فیلم «مهتاب» روایتگرِ اندیشهای پرتناقض از مصیبتی سخت است؛ مصیبتی دیوانهوار که در ملایمترین و نرمترین شیوهی ممکن، اصل و حقیقت زندگیِ سادهی یک رنگینپوست آمریکایی را تصویر میکند و این بهقطع، یک فیلم هنری را به ثمر مینشاند. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید.
جای خالی فیلمی همانند مهتاب، خیلی وقت است که در سینمای آمریکا حس میشود. حضور این استایل در چنین شرایطی عملاً از نیازهای چندسال اخیر هالیوود به شمار میرفت؛ در تمام این احوال مهتاب در در سطحی فراتر از نیاز سینما به تولید رسیده و بیشک یکی از موثرترین آثار سینمایی تاریخ است.
مهتاب رغم چیزی که تصور میشود، نه نشانِ نژاد پرستی و سفید ستیزی است، نه نماد فساد جامعهی سیاهپوست؛ بلکه فیلم در لفافهی تشریح زندگی شخصیتِ اصلی فیلم، اندک اشاراتی نیز به این مفاهیم دارد. در هر حال چیزی که تحت تمرکز فیلمساز و فیلمنامه است، عموماً موضوعی مهمتر و صد البته گیراتر و موثرتر از ظاهرگراییهای معنوی ضد نژادپرستانه و فساد سیاهان است. فیلمنامه کار را با بزرگنمایی شخصیت «شایرون» آغاز میکند. در نقاط ابتدایی فیلم، ما با کودکی نحیف و ریزهیکل مواجه هستیم که دائماً تحت ظلم و زورگوییهای هم سن و سالانش است. شایرون پدری ندارد و سرپرستی او بر عهدهی مادر جوانش است. بعد از فقدان به ظاهر خانمان سوزِ پدرِ شایرون، این فقر است که اولین پیشزمینههای آغاز مصیبت شخصیت اصلی را استارت میزند. مادر شایرون معتاد به کراک است، از راهِ تن فروشی در منزل شخصیاش امرار معاش میکند و اینها همه چیزهایی است که در مقابل چشمان شایرونِ نحیف لحظه به لحظه رخ میدهند و این مجموعه درنهایت از شخصیتِ منزوی او، انسانی ماتم زده، گوشهگیر و مظلوم به بار میآورد.
کوچولو!
فیلم در ساختار و حالت، به سه بخش کلی تقسیم میشود. بخش پایهای و ابتدایی فیلم بر دوران کودکی شخصیت تمرکز میکند. یعنی جایی که فیلم ملزومات روحی کودک و نیازمندیهای کودکانهی او را سرکوب و در مقابل، دنیای فاجعه بار او را میسازد. ترسیم این فضا باوجود اینکه دردناک است، اما چندان عمق قابل توجهی نمییابد. در مقابل اما حضور «خوان» به عنوان یکی دیگر از بازیگران یکسومِ ابتداییِ فیلم، آغاز گرِ موج جدیدی از نماهای شگفتانگیز دیالوگ و چهره است. مهتاب اصلاً فیلم چهرههاست. دقت در جزییات معنیدار چهرهی بازیگران قدرتمندِ فیلم، مخاطب را بیش از هر چیزی جذب شخصیتهای کاریزماتیکِ داستان میکند. خصوصاً اینکه «ماهرشلا علی» با اختلاف، جز بازیگرانی است که به شدت عالی عمل میکند. در هر حال شایرون در شرایطی که نه پدری دارد و نه مادرِ قابل اتکایی، به خوان پنها میبرد. خوان یکی از توزیعکنندههای مواد مخدر شهر است درحالیکه مادر شایرون یک مصرف کننده به حساب میآید. این تقابل در حالیکه خوان سعی دارد تا شایرون را از فاجعهی دوران کودکیاش دور نگهدارد، از جمله زیباترین تقابلهای احساسی فیلم است. در ادامه نیز تلاش خوان برای حاضر شدن در مقام پدر برای شایرون، دیالوگهای غنی و تامل برانگیزی را روانهی فیلم میکند که سرتاسر پند و حقیقت است و تفسیر! در نگاه کلی مهتاب در واقع فیلمی است که به شدت به جزییاتِ بهظاهر کم اهمیت پرداخته است. این جزییات تا حد امکان با دلیل و مفهوم در فیلم حضور یافتهاند و صرفا از بیهودهگویی و کاربردِ نامربوط به دور هستند.
شایرون
در ادامهی داستان، فیلم پس از فراز و نشیبهای ابتدایی، با پیشزمینهای محکم و قابلِ اتکا، به فاز دوم وارد میشود، یعنی نوجوانی!
