در سال ۱۸۸۴ وقتی ویلیام وینچستر صاحب شرکت معروف اسلحهسازی به خواب همسرش سارا وینچستر آمد و به او گفت باید خانهای برای تجمع روح کسانی که با تفنگهای وینچستر کشته شدهاند بسازد، سارا وینچستر یک قصر نیمهکاره را خرید و بدون کمک گرفتن از هیچ معماری یکی از عجیبترین خانههای تاریخ را ساخت. این قصر که این روزها تبدیل به موزه شده، پر است از راهپلههایی که به جایی راه ندارند و درهایی که بیهدف تعبیه شدهاند. گفته میشود این معماری عجیب برای راحتی استفاده ارواح بنا شده و حتا روح خود ویلیام وینچستر و همسرش همچنان در این قصر حضور دارند.
قصر وینچستر و معماری عجیباش یکی از اصلیترین منابع الهام شینجی میکامی در ساخت بازی «شیطان درون» بوده است. این معماری آزاردهنده در کنار فضاسازی خاص میکامی در یک دنیای ترسناک، قرار است شما را از ابتدا تا انتهای بازی اذیت کنند.
کاری که بازی کاملا در آن موفق شده است.
لیست عناوین مطلب
تراوشات یک ذهن زیبا!
شک نداشته باشید که «شیطان درون» همان «رزیدنت اویل»ای است که قرار بوده بعد از رزیدنت اویل۴ ساخته بشود. رزیدنت اویل۴ در زمان انتشارش چنان تاثیری در دنیای ویدیو گیم گذاشت که بازیهای شوتر و ترسناک بعد از آن به هیچوجه نتوانستند خودشان را از زیر سایهاش بیرون بکشند. اگر رزیدنت اویل۴ نبود احتمالا کلی بازی خوب دیگر مانند Gears of War یا Dead Space هم نداشتیم. درست است که رزیدنت اویلهای ۵ و ۶ بازیهای خوبی بودند اما به شدت از مسیری میکامی در رزیدنت اویل۴ ترسیم کرده بود خارج شدند. این صحبتها تکراریاند اما در هنگام نقد بازی شیطان درون اصلا نمیشود پیشینهی میکامی وبازیهایاش را ندیده گرفت و به تنهایی راجع به بازی صحبت کرد.
«شیطان درون» در ذات خودش یک رزیدنت اویل است که مهمترین برگ برندهاش نداشتن عنوان رزیدنت اویل بوده! میکامی با زیرکی تمام خودش را از شر قصههای تکراری و دنیای رزیدنت اویل خلاص کرده و ستینگ کاملا جدیدی برای یک بازی وحشت بقا خلق کرده است. به نظر من بعد از ستینگ عالی سایلنت هیل این دومین فضاسازی مناسبی است که برای یک بازی وحشت بقا تا به حال خلق شده. همه چیز در «ذهن» یک انسان شرور رخ میدهد و به همین دلیل هر اتفاق شومی و عجیب رخ دادناش محتمل است و دیدن هیچ چیزی آدم را غافلگیر نمیکند.
طراحی مراحل عالی است. خیلی وقتها اگر درست فکر کنید نیازی نیست به طور مستقیم با دشمنها درگیر بشوید.
فضاسازی «شیطان درون» از یک داستان پسزمینهی خیلی مفصل شکل گرفته که اگر آن را درک نکنید مراحل و دشمنهای بازی به نظرتان مجموعهای رندوم و بیربط به نظر میرسد. وقتی از قصههای تکتک شخصیتها باخبر بشوید تازه میفهمید ظاهر دشمن و نوع چینش مراحل چرا اینطور هستند. قهرمان بازی سباستین کاستیانوس کارآگاه است که به همراه دو دستیارش جوزف اودا و جولی کیدمن در دنیای ذهنی جوانی به نام روویک گرفتار شدهاند. از نظر داستانی بازی دو لایه دارد. لایهی اول ماجرای کاستیانوس و دیگر شخصیتهاست که برای زنده ماندن و سردرآوردن از راز دنیای اطرافشان تلاش میکنند و لایهی دوم سرگذشت روویک، خواهرش لارا و تلاشاش برای سر درآوردن از رازهای مغز انسان را روایت میکند. قصهی اصلی مربوط به روویک است و منطقی است که بیشترین حجم پردازش شخصیت مربوط به او باشد تا کاراکترهایی که با آنها همراه هستیم. کاستیانوس با مثلا لئون و کریس که قهرمانهای قصهی رزیدنت اویل هستند تفاوت دارد. کاستیانوس و اودا تنها مشاهدهگرهایی هستند که ما داستان را از زاویهی دید آنها میبینیم و نیازی به شخصیتپردازی ندارند اما به نظر میرسد نویسندهها برای شخصیت کیدمن برنامههای خاصی داشتهاند.
بترس و بمیر!
