هنر ناب | ۱+۲۵ بازی مستقل برتر
دو سال پیش بود که دو متن برای آخرین سنگر مدافعین هنر در صنعت بازیهای ویدئویی به رشته تحریر درآوردم. یکی برای مستقلهای برتر ۲۰۱۶ و دیگری مستقلهای مورد انتظار ۲۰۱۷. در نظر داشتم تا متن سومی را هم مختص به برترین مستقلهای عرضه شده کار بکنم که بنا به دلایلی نگارش و انتشار این متن با دو سال «!» تاخیر مواجه شد. در این فاصله متنی را نیز برای مستقلهای خوب سال گذشته به رشتهتحریر درآوردم و حالا با این وقفه طولانی، با گلچینی ۲۶تایی از برترین بازیهای مستقل عرضهشده در خدمتتان هستم. در ادامه همراه دنیای بازی باشید.
بازیهای مستقل خصوصا در چندساله گذشته به بخشی جداییناپذیر از هویت و چیستی این هنر جوان و دوستداشتنی بدل شدهاند و بخش اعظمی از عشق و خلاقیتی حقیقی آن را در خود جای دادهاند. در روزهایی که با توجه به هزینههای بالای ساخت و تبلیغات و سودرسانی قابل توجهی که بازیها روانه جیب شرکتهای سازندهشان میکنند، آن ریسک و بدائت کمکم شروع به رنگ باختن کرده و بدنه اصلی این هنر مقداری از آن خلاقیت و و ذوق نسلهای پیشین بهدور شده. تعدد آثاری برامده از دل که بیانگر احساس و علاقه وصفناپذیر سازندههایشان باشد تقریبا رو به هیچ گذارده و در این وضعیت خزانزده، بسی جای شکر و امیدواری دارد که بازیسازان مستقل عاشقی هنوز پیدا میشوند و تا جای خالی این خلاقیت و لطافت را پر کنند. خصوصا در این سالها که بهلطف سایتهایی نظیر کیکاستارتر و جمعآوری هزینه ساخت از طریق خود مردم و علاقهمندان، و وجود گوهری بهمثابه استیم میزان دیدهشدن و فروششان هم از همیشه بهتر است. آثاری که به دور از فشار و توقعات ناشرین، با فراغ بال و علاقه تمام سازندههایش پروسه تولیدشان را پشت سر میگذارند و نماینده تامی هستند از درونیات و چیستی خالقان هنرمندشان.
در این لیست بیست و شش عددی، سعی کردم گلچینی از بهترین مستقلهای عرضهشده تا بدین روز را گرد هم آورم تا هم در سطحیترین شکل ممکن ادای احترامی کرده باشم به این بخش زیبای این صنعت، و هم زمینهای را فراهم کنم تا عزیزانی که با این شاهکارها آشناییتی ندارند متوجه بر و رو و زلفهای کمند این دلکشان زیبا بشوند. لازم به ذکر است که رتبهبندیها معنی خاصی ندارند و صرفا چینشی شخصیست و بیانگر برتری هیچ اثری بر دیگری نیستند. چرا که تمامی آثار قرار گرفته در این لیست در ژانر خود از جمله بهترینها و نمونه کیفی برای دیگر آثار هستند.
عنوانی پلتفرمر- Rouge Like با طراحی مرحله اتفاقی و دهها ساعت محتوای محشر و ناب برای گشت و گذار و کاوش در اعماق زمین. این اثر دوبعدی زیبا که توسط شخص «درک یو» (Derek Yu) و استودیو Mossmouth, LLC ساختهشده، تماما با موتور بازیسازی Game Maker: Studio پا به هستیگذاشته. شما در این اثر با بهدست گرفتن کنترل کاوشگر ایندیانا جونز شکل داستان پا به ماجراجویی سراسر آیتم و خاکزنی میزنید. بهمثابه ماشین زمینیکنی راهتان را بدون خستگی و با میلی سیری ناپذیر هموار میکنید و ماجراجوی بیلزن درونتان را شکوفا میکنید. منابع جمع میکنید، ابزار خود را ارتقا میدهید و شاهد ارتقای تواناییهای فردیتان در زمینه زمینکنی میشوید!