فیلم به این نکته که در سن نوجوانی چه چیزهایی هدف قرار میگیرند و چه چیزهایی ارزش هستند به شدت بها میدهد با این حال این اهمیت، از نیمهی فاز جدید، به کل رها میشود. شایرون حالا دیگر یک نوجوان دبیرستانی است. زمینههای فاجعهبارِ دوران کودکی همچنان حفظ شدهاند با این تفاوت که در این نقطه، عمق فاجعه دو چندان شده و اینجاست که جنجال معروف فیلم، یعنی همجنسگرایی آغاز میگردد. شایرون در دوران نوجوانیاش، همراه با بروزِ احساساتِ جدید، متوجه تمایلات غیر عادیاش میشود. پیش از این و در نقاط ابتداییِ فیلم هم به این مسئله، اشارههایی شده بود. در هر صورت از نیمهی دوم فیلم، تمرکز ماجرا در کنار انزوا و گوشهگیریِ شخصیتِ اصلی، متوجهی مفهوم همجنسگرایی نیز میشود. از این پس فیلم دست و پنجه نرم کردنِ شخصیت اصلی را با این بحران به تصویر میکشد. در این لحظات همه چیز از جمله رفتار شخصیتها تا درونگراییِ شایرون همگی از دردناکترین سکانسهای فیلم هستند. همجنسگرایی در فیلم از دو بُعد به نمایش گذاشته میشود. در این شرایط برچسب همجنسگرا به کرات به شایرون چسبانده میشود. در ادامه هم عدهای او را شخصیتی کثیف میپندارند. تعداد زیادی هم او را اصطلاحاً فَگِت مینامند. در چنین شرایطی است که موج جدید بدبختیها مجدداً به فیلم وارد میشود. ناگفته نماند که مادر شایرون همواره در جیان حضور دارد اما به سبب مرضی که دارد، به کل شایرون را نادیده میگیرد. فلاکتی که مادر شایرون در این لحظات میکشد بسیار دردناک است. و تمام اینها در قالب روایتی حرفهای و دقیق از دیدگاه شایرون به نمایش گذاشته میشوند.
سیاه
در سومین فازِ فیلم، شایرون دیگر آن نوجوان نحیف و تو سری خور نیست. در اولین نگاه، به ظاهر روند رو به رستگاریِ شخصیت دیگر در حال آغاز شدن است. شایرون حالا جوانی قویهیکل است که در ادامهی شغل خوان، به پخش مواد مخدر روی آورده و از لحاظ مالی اوضاع خوبی دارد. با این اوصاف شایرون همان شایرون است!! او با اینکه دیگر تو سری خور و ضعیف نیست اما تمام عقدهها و آثار شدید انزوای کودکیاش را در خود دارد. شدت فجایع در این قسمت کمکم رو به کاهش است. و بالاخره اندک آرامش خاطری متوجه تماشا چی میشود. روایت همچنان دقیق و تاثیر گذار است. با این حال با حذف شدن مشکلات مربوط به نوجوانی و اجتماع، اکنون تنها چیزی که باقی میماند، موضوعِ همجنسگرایی است. این موضوع خلاف جنجنالهایی که به پا کرده، چندان متوجه اجتماع یا بخشی از مردم سیاه نمیشود بلکه صرفاً منحصر به شخصِ شایرون و خلقیات روحیِ اوست.
در نگاه کلی، مهتاب فیلم فوقالعادهای است که در کنار بهرهگیری از یک موزیکِ شگفتانگیزِ تاثیر گذار، جز در چند مورد سهلانگاری، نقطهی ضعف و کوتاهیِ چندانی ندارد. در مهتاب همه چیز معنادار است، قاببندیها خصوصاً در تنهاییها و گوشهگیریها تماشایی و معناگرا است. شخصیتها خلاف ادعای جنجنال سازان به نماد تبدیل نمیشوند و کارگردان تنها به ترسیم پرترهای با جزییات میپردازد و در کنار آن تاحدودی بر فقر، اعتیاد، هرزگی و همجنسگرایی در جوامع نیز تاکید میکند. با این تعاریف اگر از دوستداران سینمای شاعرانهی هالیوود هستید، بههیچ عنوان مهتاب را نادیده نگیرید.
یادمه چند ماه پیش یه سر زدم متا و دیدم یه فیلم که تا حالا اسمشم نشنیده بودم متا ۹۸ گرفته
سریعا همونجا تریلرش رو دیدم و یه سری مباحث مث همون همجنسگرایی و کلا زندگی تراژدی شایرون مشخص بود . تو گلدن کلاب انتظار داشتم بیشتر جاییزه ببره و فک کنم تو اسکار موفق باشه . نقد کوتاهی بود و خط اصی داستان رو لوس نکرد ، بنده هنوز فیلم رو ندیدم اما سریعا خواهم دید چون خیلی ازش تمجید شده .
فیلم موفقی هست!
با این وجود، خالی از ایراد نیست…
در کل تماشاش رو پیشنهاد میکنم. احساسات تماشاگر رو خیلی حرفهای تحت تسلط میگیره فیلم…
فیلم دیدنی ای بود
مخصوصا قسمت کودکی شایرون که به شدت احساسی بود و با بازی فوق العاده ماهرشالا علی همراه بود
به نظر من فیلم داستان نسبتا تکراری داره اما نویسنده با مهارت بسیار و قرار دادن چند سکانس تاثیر گذار و دیالوگ های جذاب این اثر رو به یه فیلم خاص تبدیل کرده . و این در کنار کارگردانی عالی و بازی های قوی و فیلم برداری زیبا کاری میکنه برای مدتی طولانی فیلم در خاطر بیننده ها بمونه.
نقد زیبایی بود اقای صفری :۱۵: . نوشتن نقد این فیلم خیلی کار خوبی بود و امیدوارم فیلم Manchester by the Sea رو هم نقد کنید.
درسته، درواقع طرز روایت منحصر به فردِ فیلم هست که تا این حد کار رو بالا آورده!
در مورد نقد فیلمی که عرض کردی هم: کل نامزدهای اسکار هشتادونهم تا قبل از برگزاری مراسم نقد خواهند شد..
باتشکر از لطف و توجهت مبین عزیز :۱۵: