصیت میسا آمانه که وارد میشود همه چیز عوض میشود و دیدن انیمه را برای کودکان مقداری نامناسب میکند. زیاد با شخصیتهای شوخی در انیمه مواجه نمیشویم و در کل فیلم حالت تاریک خود را حفظ میکند.
صداهای شخصیتها به خوبی با آنها هماهنگ است. به جز چند شخصیت فرعی، نمیتوان ایرادی به گویندگی گرفت. همه چیز به زیبایی کار شده و احساسات به خوبی از صدای شخصیتها منتقل میشود. حتی برای امتحان این موضوع، میتوانید چشمان خود را ببندید و فقط با شنیدن صدای آنها حس نگرانی٬ خشم٬ عشق و حتی تفکر و ترس آنها را هم متوجه شوید. اما باز هم به نظر من نسخهی ترجمه شدهی این عنوان بهتر از ورژن اصلی است و حتی از آن چند شخصیت فرعی هم نمیتوان آنچنان ایراد گرفت.
موسیقی یک رکن اساسی برای این انیمه است و بدون آن واقعا خیلی از جاهای انیمه خالی از احساسات میشد. ضرب آهنگ موسیقی به موقع آرام شدنها و تند شدنها کاملا با صحنهها همخوانی دارد. زیاد شدن صدا و پخش آن در زمینه، کاملا به موقع است و احساسات در همه جای آن موج میزند. آهنگ تیتراژ اول فیلم تا قسمت بیستم یعنی The WORLD by Nightmare تا مدتها در مغز شما پخش میشود و باید با خودتان کلنجار بروید تا آن را از سرتان خارج کنید.
هنر و انیمیشن شما را دیوانه میکند. معمولا در آثار ژاپنی، ما انتظار نداریم که جزییات دیوانهوار زیاد باشند و قیافهها خیلی قابل تفکیک. اما این اثر با تمام آنها فرق دار. صورتها به بهترین حالت ممکن کشیده شدهاند. دماغ ژاپنیها و چشمانشان با آمریکاییها کاملا فرق دارد. سیاهپوستان فقط با لبهای بزرگ و رنگ پوستشان شناسایی نمیشوند. حتی فرم جمجمه هم آنها را متمایز کرده و حرکات دست و پا خیلی خوب کار شدهاند و نمیتوان از آن ایرادی گرفت. بعضی اوقات، حرکات قلم روی کاغذ مانند شمشیری که بر تن جنایتکاران میخورد است. احساس در تکتک حرکات آن وجود دارد و دیدنش ما را به وجد میآورد. احساس ترس٬ شکست٬ موفقیت٬ خستگی٬ شادی و عشق هم در بدن و هم در صورت شخصیتها به بهترین شکل ممکن نشان داده شده است. همچنین تغییرات صورت و بدن شخصیتها با افزایش سن آن ها اعمال میشود. مثلا خود لایت صورتش نسبت به زمانی که دبیرستانی است جا افتادهتر میشود و مدل مو و چشماناش تغییر میکنند. اما با اینحال باز هم قابل شناسایی است. تنها ایرادی که میتوان از این انیمیشن گرفت در مواقعی است که شخصیتها از دور و از بغل نمایش داده میشوند. در اینجا وقتی شخصیتها شروع به صحبت میکنند، انگار فکشان از بقیه صورتشان جدا میشود که من میتوانم آن را نادیده بگیرم. از انسانها که بگذریم و به محیط اطراف نگاهی بیاندازیم، وقتی صحنه خاکستری است، متوجهی اندوهناک بودن سکانس میشویم. قرمز شدن زمینهی کلی، ما را متوجهی شیطانی شدن و تاریک شدن و جنایی شدن ماجرا میکند. تمامی اینها را بدون اینکه به شخصیت نگاه کنید، متوجه میشوید. امکان ندارد اثری دیگر را پیدا کنید که انقدر خوب محیطش با آدمهایش همخوان باشند و داستان را برایمان داد بزند. بعضی جاها آنقدر ترکیب رنگ زیبا و دلربا کار شده که فقط میخواهید در صحنه غرق شوید و به موسیقی گوش بدهید. نقاشان به بهترین حالت ممکن توانستهاند نور را نشان دهند. نور وقتی روی صورت و لباس شخصیتها میتابد، اختلاف رنگ زیبایی را ایجاد میکند. نور روی رنگهای محیط به خوبی تاثیر خود را میگذارد که ارزش کار را حتی بیشتر از چیزی که هست بالاتر میبرد.
یکی دیگر از کارهایی که تیم سازنده انجام داده و خیلی به نظرم مفید بوده این است که در وسط هر قسمت، دستورالعملهای دفترچه را به دو زبان ژاپنی و انگلیسی نوشتهاند که اگر ما آن ها را فراموش کرده باشیم، دوباره بتوانیم به خاطر بیاوریم.
در کل با یک اثر فاخر هنری از ژاپن روبرو هستیم و اگر حتی آخرین انیمهای که دیدهاید فوتبالیستها (معمولا کسانی که انیمه نمیبینند هم آن را میشناسند) بوده هم به شما توصیه میکنیم که حتما وقت بگذارید و به دنیای انیمه وارد شوید. مطمئن باشید که پشیمان نمیشوید. البته شاید بگویید که وقت دیدن سریال را ندارید و … باید به شما بگویم که این انیمه تنها ۳۷ قسمت دارد که هر کدام تقریبا ۲۰ دقیقه دیدنش طول میکشد، پس دیگر بهانهای برای ندیدن وجود ندارد و سعی کنید که در اولین فرصت ممکن به دیدن این اثر خارق العاده بنشیند.
انیمه ای جز ناروتو تا حالا منو جذب خودش نکرده ولی با این توضیح هیجان انگیزتون و همینطور تعداد کم قسمتاش جذب شدم که ببینمش.مرسی واسه مقالتون