در سال ۲۰۱۴ و کنفرانس سونی، عنوانی به نام No Man’s Sky معرفی شد که توجه همه را بهخود جلب کرد؛ عنوانی که بعدها و با انتشار اطلاعات بیشتر از آن، به یکی از مورد انتظارترین عناوین گیمرهای سراسر جهان تبدیل شد. برای اثبات این حرف نیز کافی است اخبار حوزه گیم را در چند هفتهی اخیر دنبال کرده باشید؛ اخباری که با توجه به آنها، این عنوان بزرگترین انتشار یک بازی مستقل برای سونی و البته بزرگترین انتشار سال در استیم بوده است. البته برخی معتقدند که تمامی آمار و ارقام تنها بهخاطر سروصداهای صورت گرفته بوده و بازی در واقع چنین پتانسیلی برای رسیدن به این آمار و ارقام ندارد. حال ما در دنیای بازی تصمیم گرفته تا به نقد این عنوان بپردازیم؛ عنوانی که هم طرفداران و هم مخالفان سرسختی دارد.
متاسفانه چند سالی میشود که صنعت بازیسازی در جهان همانند صنعت فیلمسازی محتوا را رها کرده و تنها تمرکز خود را بر روی ظاهر محصولات خود میگذارند. البته جای شکرش باقی است که حداقل در صنعت بازیسازی هنوز این مشکل جدی نشده و سازندگان سعی میکنند تا با تمرکز درست بر روی دیگر بخشها از جمله گیمپلی ضعفها را پوشانده و در مجموع محصول خود را به اثری حداقل سرگرمکننده تبدیل کنند. اما همین مقدار داستان چند خطی، بدون پردازش و البته جزئیات در جدیدترین عنوان استودیو مستقل «هلوگیمز» (Hello Games) وجود ندارد. اگر شما عنوان «آسمان بینشان» (No Man’s Sky) را بر روی رایانههای شخصی اجرا کنید، در اولین اجرا با یک بارگذاری نسبتاً طولانی مواجه خواهید شد. اینطور که بهنظر میرسد دلیل این اتفاق این است که بازی با استفاده تکنولوژِی بهکار گرفته برای توسعهی آن، در حال خلق اولین سیارات و کهکشان بازی است که شما با آن مواجه خواهید شد. البته به این اتفاق باید مشکلات این نسخه را نیز اضافه کرد که نتیجه را به مدت زمان طولانیتری بدل کرده. اما پس از آن، کاربر خود را در یک سیاره ناشناخته میبیند و در چنین شرایطی که سفینه شما دچار آسیبدیدگی شدیدی شده و قابلیت پرواز ندارد، شما باید برای بقای خود تلاش کنید. همین چند خط میشود تمام داستان بازی. البته هیچ کس از همان اولین روزهای معرفی انتظار یک داستان جذاب و درگیرکننده را از سوی استودیو هلوگیمز نداشته، زیرا آنها همانند برخی استودیوها که پیش از این نیز به آن اشاره کردیم، تمرکز خود را بر روی دیگر بخشها از جمله گیمپلی بازی قرار دادهاند.
اما پس از آغاز این بازی تهی از داستان، نخستین موضوعی که بدون شک توجه هر گیمری را بهخود جلب خواهد کرد، گرافیک هنری بازی است. سازندگان در این عنوان از گرافیک کارتونی و البته فانتزی استفاده کردهاند که در کنار جلوههای رنگارنگ، یک نتیجه عالی را در برداشته است که با محیطهای بسیاری جذابی روبرو هستیم. اما برخلاف گرافیک هنری، سازندگان در بخش فنی ضعیف عمل کرده و بههیچ وجه نمیتوان گفت با یک گرافیک قابلقبول طرف هستیم، بهخصوص اگر در جزئیات بهکار گرفته شده برای بافتها دقت کنید که در آن صورت ناامید خواهید شد.
گرافیک بازی علارغم ضعفهای بسیاری که در بخش فنی آن وجود دارد، بسیار زیباست! البته این حرف را زمانی درک خواهید کرد که در یک سیاره سرسبز فرود آیید.
نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که گرافیک هنری آسمان بینشان، یکی از مواردی بوده که در همان مدت کوتاه پس از معرفی، توجه بسیاری را بهخود جلب کرد، اما بدون شک مورد توجهترین بخش به گیمپلی این عنوان مربوط میشود، بهخصوص اینکه سازندگان این عنوان در تبلیغاتهای خود تمرکز گستردهای بر آن داشتهاند. اما این بازی بدون شک یکی از بیهمتاترین بازیها در میان عناوین جهان-آزاد محسوب میشود. در این عنوان که آزادی عمل بینهایتی در اختیار گیمر قرار میدهد، گیمپلی به چهار بخش اکتشاف، بقا، مبارزه و تجارت تقسیم میشود. در بالا نیز اشاره کردیم که زمانی که گیمر نخستین بار بازی را اجرا میکند، خود را در حالیکه بر روی یک سیاره ناشناخته سقوط کرده، می یابد. در چنین شرایطی که سفینه شما دچار آسیب شدیدی شده، با یافتن منابع مورد نیاز باید به تعمیر سفینهتان بپردازید. در این بین که شما با استفاده از اسکنر مشغول اکتشاف هستید ممکن است با روباتهایی نیز روبرو شوید که مجبور به درگیری با آنها بوده و اینجاست که بخش اکشن وارد عمل میشود. گانپلی این عنوان تنها شامل سادهترین مکانیزمهای یک بازی اکشن شده و نباید انتظار یک شوتر تمام عیار را داشته باشید. دیگر بخش گیمپلی این عنوان که بقا نام دارد هم، بههمین صورت است و شما را با شرایط چالش برانگیزی روبرو نخواهد کرد و دراقع این بخش عمق پیدا نمیکند. البته در میان اکتشافهایتان ممکن است با سیاراتی روبرو شوید که بههیچوجه برای زیستن مناسب نبوده و باید با پیدا کردن منابع مورد نیاز زنده بمانید. اما مهمترین بخشهای گیمپلی این عنوان دو بخش اکتشاف و تجارت هستند که علارغم مابقی بخشها، مقداری کاملتر بوده و از نقاط قوت این عنوان محسوب میشوند. در بخش اکتشاف سه چیز اهمیت بسیاری دارد؛ نخستین مسئله سلاح شماست که به عنوان Muli-Tool شناخته میشود. این سلاح دو کاربرد دارد، نخست برای استخراج منابع مورد نیاز از تمامی چیزهایی که در اطرافتان میبینید، و دومین آن مربوط به بخش اکشن بازی شده که در چنین شرایطی تبدیل به یک سلاح مرگبار میشود. بهطور حتم اگر از افرادی باشید که این عنوان نظر مثبت شما را جلب کرده باشد، تنها میتواند بهدلیل همین دو بخش اکتشاف و تجارت باشد که با آپگریدهای در نظر گرفته شده برای ابزار شما ارتباط تنگاتنگی دارد. علارغم اینکه بازی داستانی نداشته تا بدین صورت انگیزهای برای پیشبرد بازی توسط گیمر خود ایجاد کند، یکی از دو عامل ایجادکننده این انگیزه همین بخش آپگریدهاست. سازندگان آپگریدها یا در واقع تکنولوژیهای بسیاری برای سفینه، اسلحه و سوئیت شما در نظرگرفتهاند که با اکتشاف در سیارات و پناهگاههای مختلف میتوانید به روش ساخت آنها دست یافته و از آنها در سفینه یا اسلحهتان استفاده کنید. برای سلاح شما آپگریدهای بسیاری در محیطهای بازی وجود داشته و میتوانید آنها را بدست آورده و در سلاحتان از آنها استفاده کنید. البته در این بین باید این مورد را نیز بهخاطر بسپارید که منابع جمعآوری شده که به دستههای مختلفی -همانند عناصر کمیاب، انرژی و … – تقسیم میشوند، را باید مدیریت کنید، زیرا سفینه و سوئیت شما که بهعنوان مکانی برای ذخیرهسازی درنظرگرفته شده، فضای محدودی در اختیار شما قرار میدهد که البته با خرید سفینههای متفاوت میتوانید این فضا را افزایش دهید.
بخش آپگرید بازی بدون شک یکی از معدود عواملی است که در ایجاد انگیزه برای پیشبرد بازی توسط گیمر نقش بسزایی دارد. در این بخش میتوانید متناسب با نیازها و البته تکنولوژیهایی در اکتشافهایتان یافتهاید، سفینه و اسلحه خود را تغییر دهید.
اما دومین مورد که در ایجاد انگیزه برای برخی موثر بوده، بینهایت سیاره موجود در بازی است. بهگفتهی سازندگان در این عنوان شاهد هجده کینتیلیون سیاره هستیم که آمار به واقع عجیب غریبی محسوب میشود. اما طبق گفتهی سازندگان، آنها با استفاده از تکنولوژی Procedural Generation به چنین تعدادی از سیاره رسیدهاند که کشف و بررسی تک تک آنها بدون شک غیر ممکن است. این تکنولوژی با استفاده از مدلهای آماده که از پیش در اختیارش قرار داده شده، همزمان با پیشبرد بازی توسط گیمر بهطور کاملاً اتوماتیک سیاره و کهکشانهای متفاوتی را خواهد ساخت. شاید این عدد دیوانهکننده باشد، اما مطمئن باشد این حد از بیانتها بودن یکی از مشکلات اساسی بازی است. بدون شک در اولین کهکشان با موارد یکسان و مشابه مواجه نخواهید شد، اما هر مقدار که بیشتر پیش بروید همان مدلهای قدیمی را مشاهده میکنید که تنها ویژگیهای باطنی آن تغییر کرده و عنصر دیگری در مقایسه با سیارهی قبلی در اختیار شما قرار میدهد. بدین صورت حتا کسانی که عاشق کشف چیزهای جدید هستند نیز بالاخره دیر یا زود خسته شده و با احساس یکنواختی مواجه خواهند شد.
یک سیاره ناشناخته که در انتظار شماست! همانطور که میبینید نام این سیاره بصورت اتوماتیک توسط خود بازی انتخاب شده و شما با تغییر آن در کنار اینکه این سیاره را به نام خود ثبت میکنید و میتوانید پول (Unit) بدست آورید.
زمانیکه اولینبار این عنوان را اجرا کردم، محو آزادی عملی که این بازی در اختیار من قرار میداد، شدم. اما برای بارهای بعد یک سوال در ذهنم نقش بست:« قرار است در پایان چه شود، آیا قرار است با آپگرید کردن سفینه و اسلحه به هدفی خاص دست پیدا کنم یا تمامی این کارها کاملاً بدون هدف و پوچ هستند؟!» هیچ وقت نتوانستم پاسخی برای این سوال پیدا کنم، همینطور که مخالفان این بازی نیز نتوانستند هدف محکمی برای تجربه این عنوان بدست بیاورند. با اینحال آسمان بینشان یک محصول کاملاً سلیقهای است، یک سری از گیمرها همانند من نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و از سوی دیگر افرادی نیز هستند که اکتشاف و مشاهده چیزهای جدید برای آنها آنقدر جذابیت دارد که بدون هدف در دنیایی بیکران پیش بروند، هر چند فکر میکنم بالاخره از تلاش در این دنیای واهی دست خواهند برداشت.
بای نکردم امکان نداره سمتش برم.
هرچی ویدیو ازش دیدم یه سری حیوون زشت از درو دیوار رد میشن فقط .
اون شان ماری دروغگو رو باید محاکمه کرد :۲۳:
صد تا مصاحبش میگه میشه بقیه پلیرا رو دید. یه هفته قبل از انتشار بازی میگه بازی افلاینه کلا.
کلی تریلر نشون میده با جنگای فضایی عظیم هیچ کدوم تو بازی نیستن.
گرافیک وحشتناک دانگرید شده
یه سیاره قرمزه بود. میگفت واسه این همه تریلرا تو اونه که بخشی از بازی لو نره. ولی الان گندش درومده اون سیاره رو خودشون ساختن توسط انیجین به طور رندم ساخته نشده.
باگ گلیچ های فراوون.