راجع به مکانیکهای اصلی بازی چیز زیادی نمیشود گفت. تقریبا همه چیز تکراری است. به یک بازی شوتر/مخفیکاری کاملا کلاسیک سر و کار داریم که از ترکیب سلاحهای کلاسیک هندگان، شاتگان، اسنایپر، مگنوم، کمان و نارنجک بهره میبرد. البته مثل همیشه پس از تمام کردن بازی یک راکتلانچر جایزه میگیرد که امضای میکامی محسوب میشود.
روند بازی دو ویژگی مهم است. اولین ویژگی ریتم فوقالعاده عالی آن است که در یک بازی خطی مانند «شیطان درون» مهمترین دلیل خستهکننده نشدن بازی هم محسوب میشود. مراحل بسیار طولانی هستند ولی حتا یک ثانیه هم احساس نمیکنید که بازی تکراری شده است. برای تکتک لحظاتی که در بازی هستید برنامهریزی شده و فضاسازی طوری است که یک لحظه هم از تنش و استرس بازی کم نمیشود.
اصولا از همان اولین دقیقه، بازی به بازیکنندهاش تنش وارد میکند تا لحظهای که بازی تمام میشود. حتا در هنگام حل معماها هم در امان نیستید! اگر میخواهید چند لحظه استراحت کنید یا باید بازی را متوقف کنید یا کلا بگذارید بروید و چند ساعت بعد برگردید. در بازی هیچ استراحت و آرامشی در کار نیست و این یعنی تعریف سبک وحشت بقا.
«شیطان درون» به هیچوجه ادعای ترساندن شما را ندارد و اصلا بازی قرار نیست ترسی از جنس P.T. داشته باشد. روند بازی «شیطان درون» شما را تحت تنش روحی و روانی مداوم قرار میدهد، تنشی که منشا آن گرفتاری در دنیایی است که هر چیزی هر لحظه امکان دارد شما را بکشد. به ندرت پیش میآید که دشمنی ناگهان توی صورتتان ظاهر بشود. دشمنها معمولا خیلی آرام در مراحل هستند و از قبل متوجه حضورشان میشوید. این کمبود تیر و منابع است که به شما استرس میدهد. به همین دلیل مکانیکهای مخفیکاری هم به بازی اضافه شده که هر وقت کمبود مهمات داشتید به سراغاش بروید. برای مخفیکاری امکانات خوبی دراختیار دارید و تلههای مختلفی که کمان به شما ارایه میدهد را میتوان برای به دام انداختن دشمنها و صرفهجویی در مهمات استفاده کرد.
میکامی به طور مداوم در بازی به خودش ارجاع میدهد! از اولین ملاقات با اولین دشمن بازی گرفته تا چرخیدن در این قصر و رفتن در اتاقهایی که ماشین تحریر دارند.
دومین ویژگی «شیطان درون» طراحی مراحل فوقالعاده خوب آن است. برای هر بخش از هر مرحله یک سناریوهای خاص طراحی شده که به کمک طراحی فضا و نوع دشمنها هیچوقت تکراری نمیشود. رزیدنت اویل۴ سالها پیش به بهترین نحو ممکن این کار را کرده و حالا «شیطان درون» این موفقیت را تکرار کرده است. وقتی طراحی یک مرحله از بازی خوب باشد این مرحله در ذهن بازیکنندهاش نقش میبندد و فراموش نمیشود. «شیطان درون» چندین و چند سکانس بسیار خوب دارد که اگر بازیشان کنید به این راحتی فراموششان نخواهید کرد؛ سکانسهایی مانند نبرد با محافظ گاوصندوق، نبرد زیر پرهی چرخان، فرار از دست موجود آبی در شهرخرابشده یا سکانس نجات دادن کیدمن از محفظهی پر از آب.
اصولا معماری مراحل و انتخاب دشمنها برای هر سکانس آنقدر خوب و درست انجام شده که هر چقدر هم خودتان را آماده کرده باشید باز هم در اولین رویارویی دچار مشکل خواهید شد. بالاخره یا تیرتان کم میآید، یا دشمنها گوشهای محاصرهیتان میکنند و یا چندین غولآخر پشت سر هم استقامتتان را میشکنند. دشمنهای بازی با این که به قیافهیشان نمیخورد اما واکنشهای هوشمندانهای دارند و حتا وقتی با دست پر جلویشان بایستید موفق میشوند غافلگیرتان کنند.
با کشتن دشمنها و گشت و گذار در مراحل چیزی به نام «ژل سبز» گیرتان میآید که میتوانید از آن در ارتقای توانایی کاستیانوس و بهتر کردن اسلحهها استفاده کنید. این قابلیت دست بازیکنندهها را در انتخاب سبک و سیاق بازیشان باز میگذارد. امکان ندارد در اولین دور بازی بتوانید همه چیز را ارتقا بدهید به همین دلیل بهتر است بر اساس سلیقهیتان ارتقاها را انتخاب کنید. سیستم ارتقا به خوبی در بازی جواب داده و به انتخاب سبک بازیهای متفاوت کمک میکند.