۲۵. Mark Of The Ninja
سومین بازی استودیو موفق و مستقل klei entertainment سازنده عناوینی همچون Shank و Dont Starve از جمله بهترین پلتفرمرهای دو بعدی چندسال اخیر است. گیمپلی عمیق و کار شده و مخفیکاری فوقالعاده بازی برخلاف ادعای بخش کثیری از بازیبازان که خلق عناوین مخفیکاری در آثار دوبعدی قابل اجرا نیست و نتیجه رضایتبخشی را بهدنبال نخواهد داشت، افراد خلاق حاضر در Klei با «نشان نینجا» خود جوابیه محکم و قدرتمندی را روانه ادعای این دست از عزیزان کردند. ادعایی که اشتباه هم نیست و بهخاطر محدودیتهای دوبعد، ساخت و پرداخت صحیحش بسیار مشکل است. مشکلی که البته عزیزان حاضر در این استودیو از پساش برآمدند و توانستند مستقلی درجه یک با گیمپلی و طراحی هنری فوقالعادهای را بهوجود بیاورند. عنوانی که در آن شاید بهتر از هر اثر نینجایی دیگر، احساس در دستداشتن یک نینجای خفن و کاربلد را به بازیکن منتقل میکند.
۲۴. What Remains Of Edith Finch
بازیهای ماجرایی عرضهشده که با برچسب «شبیهساز راه رفتن» مورد خطاب قرار میگیرند، برخلاف آن چیزی که از اسمشان برمیآید، در این چند سال رشد کیفی و کمی بسیار چشمگیری داشتهاند و آثار داستانی غنی و درجه یکی را تحویل جامعه بازیبازان و قصهدوستان کردهاند. محصولاتی از جمله Dear Esther، The Vanishing Of Ethan Carter و Everybody Gone To The Rapture و این اواخر نیز گل سرسبد و یکی از بهترینهای این سبک، What Remains Of Edith Finch. اثری داستانی با روایتی خاص و طراحی هنریهای بس خارقالعاده که با تم تلخ و اتمسفر گیرایش چنان سفت به احساساتتان میچسبد که تا جاریشدن نام سازندگان هنرمندش در بستر سیاه و افسرده نام خالقیناش، اجازه رهایی بهتان نمیدهد. چهار ساعت داستان ناب در عمارت بزرگ و زیبای خانواده نفرینشده فینچها در سفری سورئال و تیره به گذشته و سرنوشت شوم افراد این خانواده و سرنوشت گونهگون همگیشان که در نهایت به یک نقطه نهایی خطم میشوند. مرگ، این مفهوم پیچیده در کلافی سراسر محنت و رنج که از ابتدای هستیمان منتظر نواختنشدن در ناقوس بیصدا و خاموشاش است.
نقد و بررسی این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید.
سریع، خاص، خشن و سخت. چهار کلمهای که در بهترین حالت ممکن توصیفگر چیستی و کلیت Hotline Miami هستند و شیرازه این اثر پر از خشونت و خون را بیرون میریزند. مستقلی که از در و دیوارش خون فواره میزند و اجساد لت و پر و له دشمنان عزیز نقشههای هر مرحله را با خشمی افسار گسیخته مزین میکند. اثری سراسر خلاقیت با طراحی مرحله و گیمپلی سراسر آدرنالین که بازیکنهای بسیاری را در سرتاسر دنیا شیفته و مدهوش خود گردانید. نسخه دوماش نیز با نام Wrong Number ادامه دهنده راه موفق نسخه اول است و با وجود تغییرات کم تعداد، در تکرار مجدد ویژگیهای درخشان بازی اول، عالی ظاهر میشود.
یکی از سورئالترین ترسناک – ماجراییهای چندسال اخیر. با اتمسفری شدیدا گیرا، خفه و روایتی عالی. این اثر با وجود مدت زمان کوتاه گیمپلیاش، چنان یقه بازیکن را سفت و محکم میچسبد و اجازه تنفس و تفکر به وی نمیدهد که تا بهخودتان میآیید با نام سازندگانش مواجه میشوید. خفقان و استرسی از جنس عجایب سینمای لینچ و ترس از ناشناختههای «سایلنت هیل». آن هم در بستری ماجرایی و بسیار ساده که نه خبری از هیچ هیولای دهشتناک و چند فوتی هست و نه از زنان مو بلند ترسناک آسیای شرقی. در اتمسفر و موسیقی دارک امبینت این اثر حل خواهید شد.