یه بازی سروایول درپیت بدون محتوای انلاین میسازی ۶۰ دلار میگیری لعنتی؟ برو جمع کن باو. پول مفت دراوردن فقط سره این
calm down :lol:
لایک
یه چیز هم اضافه کنم، سازنده میگه که بازی ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ تا سیاره داره! وختی به طور دقیق و با روح پرداخت شده نیستن و کلا به قول معروف هردمبیلن به چه دردی میخوره؟ ینی به جای این که مپ ها با مغز و با روح ساخته شن یه سیستم خشک این کارو میکنه. درسته که گیریم هیچ خللی توی مپ ها وارد نیست، ولی خشک و بیروحه… :۱۲:
لایک
یه چیز هم اضافه کنم، سازنده میگه که بازی ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ تا سیاره داره! وختی به طور دقیق و با روح پرداخت شده نیستن و کلا به قول معروف هردمبیلن به چه دردی میخوره؟ ینی به جای این که مپ ها با مغز و با روح ساخته شن یه سیستم خشک این کارو میکنه. درسته که گیریم هیچ خللی توی مپ ها وارد نیست، ولی خشک و بیروحه… :۱۲: دقیقا این حسو توی Evolve هم بشدت داشتم. یا من اینجوریم، خیلی حساسم، یا واقعا اینطوریه؟؟!
میبخشین دوستان دو بار اومد
آقای رضایی خدا وکیلی ژانر بازی هر چیزی هست الا ماجراجویی!
از یه دیدگاهی میشه گفت ماجراجویی هم هست، تو بازی های این ژانر گیمر باید با تعامل با شخصیتها و محیط معماهارو حل کنه، حالا تو این بازی به جای جواب معما باید به دنبال فناوری های جدید باشیم. تو این ژانر میشه گفت جستوجو یکی از بخشای اصلی بازیه، که تو این بازی هم این قضیه یطورایی صدق میکنه!
امیدوارم قانعکننده بوده باشه…
Title نقد شما بی کران پوچ هست …
آیا در اینجا پوچ به معنی نبودن محتواس ؟؟؟
اگر این هست من سعی می کنم آن سری از محتوا و راز های بازی را که کشف کردم رو برای شما تحلیل کنم …
واقعا محتوا در بازی چیه ؟؟
آیا داستانیه که باعث این میشه که اشک شما سرازیر بشه یا تحت تاثیر قرار بگیرید ؟؟
آیا ماموریت های اصلی یا جانبی ایه که باعث شگفت زده شدن شما میشه ؟؟؟
آیا گرافیک هنری و منحصر به فرده یک بازیه که باعث شکوهمند شدن اون عنوان میشه ؟؟؟
محتوا یک بازی به نظر من همه اینها و هیچ کدام از اینهاست …
محتوا یک بازی باید باعث بشه که بازی برای شما تکراری نشود … باید باعث بشه در ماموریت های بازی شما در چالش قرار بگیرید و مهم تر از همه باید شما را تحت تاثیر قرار دهد …
به شخصه بازی های خیلی زیادی کرده ام … هم با محتوا هم بی محتوا …
ولی هنگام بازی کردن با این مسئله مواجه شدم این بازی با بازی های دیگر فرق می کند …
*Spoil *
در سیاره ای بودم با یک سفینه خراب همان اول بازی به من یک هدف داده شد یک ماموریت …
تعمیر این سفینه … به دور و بر خودم نگاه کردن یک گوی قرمز دیدم که بعدها به آن ATLAS گفتم گویا اموجودی زنده بود … اون طوری که در اسکریپت ها نوشته شده بود …
تصمیم گرفتم پیشنهاد ATLAS
رو قبول کنم و اجازه دهم راه را به من نشان دهد …
شروع به حرکت در در سیاره کردم با پای پیاده تفنگ لیزری داشتم که باهاش می توانستم مواد اولیه برای سفینه خودم رو جمع کنم رفتم جلو و به یک حیوان عجیب بر خوردم از من فرار کرد دنبالش رفتم با فشار دادن کلید گیم پد بهش غذا دادم شکلک خندان بالای سرش آمد …
کمی متعجب شدم … گفتم خوب حالا ک چی ؟؟؟ حیوان رو گذاشتن تو بازی که فقط بهش غذا بدی ؟؟؟؟
ناگهان حیوان به سمتی دیگر دوید و از من دور شد و کمی جلوتر علامت یک ذره بین آمد !!!!! رفتم جلو و دیدم که تیکه سنگی جلوی من افتاده است و عنصری درون آن است … ( بعد ها فهمیدم این از عناصر کمیاب است ) آن را برداشتم و به سمت دیگری رفتم … برایم کمی ناراحت کننده بود که چگونه باید این عنصر ها را در سیاره ای به این بزرگی پیدا کنم !!!!!