شیطان بیرون
«شیطان درون» با موتور id Tech 5 ساخته شده که استودیوی تانگو تغییراتی روی آن داده تا برای استفاده در بازی مناسب باشد. از نظر گرافیکی «شیطان درون» هیچ کم و کسری ندارد. نورپردازی و کیفیت بافتها هم در مراحل دربسته و هم در مراحل باز عالی است. طراحان هنری مفهومی هم کاملا دستشان باز بود تا فضاهای عجیب و غریبی را برای اذیت کردن روانی بازیکنندهها طراحی کنند! از نظر هنری مراحل حتا بدون حضور دشمنها این قابلیت را دارند که بیننده را اذیت کنند.
مهمترین ویژگی بصری بازی انتخاب Aspect Ratio عجیب ۲:۳۵:۱ است که روی همهی پلتفرمها یکسان اجرا میشود. این نسبت به طور خاص روی PC و مانیتورهای کوچک اذیت میکند اما در نسخههای کنسولی آنقدرها بد نیست. این نسبت به سینمایی شدن بازی کمک زیادی کرده ولی مدتی طول میکشد تا به آنها عادت کنید. البته آپدیت جدید بازی قرار است این نسبت را درست کند.
ادامه دارد…
«شیطان درون» بازی بسیار خوبی است. نمیشود از گیمپلی و ریتم فوقالعادهاش هیچ ایرادی گرفت. فضاسازی و گرافیک بازی کاملا با هم جور هستند و تجربهای پرازتنش و استرس را برایتان خلق کردهاند. البته از نظر فنی بازی بعضی وقتها لنگ میزند. حتا اگر از زمانهای بارگذاری طولانی بازی چشمپوشی کنیم باز خیلی وقتها باگهایی نظیر کار نکردن دکمههای خنثی کردن تله یا اصولا فعال نشدنشان حال آدم را میگیرند.
میکامی نه تنها به همه نشان داده که به جز خودش هیچکس نمیتواند ادامهی واقعی رزیدنت اویل۴ را بسازد بلکه یک ستینگ داستانی بسیار خوب هم معرفی کرده که تا مدتها میشود برایاش داستان گفت و بازی ساخت. با این که ماجرای کاستیانوس و دوستاناش در پایان بازی ظاهرا تمام میشود اما هنوز سوالهای بسیار زیادی راجع به هویت «سازمان»ای که پشت این وقایع بوده باقی میماند که شاید در DLC بازی که با محوریت شخصیت کیدمن منتشر میشود جوابشان را پیدا کنیم. شاید هم باید منتظر شمارههای بعدی باشیم.
[review]
نقد بازی خوب بود اما به نظرم ۱۰ باید بگیره همرو این بازی خیلی توپه :lol:
هر چی اقای رسولی بگه من قبول دارم.
اولین نقد محبوبترین منتقد نشریه دنیای بازی در سایت دیبازی!!!… قطعا بعد از این پست موج جدیدی تو سایت سرازیر خواهد شد…
مرسی از جناب رسولی و تبریک به هواداران ایشون…
سر فرصت نقد این بازی خاص را خواهم خواند…
________________
( INTERSTELLAR )
بزرگترین تبریک به من که بزرگترین هوادار سیدهستم
:۱۵: :۱۵: :۱۵:
میکامی با این بازی وحشت بقای واقعی رو زنده کرد
درسته وحشت با بازی هایی همچون نسیان و اسلندر وجود داشت
ولی بقای واقعی خیر
مدیریت مهمات
حمله و فرار در مواقع لازم
و خیلی ویژگی های دیگه
ممنون بابت نقد خوبتون
خیلی نقد خوبی بود.. ممنون از طه رسولی عزیز…بعد مدت ها :۱۵: :۱۵:
والله داستان بازی میشه گفت روند سایلنت هیل گونه ای رو پیش گرفته و خواسته مخلوطی از داستان سرایی هارر-اسلشر فیلم گونه و تاثیرات روان شناختی در ذهن انسان رو به مخاطب عرضه کنه
نمیگم داستان بازی بدون اشکال بود ولی باز خوب تونسته بود اون فکر رو تو ذهن بازیباز جا بندازه که هر مرحله نشان دهنده چه شخصیت یا نمادی از حالات درون بازیبازه
البته باز در مقابل سایلنت هیل هیچ حرفی برای گفتن نداشت
چپترهای میانی واقعا کسل کننده شده بودن… یه روند سینوسی رو پیش گرفته بود بازی… ولی تو اواخر مثل رزیدنت ۴ یه اوج محسوسی رو گرفت
در مورد طراحی باس فایت ها جای بحث زیاده ولی باز هم قابل قبول بود…
عدم تکراری بودن بازی واقعا نکته مثبتی بود..
گرافیک بازی میشه گفت نقطه ضعف بازی بود ولی باز قابل چشم پوشی..