«سیموگو» (Simogo)، استودیو سازنده این بازی Device 6 را نیز در کارنامه خودش دارد که آن بازی نیز موفق به کسب جوایز و تمجیدهای بسیاری شد.
اکشن پلتفرمر دوبعدی را با افسانهها و باورهای محلی کشور مکزیک ترکیب کنید و بازیکن را در بستری مترویدوانیا/ براولر در نقش کشتیگیری مکزیکی قرار بدهید. سبک هنری و تمرنگیتان را خاص و دلانگیز انتخاب کنید و دوجین فولکلور و افسانههای محلی مردم مکزیک را در بازی بچپانید و بازیکن بخت برگشته را وسط تمامی این ویژگیها و تمهای گونهگون برهانید.
توضیحات بالا دقیقا کاریست که استودیو DrinkBox Studios موفق به انجاماش شده. بازیسازان خلاق این استودیو بهشیوهای اعجابآور موفق شدهاند تمامی اقسام مختلف این اثر را چنان عالی و بینقص در کنار هم قرار بدهند و هویتی یکپارچه و دوستداشتنی به آن ببخشند که با گذشت پنح سال از عرضه این اثر، هنوز حس تازگی و طعم محشرش را از دست نداده. دو سال پیش اثر تازه این استودیو هم با نام Severed عرضهشد که آن بازی نیز توانست نقطه درخشان دیگری را در کارنامه این استودیو خلاق به ثبت برساند. لازم به ذکر است که قسمت دوم Guacamelee نیز تایید شده، پس تا قبل از عرضه آن دست بجنبانید و خودتان را در این مکاشفه سراسر مشت و جادو غرق کنید.
۲۰. Thirty Flights Of Loving
سینماییترین مستقل تاریخ. اثری سی دقیقهای و بهغایت هنرمندانه که در این نصف ساعت چنان بازیکناش را با دنیای زیبا و قصه محشرش همراه میکند که چندی از بهترین اکشن تریلرهای دنیا توانایی رسیدن به این سطح از درگیرکنندگی را ندارند. «سی پرواز عاشقی» که ناماش هم از جمله بهترین نامهای تاریخ بازیهای رایانهای است و بهدلیلی نامعلوم من را یاد نام آثار «گابریل گارسیا مارکز» مرحوم میندازد، از همان اولین ثانیههایش خاص و بداعتآمیز بودناش را در هستی بازیکن فرو میکند و تا انتها وی را برده هنر والای خود میگرداند. بدون وجود هیچگونه دیالوگ و در اوج سادگی و مینیمالیسم، موفق به خلق اثری شدند که میشود بارها و بارها تجربهاش کرد و هنوز از ریتم فوقالعادهاش سر ذوق آمد.
استودیو مستقل Blendo Games و مسوول و همهکارهاش، Brendon Chung کاری را که با «استخوان جاذبه» (Gravity Bone) شروع کردند در «سی پرواز عاشقی» به اوج رسانیدند و با «کابوی چهاروجهی» (Quadrilateral Cowboy) کمال را لمس کردند. کار «برندون چانگ» یاداور این نکته مهم است که لازم نیست همیشه به بهترین امکانات دسترسی داشت و خفنترین سطح از برنامهنویسی و کار با موتورها را بلد بود، چیزی که قلب تپنده است و همهی اجزا را سر جای درست خویش مینشاند، خلاقیت و ذوق هنریست. دو ستونی که از تکهتکه دنیای مکعبی این اثر درحال تابش و تلالوست.
۱۹. Stardew Valley
بهیاد Harvest Moon، برای Harvest Moon، حتی شاید بهتر از Harvest Moon! «اریک بارون» (Eric Barone) از فرط علاقه مفرط خویش به سری محبوب و نامی «هاروست مون»، دست به خلق «هاروست مون» خود زد و پای یکی از بهترین مستقلهای موجود را به هستی باز کرد. Stardew Valley که حتی از نسخههای اخیر «هاروست مون» هم کیفیت بیشتری دارد چنان در ترکیب و متعادلسازی ارکان مختلف گیمپلی عمیق خود موفق ظاهر شده که نهتنها در طول مدت زمان بالای خود بازیکن را دچار خستگی و یکنواختی نمیکند، بلکه مدام وی را بیشتر و بیشتر در دریای اعتیاد کشاورزی و زمینداری خود غرق میکند. همانند شهی دایره حکومت و سلطه خویش را بر نورونهای مغزی بازیکنهایش گسترش میدهد و قدرت و اراده خود را بر او حاکم میکند.