وارد Inventory یا به اصطلاح مکان ذخیره ی آپگرید ها و عناصر و … در تب مولتی تول به یک دستگاه خراب برخوردم که برای تعمییر آن به مقداری عنصر نیاز بود اسم این دستگاه اسکنر بود … واقعا برایم جالب بود اگر نگاه نمی کردم شاید چندین ساعت بعد متوجه این دستگاه می شدم !!!
در جمع آوری عناصر به مشکل Drone ها بر خوردم واقعا برایم اعصاب خورد کن شده بود … چرا که همش به من حمله می کردند … و اجازه نمی دادند عناصر را جمع کنم … ( بعد ها متوجه شدم که اگر جلوی این Drone ها عنصر استخراج نکنم به من حمله نمی کنند )
سفینه را تعمییر کردم از سیاره خارج شدم دز فضا از اسکنر استفاده کردم و برای من هدفی مشخص شد به دنبال آن نشان آبی رنگ رفتم به یک سیاره دیگر … این سیاره از نظر شکل ظاهری با سیاره قبلی کاملا تفاوت داشت به یک Beacon رسیدم در اونجا من را به مکانی هدایت کرد که اولین آدم فضایی بازی را در آنجا دیدم در آنجا یک دستگاه کروی شکل بود که روی آن نوشته شده بود مارکت کهکشانی روی آن زدم و وارد شدم عناصر و چیزهایی زیادی می فروختند نمی دانستم این ها به چه دردی می خورد ( بعد ها فهمیدم برای ارتقا دادن ها مورد نیاز هستند )
به تب فروش رفتم و به چیز هایی که در اختیار داشتم نگاه کردم یک Stack از عنصری که جمع کرده بودم از بقیه گران تر بود … اسمش emeril بود …و روی آن نوشته شده بود Natural با قیمت دیگر عناصر مقایسه کردم و متوجه شدم که این یک عنصر کمیاب است و به همین دلیل گران است … عناصر رنگ های خاص خود را داشتند قرمز( کربن و پلوتونیوم ) ، زرد ( زینک و آهن ) و …
چیزی حدود ۷ ساعت بازی کرده بودم … و هنوز برایم تکراری نشده بود و هنوز هم در حال کشف چیز های جدید بودم …
موجود فضایی به زبان نامفهمومی صحبت می کرد ( بعد ها فهمیدم که با کشف پایگاه ها و پیدا کردن یک سری دستگاه ها و سنگ ها می توان زبان آن ها را یاد گرفت …. )
هنگام بیرون آمدن سفینه ای دیگر در پایگاه فرود آمد به سمت آن رفتم و پیشنهادخرید آن سفینه را دادم قیمت آن ۳ میلیون یونیت بود !!!!
و من کلا ۳۰۰ هزار یونیت داشتم !!!
من می خواستم از سفینه خودم خلاص شوم و سفینه ای بهتر بگیرم به اکتشاف در سیاره رفتم و بعد از کلی جمع آوری منابع و فروختن عناصر کمیاب مثل Emeril توانستم چیزی حدوده ۴ میلیون یونیت جور کنم با خوشحالی خواستم به آنجا برگردم ولی به یک مشکل بخوردم نمی تواستم آن جا را پیدا کنم !!! ( هنوز هم دقیقا نمی دانم چجوری می شود به جاهایی که قبلا کشف کرده ای بازگردی !!!) به فضا رفتم یک ایستگاه فضایی پیدا کردم !!! وارد آن شدم سفینه های دیگری هم در آنجا بودند !!!
بلافاصله یک سفینه خریدم !!! فضای داخلی برای ذخیره کردن عناصر در سفینه افزایش یافت !!