در مورد نمره حس میکنم کمی با احساس نمره داده شده.. ول باز هم شیطان درون یه اثر خیلی خوب شمرده میشه.. نه عالی
خیلی ممنون نقد عالی بود :۱۵:
ترجیح میدم بعد از تموم کردنه بازی نظره شخصیمو دربارش بدم !
ممنون
تا هفته بعد حتما بازیش میکنم :۱۵:
نقد خوبی بود ممنون.
ولی من با اون جمله که گفتید که مبارزه با غولآخرها صبر و حوصلهی زیادی میطلبد. مخالفم . غولآخرها خیلی راحت کشته میشدند ، فقدر باید میفهمیدیم که چگونه میمیرند!البته من تا چاپتر ۶ بیشتر هنوز بازی نکردم ولی تا اینجاش سر هر غولآخر بیشتر سه بار نمردم .
ــــــــ
:ps:
خب شما خودت داری میگی کلا تا چپتر ۶ رفتی رفیق…درواقع هنوز به هیچ غول آخری برخورد نکردی!
اما درکل موافقم که اونقدر سخت نبودن.
یعنی اونجا که اون خوانم محترم که از خون میاد بیرون رو میکشیم غول اخر نیست؟
عملا نه… :۲۴:
درواقع نکشتیش هنوز! :۲۴:
دوستان مزاح میفرمایید؟! من سر غول چپتر سه و ١١ پدرم درومد! الاخصوص ١١! غول دختر عنکبوتى ، کله صندوقى هم خدایى سخت بودند و کشتنشون واقعا حوصله میخواست. حالا بماند که چقدر وسط مسطاى بازى مردم! الان چپتر ١۴ام ولى بازى اسونى نیست. البته روى درجه سوروایور
ممنون از دوستان که جواب بنده را دادند
ـــــــــــــــ
الان یک چیزی که ذهنم را مشغول کرده اینه که چه کسی سوال پرسیدن من رو نپسنده و اومده امتیاز منفی داده :۱۲:
ـــــــــ
:ps:
نقدتون عالی بود ، ممنون
من با آخرش حال کردم که باید با RPG دشمن نهایی رو هد شات میکردی
فکر نمیکردم بعد از اون نقد تاریخی لست آف آس دیگه نقد درست حسایی از شما ببینیم که شکر خدا اینجا دیدیم!
بازی فوق العاده است. قبلا همه چیز رو در مورد بازی گفتم… فقط اینکه فکر پلات کردن هر بازی به سرم نمیزنه ولی این بی شرفو پلاتش خواهم کرد :۲۴: تا اینجا ۷۵% تروفی گرفتم و سخت ترینشون یعنی اتمام بازی زیر ۵ ساعت اون رو هم گرفتم! فقط مانده ۵ تروفی که اونا رو هم بعد از یه استراحت ۱ ماهه و بعد از سیل بازی ها میگیرمشون :۱۴:
من الان واقعا هیچ نظری ندارم که این کامنت چرا اومده اینجا
سایت یه جن گیری نیاز داره
نظر منم بعضی وقتا جابه جا میشه
به به جناب رسولی عزیز! :۱۵: :۱۵:
بسیار ممنون از نقد خوبتون.از خود بازی هم لذت کافی رو بردیم و همونی بود که انتظار داشتم.
مشکل بازی شخصیت های درون بازی هست
به هیچ وجه حس مشترکی بین گیمر و شخصیت ها
برقرار نمیشه
نوع فرمت تصویر و لبه های سیاه بیشتر هم دلیل داره
دلیلی خاص
و………..
نقد رو رسیدم خونه میخونم…الان مهم یه چیز دیگه س!
جووونم طه! :۱۵: خوشحالم که واقعا نویسنده های مجله اومده به سایت و مقاله نقد مینویسن… :۱۵:
ـــــــــ
:ps:
به به اقاى رسولى! خوشحالم که در سایت خودتون نقد گذاشتید امیدوارم این کار ادامه داشته باشه و نه تنها از قلم شما بلکه دیگر نویسندگان دنیاى بازى هم بهره مند بشیم و اما در مورد نقد …
بنظر کمى خوشبینانه به بازى نگاه کردید. یکى از مشکلاتى که میشد بهش اشاره کرد شخصیت پردازى نچندان خوب کارکترهاست ، بازى روایت بسیار کندى داره طورى که بعد از شروع اولیه داستان هیچ پیشرفتى تا چپتر ٩ نداشت! گرافیک بازى هم در بهترین حالت میشه گفت خوبه اما انیمیشن ها خوب نیستند. با این حال در مجموع نقد خوبى بود. مرسى
تشکر از آقای رسولی
(در انتظار نقد Wasteland 2 به قلم متین ایزدی)
شیطان درون به عنوان اولین تجربه شرقی من بسیار خوب بود.علاقه مند به بازی کردن سری رزیدنت اویل شدم.