نقد و بررسی این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید.
نوستالژی، رترو، درجه یک، خلاقانه و خلاصه مستقلی حسابی کار درست که حتی اگر کمترین خاطراتی با دوبعدیهای سخت و خانمان برانداز دهه هشتاد و نود میلادی مثل Ghosts ‘n Goblins، Altered Beast، Ristar، Golden Axe و دیگر عزیزان خاطرهساز آن سالها ندارید هم بهقدر کافی جذاب و باکیفیت هست که شما را در کسری از ثانیه جذب هستی اغوا کنندهاش بکند و در دنیای پیکسلی دوستداشتنی و شوالیه بیلی قهرمانش غرق بکند. نکته حائز اهمیت این مستقل اینجاست که سازندهها موفق شدهاند اثری بیافرینند که شانه به شانه قدر قدرتهای کلاسیک این ژانر حرکت میکند و حتی در بعضی نکات از آنها پیشی نیز میگیرد. اعضای Yacht Club Games همانند شخصیت اصلیشان از بیلی جادویی استفاده کردهاند و تمامی اجزا و نکاتی را که سردمداران نوستالژی این سبک را بدل به عناوین خاطرهساز کنونی کرده است، خارج و در سر و شکلی عالی در بستر بازی خودشان پیاده کردند، و چهقدر هم خوب موفق به انجام این مهم شدهاند.
واقعا کم لطفی بود که لیستی از برترین مستقلها کار شود و نامی از «تیم شیفر» خلاق و استودیو Double Fine دوستداشتنیاش برده نشود. استودیویی که مسوولیت هستیدادن به چندی از بهترین ماجراییهای چندسال اخیر را عهدهدار بوده و فقط نگاهی گذرا به لیست آثار ساخته شدهشان گواهی محکم بر این حرف است. بازیهای سراسر هنری مثل Day of the Tentacle، Grim Fandango، Psychonauts، The Cave، Brütal Legend که از پیکسل پیکسلشان احساس و عشق صادقانه و حقیقی به هنر و بازیهای ویدئویی درحال لبخند زدن است. از بین آثاری که «دابل فاین» بهصورت مستقل به تولید آنها اقدام کرد، بنده ماجرایی دوستداشتنی، با نام Stacking را لایق جایگرفتن در این لیست و نماینده بازیهای مستقل «تیم شیفر» عزیز دانستم. محصولی که کلیتش را از عروسکهای معروف و زیبای روسی، «ماتریوشکا» (Matryoshka) گرفته و اساس گیمپلی را از ویژگی اصلی و نامی این عروسکها به عاریت گرفته، در هم فرو رفتگی! شخصیت اصلی که ماتریوشکایی سایز کوچک است، از توانایی فرو رفتن در دیگر شخصیتها برخوردار است و در این حالت میتواند کنترل آنها و قابلیتهای خاص و متفاوتشان را بر عهده بگیرد و به حل معماهای طنز و جذاب بازی و نجات خوانوادهاش از فقر و محنت اقدام بکند.
دومین بازی معروف و شناختهشده «ادموند مکمیلن» (Edmund McMillen)، بازیساز و طراح ۳۷ ساله آمریکایی که از سال ۲۰۰۱ با ساخت بازیهای جمع و جور مبتنی با فلش کارش را بهعنوان یک بازیساز شروع کرد و با پلتفرمر Gish در سال ۲۰۰۴ ناماش را بهعنوان مستقلسازی خلاق مطرح کرد. سال ۲۰۰۸ Meat Boy را مبتنی بر فلش ساخت و دوسال بعد، ادامهای بینظیر و بسیار بسیار سخت را روانه بازار کرد و در این ۷ سال از عمر این پلتفرمر دوبعدی چالشزا، تقریبا برای تمامی کنسولهای خانگی و دستی عرضهشده و سود بسی هنگفتی را روانه جیب آقای مکمیلن و استودیو Team Meatاش کرده.