تا آن لحظه چیزی حدود ۱۰ ساعت بازی کرده بودم …
می خواستم از منظومه خارج شوم به یک دستگاه به اسم هایپر درایو احتیاج داشتم به دنبال ساخت آن رفتم بعد از چیزی حدود ۱ ساعت یک هایپر درایو ساختم و برایش سوخت درست گردم چیزی حدوده ۱ ساعت دیگر هم طول کشید …
هنگام صحبت کردن با آدم فضایی به دو اسم NADDA و POLO بر خوردم آدم فضایی به من گفت که به ATLAS اعتماد نکنم …
جمعا ۱۲ساعت … بازی کردم
در این ۱۲ ساعت من سیاره ها را نامگذاری نکردم گونه هایی که کشف کردم رو نامگذاری نکردم … !!! آیا این به این معنا نبود که من سرگرم شده بودم و در بازی غرق شده بودم !؟
از کهشکان خارج شدم به کهشکان دیگری رفتم شکل ساختمان ها و آدم فضایی ها تفاوت داشت ماموریت جدیدی داشتم سفر به وسط کهکشان در این منظومه جدید سفینه هایی جدیدی بود قیمت بعضی از آن ها حتی به ۸ میلیون و ۹ میلیون می رسید !!!
بلافاصله برای جمع آوری منابع به سیاره دیگری رفتم شکل ظاهری آن برفی بود تا به حال به سباره برفی وارد نشده بودم !!!
به دنبال عناصر کمیاب رفتم و دوباره یونیت جمع کردم و سفینه جدید خریدم …
سرتان را درد نمی آورم خیلی چیز های دیگر هست در بازی که من نگفتم …
تا به این لحظه ۳۰ ساعت بازی کرده ام … و هنوز برای من تکراری نشده است … هنوز دقیقا نمی دانم NADDA و Polo که هستند و چه ربطی به ATLAS دارند و آنها با هم چه ربطی به نابودی کهکشان دارند !!!
اگر این ها محتوا نیست … پس محتوا چیه !؟؟
قضاوت با شما …
بدون نیاز به خوندن کامنتتون یک پاسخ یک جمله ای میشه به این متن طولانیتون داد:
منظورش از پوچ بی هدفیه!
لااقل نقد رو میخوندید متوجه میشدید!
می خوندید کامل متوجه با هدف بودن بازی هم می شدید
در ضمن کی همه بازی ها باید هدف داشته باشن !؟؟
هیچ کدوم از چیزایی که شما گفتی هدف نیستن.
بایدی در کار نیست اما یه نکته منفیه.اینجوری حساب کنید میتونید برای یه بازی بی موسیقی بگید کی گفته بازی بابد موسیقی داشته باشه یا کی گفته بایدداستان باشه و همه چیزو با این منطق رد کنید.بماند اینا خیلی منطقی تر از حرف شمان چرا که هدف جزو لاینفک هر بازیه چه رایانه ای چه قایم باشک! اینکه شما از یه بازی بی ابجکتیو و بی هدف و صرفا گردش تو یه جهان ناتموم لذت میبری خوش به حالت اما نبودش نکته منفی بسیار عظیمیه و خیلی ها من جمله نویسنده نقد به خاطرش از بازی زده میشن و صدالبته باید بهش اشاره بشه و نمره هم کاسته بشه
برادر فعلا که هیچی بازی نکردی! تو ۳۰ ساعت بازی شاید خسته نشی،ولی انصافا خودت عقیده داری که این بازی میتونه یه بازی جاودانه بشه که هر موقع بازیش می کنی محتواش جدید باشه؟ حتی فن های سرسخت بازی هم بعد از ۲ ماه دیگه چشمشون از بازی میوفته! کلا عقیده همه این بوده که این بازی برای همه اوایل جذابه ولی بعدا به شدت تکراری و آبکی میشه،همین الان ۹۰ درصد (!) کاربر های بازی دیگه بازی رو بازی نمیکنن،اگه این چیزی که شما میگی درسته و بازی محتوا داره،چرا این اتفاق افتاده؟! شما خودت ۲ ماه دیگه برگرد،مطمئن باش اونموقع نظرت راجب بازی فرق کرده
“در ضمن کی همه بازی ها باید هدف داشته باشن !؟؟”
این حرف خنده داره! چیزی که هدف دار نباشه یه شکسته!
کلا این پروزه یک کلاهبرداری بود از اول
خوشم میاد هیچ کدومتون بازی نکردید فقط می کوبید
MoJo
کافیه که یه مدت از بازی کردنت بگذره و بعد با ایشون هم عقیده میشی!