متین که با نقد wasteland2 سایتو میترکونه :۲۴:
استاد رسولی :۱۵:
پس از مدتها نشستم پای یک نقد و با لذت تمان خودنمش مثل نقدهای قبلیتون که از خوندش کیف می کردم!
نقد هم زیبا بود و دید گاه من هم دقیقا مشابه این هست!
بازی چند تا اشکال جزئی داشت که اگه اون ها رو نداشت یک ۱۰ از ۱۰ می شد! به خیلی از این ایرادات اشاره شد .
یکی از ایرادات برخی انیمیشنهای تکراری در لحظات خاص بودش یکی دیگه اینکه وقتی بازی کمبود مهمات رو لحاظ می کنه باید بخش melee attack پخته تر و جذابتری می داشت!
باس فایت ها می تونست بیشتر و بهتر باشه! در بخش گرافیکی هم برخی افکتها باید بهتر ساخته میشد!
طه رسولی؟
:۲۱:
خیلی خوش حالم شما رو اینج می بینم!! :۱۵:
اصلا یک درصدم انتظارشو نداشتم!
اونم با نقد چه اثری!
تشکر بسیار….
خودم هنوز بازی رو نرفتم!
من سیستم جواب نمیداد نتونستم بازی کنم حیف.
منتظر نقد بایونتا ۲ از شما هستیم!
وای سید طه رسولی
:۱۵:
هرچقدر نقد رو که میخوندم به خودم میگفتم چقدر این قلم برام آشناست
واینکه چقدر زیبا نقد کرده
آخرش که برگشتم بالا و اسم ناقد رو خوندم خیلی حال کردم
آقای رسولی ممنون از نقد زیباتون
ناقد :lol:
منتقد منظورته بردار من؟!
http://www.almaany.com/home.php?language=persian&lang_name=ar-fa&word=%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%AF
اینم مطالعه کنی بد نیست
اون وقت کدوم یکی از اینایی که ترجمه اسمه معنی درست و نزدیکتری رو دارن.
دوما کلا میگن منتقد ناقد من تا حالا به گوشم نخورده بود تو این حوزه :/ :۲۳: !
خب اینم یکی از سوپرایز هایی که ما به عنوان تیم دنیای بازی قول داده بودیم که در سایت داشته باشیم(منظر سوپرایز های بیشتر هم باشید!!!)
در مورد نقد هم هیچ حرفی نمی زنم و فقط به تمام نویسندگان جوان و در کل کسانی قصد نویسندگی رو دارند این نقد می تونه براشون ی کلاس آموزشی باشه چه از لحاظ نگارش و چه از لحاظ محتوی و روش نوشتن نقد در این حوزه.
از آقای رسولی عزیز از این که با وجود مشغله هایی که داشتن با توجه به قولی که داده بودن عمل کردند.
به نظرم نلاش شینجی میکامی برای زتذه کردن این سبک بازی در نسل هشتم دیگر کمی بیهوده خواهد.البته من خودم این سبک را می پسندم.اما به دلیل کندی روند این بازی و دیگر بازی ها در این سبک و وبی حوصله شدن گیمر ها برای درگیر شدن با این بازی نتیجه نداده و فروش بازی در غرب گواه این مطلب است.
به نظر من بازی ساز های ژاپنی نباید در مقابل تغییر کردن و الهام گرفتن از بازی های غربی مقاومت کنند.این کار تنها هر روز عموم گیمر ها را از فرهنگ بازی سازی کشورژاپن جدا می کند.
این بازی زیباست اما این زیبایی پس از گذران اوقات کم کم افت می کرند و به دلیل یک نواختی بازی ما را نا امید می کند
قبول کنیم که این بازی در حال نابود شدن است
با احتراام.اما به نظرم بازی لیاقت آن همه تبلیغاتی که در ابتدا براییش شد را نداشت.در انتها به عناون یکی از طرفداران این سری فکر می کنم که رزیدنت اویل و سبک ترس و شینجی میکامی در نسخه ی چهارم خاتمه یافت و در انتها می توان گفت خداحافظ آلبرت خداحافظ پدر سبک ترس!
نمیحوایم توی دنیایی زندگی کنیم که بازی سالش آخرین مائه و از ۱۴ ساعت ۱۲ ساعتش رو در حال راه رفتنیم ولی میخوایم توی دنیایی زندگی کنیم که بازی ده از دهش بیشتر از حد تحمل ایراد داره حالا اشارهای نمیکنم به ایرادات تا دوباره برام تداعی بشه.
حالا با اجازه من با شمشیر رایدن روی سر منتقد فرود بیام.
– یه سوالی که تو شیطان درون میکامی واسم پیش اومد اینه که چرا دشمن های بازی هیچکدوم نقطه ضعف (Weak point) نداشتند؟
در حالی که اگه نگاه کنید بیشتر اثار میکامی (مخصوصا مدرن ها) این سبک درش رعایت شده!
نبود این ویژگی بنظرم کار رو راحت تر کرده بود!