کلیت گیمپلی بازی بسیار ساده است، میدوید، میپرید و مواظب هستید که نمیرید. مدت زمان هر مرحله هم نهایت یک تا دو دقیقه است. همین زمان کوتاه هر مرحله، بهعنوان نقطه قوتی بسیار قدر ایفای نقش کرده و چالش بی و حد و حصر بازی را که مرحله به مرحله سنگینتر و خفنتر نیز میشود را قابل هضم کرده و از بهوجود آمدن احساس زدگی و سرخوردگی در بازیکناش جلوگیری به عمل میآورد. SMB از چنان طراحی مرحله استادانهای برای زجر دادن و پدید آوردن هزاران هزار مرگ مستمر بهره میبرد که حتی خفنترین هیترهای این اثر نیز نمیتوانند از ستایشاش شانه خالی کنند. دنبالهی جدید هم با نام Super Meat Boy Forever برای سال ۲۰۱۸ میلادی برنامهریزی شده است. پس از همین الان اعصاب و روان خود را برای مردنهایی که به بینهایت میل میکنند، آماده کنید.
نیازی به خوندن متن ها نبود
تصاویر برای به یاد آوردن حجم زیادی از خاطرات فوق العاده کافی بود
معماهای حماسی Braid
تداخل عجیب رنگ ها تو Guacamelee
اون آرامش Journey
استرس پشت هر مرحله Spelunkey
راوی عجیب Stanely
روایت عجیب و گیرای Inside
اون موسیقی و باس فایت ها نوستالژیک Shovel Knight
و در نهایت کلّ Undertale
با این که لیست ترتیب خاصی نداره ولی دیدن Undertale تو رتبه اوّل بازم توفیق خاصی داره و به جایگاه خاصّی که حقشه میرسونتش
این بازی این قدر خوبه که وقتی میگی بهترین بازی نسل و همه یاد زلدا و گاد آف وار و آنچارتد و ماریو و ویچر و همچین اسم های گنده ای می افتن ممکن نیست به من بگن بهترین بازی نسل و در کنار این اسم های بزرگ و هم سطح شون Undertale به ذهنم نیاد. چیز عجیبیه کلّاً این بازی ۶ ساعته
The Dishwasher: Vampire Smile میتونست باشه انحصاری xbox …لعنتی چه بازی بود…
نمیدونم هممون انگار تو همین حالو هواییم…چند ماه پیش خواستم mark of the ninja که میتونست جزو ۵ تای اول لیست بشه بازی کنم تو لپتاپ…اونم که با ویندوز ۱۰نمیشد …بیخیال شدم تا چن هفته پیش گقتم به جهنم برم یه دونه ۳۶۰ بخرم بیارم خودشم جی تگ… بشینم تا دلت بخواد دوباره شاهکار بازی کنم گور بابای نسل ۸ که متنفرم ازش اصلا نمیخوام قیافه وان رو ببینم…رفتم …گفتن ۱,۸تومن ۳۶۰…اره ۳۰۰ تومن فروخته بودمش تا این وان رو بگیرم…..باورت میشه الان من این اشغال دونی xbox one 500 رو ببرم بازار بفروشم ۱/۸ برش نیمدارن…اون وقت…بیخیال
یادش بخیر نقد بازی Bastion به قلم متین ایزدی…
مثل همیشه پست جدید عالی بود
لیست خیلی خوبیه و به سختی میتونم عنوانی رو به یاد بیارم که شایسته این لیست باشه و اسمش اینجا نباشه
در حال حاضر فقط fez و cuphead رو به خاطر میارم که میتونستن تو این لیست باشن
الان که به این لیست نگاه میکنم میبینم بازی های مستقل چه نقش بزرگی در خاطرات گیمی ما دارن و چقدر خوب که این بازی ها در سال های اخیر دوباره اوج گرفتن :*:
خسته نباشید
:۱۵: :pc:
جای خالی بازی valiant hearts شدیدا حس میشد.
چطور تونستید که بیخیال این بازی بشید.
اشک منرو این بازی درمیاره.
بازی جدید ولی معرکه hollow knight هم جاش خالیه خیلی. معرکه است لعنتی
همشون اشغالن