بنده شخصه با بازی های سروایول کلا مشکل دارم!چرا که بازی بی هدف روشن برام عذابه.
اما باز سروایول های دیگه خیلی هاشون یک حالت رقابتی آنلاین و مولتی پلیر دارن.اما همین هم در نو منز اسکای نیست که من رو جذب کنه.یک دنیای رندوم جنرید تموم نشدنی رو من بازی حساب نمیکنم.بیشتر این بازی رو یک تست انجین و تکنولوژی میبینم که ممکنه در آینده در پروژه های نغز تر و به درد بخور تر به کار بره که البته متاسفانه این تست انجین به قیمت ۶۰ دلار فروخته میشه!
تشکر بابت نقد
هایپ – هایپ – هایپ……..و بازم هایپ
عامل شکست این عنوان فقط و فقط هایپ بود…وگرنه هیچ کس از یه بازی که سازنده اش هلوگیمز باشه که کارکنانش کم هستن انتظار زیادی نداره…البته اینا تقصیر خود شخص شخیص شان مورای هست که روزی ۵۰تا توئیت میزد درباره بازی…بازی اونقدرا هم که میگین بد نیست فقط طرفدارای خاص خودشو میطلبه….نمره من به بازی ۷.۵
دوست خوبم بزرگترین هایپ رو قیمت عجیب و غریب بازی کرده!
۶۰ دلار برای همچین پروژه بقول ووری بیگگ ددی تستس و آزمایشی پول خیلی زیادیه.
این بازی نهایتا باید ۱۵، ۲۰ دلار قیمت میخورد.
*تستی
با سلام .در مقوله بازی سازی یه چیزی هست به اسم ایجاد انگیزه برای ادامه بازی یا حتا ایجاد انگیزه برای شروع بازی(حادثه محرک)چند سال پیش بازی ای اومد به نام اسکایریم که ۳۰۰ ساعت گیم پلی داشت .اما در کنار این ساعات زیاد بخش داستانی قوی و کوتاه تری داشت .حالا شما اسکایریم رو فرض کنید بدون اون بخش داستانی .به این میگن پوچی .اینکه بازی بزرگ باشه اما بازیساز نتونه انگیزه کافی بهت بده تا بازی رو ادامه بدی.اینکه سلاح و سفینه رو ارتقا بدی تا به چی برسی؟چه نبرد مهمی رو باهاش بگزرونی؟جون چه کسی رو نجات بدی؟با کدوم انتیاگونیست بجنگی؟به عنوان کسی که توی نسل هفتم بازی های پر محتوایی رو گزرونده نمیتونم بگم که این بازی پوچ نیست.این بازی مثل یک ضربه پتک محکم میمونه به اینده دنیای گیم.
“این بازی مثل یک ضربه پتک محکم میمونه به اینده دنیای گیم”
اتفاقا این جور چیزا سریع از گردونه حذف میشن.دنیای گیم صنعت عظیمی هست که وجود ناخالصی مهلت نفس کشیدن در اون نداره
اتفاقا بعضی چیز ها از بس مورد انتظاربودن و بد شدن هنوز تو یاد ها موندن،مثل ” دوک ناکم : برای همیشه” که خداحافظی تلخ دوک ناکم بود
بر خلاف دوستان ک میگن گرافیک هنری خوب ب نظر من اصن اینطور نیس این مکانیزم تولید سیاره به صورت تصادفی بعضی وقتا سیاره هایی با رنگ های فوق العلاده جیغ و زننده تولید میکنه که حتی ۵ دقیقه موندن تو این سیاره اثرش از گاز های سمیش بدتره. آدم سر درد میگیره بخدا. زمین نارنجی با آسمون بنفش و آب قرمز
بازی کردن این بازی کاملاً سلیقه ای هست و هرکسی حوصله ی بازی کردنش رو نداره. من به شخصه بازی های داستان محور رو بیشتر ترجیح می دم و اولویت اول من برای انتخاب یک بازی برای دوباره بازی کردن و یا غرق شدن تو بازی، داستان بازی هست. بازیی که به عنوان دنیای باز بودن و یکی از مورد انتظارترین بازی های سال، نتونه یه جمع کثیری از مخاطب ها و گیمرها رو جذب کنه، معلوم که شکست میخوره.