یعنی واسه شکست دادنشون لازم نبود به محل خاصی شلیک کنی، در واقع فقط کافی بود به بدنشون شلیک کنید همین.
از همون رزدنت ایول ۴ گرفته تا ونکوئیش و سایه دوزخیان همگی این ویژگی رو داشتن و نبودش تو شیطان درون یک نوع بازگشت به عقب بود!
بازگشت به بازی های مثه رزدنت ایول ۱ تا ۳ …
که فقط شلیک کردن به بدن دشمن ها کافی بود …
اگه منظورم رو از نقطه ضعف نگرفتید تصویر زیر رو ببینید
(واسه شکست دادن این دشمن تو ایول ۴ شما باید اول میزاشتی که چنگ های دستش داخل دیوار گیر کنه و بعد به اون غده پشتش شلیک میکردی! چنین چیزی هرگز تو شیطان درون وجود نداشت متاسفانه):
– نکته بعدی اینه که چرا بازی برای خلق صحنه های به یاد ماندنی (مثه مبارزه چاقو لیان با کراوزر تو رزدنت ایول ۴) به هیچ وجه از QTE استفاده نکرده؟ نبود این هم یک بازگشت به عقب بود.
– نکته دیگه اینکه دویدن و راه رفتن سپاستین اصلا خوب کار نشده بود و بسیار فانتزی بود! سپاستین فیزیکی مثه دویدن و راه رفتن جوئل تو آخرین ما لازم داشت تو این بازی!
– نکته دیگه که باید بهش اشاره می شد موتور id tech هست که مشکلات فنی زیادی رو به بار آورده برای بازی، از لودینگ ها طولانی گرفته تا دیر لود شدن تکسچر ها هنگام کات ها.
اگه بخواید بازی رو درجه سختی آکومو تموم کنید با این لود های طولانی کار بسیار طاقت فرسایی خواهد شد.
الیته ظاهرا نسخه PC مدت زمان لودینگ کمتره …
– نکته آخر هم بنظرم شیطان درون از لحاظ داستانی خوب عمل کرده ولی از لحاظ روایت بسیار ریتم کندی داره و خیلی از نکاترو بی جواب میزاره. لایه های شخصیتی کارکتر ها رو نمیشکافه و به زودی ازشون گذر میکنه.
بنظرم این نکته ها باعث شد که شیطان درون چندین پله تا شاهکار شدن فاصله بگیره. البته این به این معنا نیست که شیطان درون بازی بدی هست نه ولی انتظارات تو سال ۲۰۱۴ از میکامی خیلی بیشتر بود.
(امیدوارم بتونم نقدم رو در آینده راجبه بازی بنویسم!)
اتفاقا نسخهی پیسی افتضاحه حالا لودینگ روی کنسولها رو در جریانش نیستم ولی روی پیسی ۳۰ فریم به زور میگیره اصلا بازی روون نیست.
داستان خوبه ولی خیلی شخصیتها عمق ندارند.
گیمپلی هم انتظارم خیلی بیشتر از این حرفها بود؛ خیلی!
این بازی ظاهرا یه دنبالهی معنوی برای RE4 هست ولی باطنا به هیچ وجه فقط ستینگ کلی رو ازش به ارث برده ولی پشت پرده یه فرمول دیگه توی ساختش به کار رفته. شاید این فرمول بعدها بتونه یه کم خودشو جا بندازه با کلی کار روش. در حال حاضر ضعیف عمل کرده.
نکتهی مثبت توی صداگذاری هست که انصافا خوبه.
در کل نهایت نمرهای که به بازی میتونم بدم ۶.۵ تا ۷.
رضا جان الان سباستین با کی چاقو بازی کنه؟ لارا یا Keeper؟
:|:/:\
من که نگفتم حتما چاقو بازی کنه :/
منظورم این بود که واسه خلق صحنه های به یادماندنی از QTE استفاده نکرده به هیچ وجه!
QTE معمولا تو صحنه های با بار اکشن بالا اتفاق میفته. صحنه هایی که اولا شخصیت قابل بازی آمادگی بدنی کافی داره و دوما تقریبا میدونه با چی طرفه و یه تجربیاتی داره.
همون سکانس مبارزه لیان و کراوزری که میگی:
اولا لیان تو زمینه مبارزه با زامبی و مخلفاتش دیگه کارکشته شده و آمادگی بدنیش هم اونقدری هست که بتونه به سرعت واکنش بده
دوما لیان هم میدونه با چی طرفه
اما در اینجا اولا سباستین نمیدونه با چی طرفه، دوما اصلا با دشمناش برابر نیست و از اونا ضعیفتره و سوما فکر نکنم بتونه در حد لیان پشتک بارو بزنه!
QTE شاید در دفعه اول استرس زا باشه اما در دفعات بعد این حس از بین میره؛ چون هر دفعه با یه صحنه ثابت روبرو میشیم و تقریبا در هر صحنه یک کار ثابت انجام میدیم.
اما وقتی کنترل آزاد باشه و بتونی که خطر نزدیکه، سر این که حالا باید چه کنی بیشتر بهت استرس وارد میشه. اگه هوش مصنوعی دشمنا در حد خوبی هم باشه این قضیه حتی برای بار چندم هم جواب میده.
نسخه :pc: بدون ایراده
نه تکسچری دیر لود میشه
نه افت فریم داریم
نه سرعت بارگذاری مجدد کنده
همه چیز بر وفق مراد هستش
به محض مردن بازی سریع اجرا میشه
البته :pc: با :pc: متفاوته
باید دید از :pc: مورد نظر چه انتظاراتی داری
:pc: ماقبل نسل هفت انتظار نسل نهم داشتن خوب مشخصه دیگه
با سیستمی که Alien رو خیلی راحت و بدون دردرسر روی High رزولوشن ۱۶۰۰*۹۰۰ بدون افت فریم آورد شیطان درون بازی کردم. فرق بیگانه با این بازی اینه که بیگانه بهینه هست شیطان درون نیست.
یکم برو بوردرلندز بزن سر حال بیای!
بیگانه افت فریم نداره شیطان درون سی فریم روی بگیری هنره!
بله با سیستمی که تایتان، دو تا رم ۸ کنار هم بستی فیلم ۶۰ فریم میسازی مشخصه سیستم من جلوش احساس مورچه در برابر فیل رو داره!
سعید چرا این جوری شدی امروز
بیگانه بخاطر این روون بوده که
چندان بازی به لحاظ درگیری شلوغ نیست و افت فریم می تونی وقتی چندتا اندروید به سمتت میان
میگیرنت و درگیر میشی باهاشون به خوبی احساس بکنی
یا مراحل پایینی بازی که چندتا بیگانه سروکله اشون پیدا میشه می توانی به خوبی احساس بکنی
اگر بیگانه درگیری های شلوغ داشت مطمئن باش افت فریم بازی زیاد بود
گارانتی میکنم
———————————————————–
اما اویل ویتین فرق داره
بازی درگیری هاش شلوغه و سیستم ذراتش بشدت دینامیک هستش
نور فیزیکی زنده داره و سایه ها تا ۹۵ درصد پویا و زنده هستند
همین سیستم ذرات و نور و سایه پردازش بالایی لازم دارند
.
.
.
.
.
.
اما من تایتان ندارم
به به برادر طه رسولی هم وارد سایت شدن :۱۵: :۱۵:
نقد خیلی خوبی بود
چند تا نکته :
۱- سیستم مبارزات با زامبیا بسیار عالی طراحی شده و طوری هستش که قشنگ نشون میده بازی سبک شرقی داره
۲- مخفی کاری تو بازی به طور فوق العاده ایی عالی کار شده و واقعا ادم از مخفی کاری بازی لذت میبره: پ.ن: اقا برای نشستن تو پی اس ۴ باید ار ۲ رو میگیرفتی که این مرودش پدر مارو در میورد :۲۳: تا اخر بازی این مورد عذابم میداد
۳- گرافیک خیلی خیلی میتونست بهتر باشه ولی متاسفانه سیاست های بتسدا (بتستا؟ ) باعث شد که میکامی تو این کار ناقص بمونه
۴- موسیقی بازی یه شاهکار به تمام عیار بود (تو فیس هم گفتم ولی به چای رزیدنت اویل ۴ نمیرسید ((نظر شخصی )) ) :۲۴:
۵- انتظار داشتم وقتی از منوی بازی استارت گیم رو میزدم یه صدای ترسناکی بگه the evil within که متاسفانه متاسفانه این اتفاق نیافتاد
با تشکر
منم بشدت منتظر اون شماره ۵ بودم ولی در نهایت تو ذوقی خوردم !
اره خداییش هرچی فکر میکنم تو ذهنم نمیره که چرا این صدا نیومد
میتونست خیلی به آدم انرژی بده :۱۵:
این طور که معلومه بازی خ ساختیه من با نقد شما حس بازیش گرفتم باید یه ۲۰۰ت کنار بزارم براش ممنون از نقدتون
به به جناب آقای طه رسولی…. گل سر سبد نشریه دنیای بازی… واقعا باعث افتخاره که اینجا در خدمت شما هستیم… وقتی داشتم نقد رو می خوندم تعجب کردم که همچین نقد خوبی رو دارم اینجا میخونم…امیدوارم به سایت خودتون بیشتر عنایت بفرمایید تا ما بتونیم بیشتر استفاده کنیم… باز هم از شما و آقای فخار و بقیه دوستان تشکر میکنم.
مستدام باشید
یعنی نقد هیچ کس رو توی دنیا به اندازه ی نقد های آقای رسولی و آقای ایزدی قبول ندارم!
آقای رسولی یه کم راحت میگیره ولی باز هم از خیلی خارجی هایی که از روی هوا نقد می کنن بهتره
متاسفانه من با این که خیلی منتظر این بازی بودم هنوز نتونستم درست بشینم و بازیش کنم…
با تشکر از شما…
خوب بازی تازه رسیده دستم و همین الان شروعش کردم شروع بازی که خوب بوده حالا تا ببینم چی میشه
نقد رو بدون اینکه بفهمم کی نوشته اول خوندم ولی بعدش که فهمیدم طه رسولی نوشته کلا تمام نقد رو میندازم دور با عرض معذرت از منتقد و اعضای دیبازی
بعد از نقد مسخره و هجو و کاذبی که ایشون از اخرین شاهکار گیم نوشتن فقط برای ادای روشن فکری ایشون رو اصلا من گیمر هم نمیدونم چه برسه به منتقد بس تا بازی نکنم هیچی معلوم نمیشه
من بیشتر دوست داشتم نقدر رضا سایرن رو ببینم که تو فیس بوک زیاد دیدم ازش برام کافیه
نقدو بخون رضا! با اون نقد کذایی و بی هویت خیلی فرق داره :۲۴:
منتقدها با هم ،هم نظر نباشن ایراد نداره نمونش هم متین عیزدی و آقای رسولی بود در همون نقد ولی اینکه برخی چیزها رو کاملا نادرست نوشته بشه بحثش جداس که نمیخوام نقش قبر کنم مثل اون داستان tlou و اون اغراق های عجیب و غریب !ایشون در سبک h & s توانایی خوبی دارن ولی با تمام احترام بهشون در سبک سوروایول نه خیلی!
رضا اتفاقا کامل خوندم گفتم که من اصلا اولش نفهمیدم کی نوشته چون اگه میدونستم ایشون نوشتن اصلا نگاش هم نمیکردم ولی متاسفانه اخرش فهمیدم ایشون نوشتن
من به کسی که هنوز پایه اساس نقد رو نمیدونه و دنبال بی راهه رفتنه منتقد نمیگم بهش میگم سرخوش گیمر
the end of ps
علی انقدر تو اون بحث ایشون جوک نوشته بودن که دقیقا حس میکردم یه جاهایی خودش داره به نقدش میخنده انقدر ضایع بود :۲۶: :۲۶: :۲۵: :۲۵:
دست به قلمشون خوبه و نقدهای اکثرا خوبی هم داشتند واقعا نمیدونم TLOU رو رو چه حسابی بعضی چیزا رو گفتند نه اینکه مخالف نظرم بود چون نکته های که گفته شده بود حقیقت نداشت منم در نمایشگاه پارسال خواستم باهاشون صحبتی داشته باشم که نشد ! ولی هنوز دوست دارن بپرسم !
من TLOU رو در هر ۲ پلتفرم دارم و با هزینه خودم دوست دارم خدمت ایشون بیام و در هر دیفیکالتی که گفتند بازی کنم ولی اگه از ۱۴ ساعت ۱۲ ساعتش یا اصلا ۱۰ ساعتش راه رفتن نبود یه شرطی بسته بشه یا ایشون لااقل به عمق اون نقد پی ببرند . قول هم میدم که تمام shiv doorها رو باز کنم توشونو کامل بگردم و تمام مکان های بازی هم بگردم ! البته بماند که در سبک سوروایول مخصوصا در دیفیکالتی های سختی بالا باید برا مهمات بگردی ! حالا بقیه موارد بماند که نمیخوام اینجا الکی بحث کنم ! و اینکه ایشون بدونند در E3 بازی هایی که نامزد میشن حتما قابل بازی هستند چه برسه که بهترین نمایش هم بشند و بارها در بازی هم آخرین بازمانده یه درگیری رو اگه با شات گان تو صورتش بگیری التماست میکنه که نزنی ! موضوع اون نقد خیلی عجیب تر از این حرفا بود . ببخشید که نقش قبر کردم ولی دوست داشتم لااقل بخشی از حرفایی که در نمایشگاه میخواستم بزنم اینجا زده باشم
بعد از مدتها یه نقدو کامل خوندم و باید بگم یه نقد تماما حرفه ای بود ممنون
در مورد بهینه نبودن بازی بگم که موتور اید تک ۵ امتحانشو پس داده و توی بازی حجیمی (گرافیک فنی و هنری ) مثل Rage کاملا یک موتور بهینه بوده . در این بازی احتمالا تعلل از سازندگان هست
___________
It will END where it Began
عزیز این موتور تو بازی ولفنشتاین هم بکار رفته و اونجا هم گرفیک خوبی مشاهده نمیکنیم من خودم تخصص خاصی ندارم تو این ضمینه ها ولی مشخص هست موتور زیاد خوب نیست Rae هم برای ۳ ۴ سال پیش هستش واقعا از اون زمان تا الان !
ممنون نقد خوبی بود واقعا میکامی با این بازیش بازم خاطره سازی کرد خوشحالم که شما قشنگ بازی رو درک کردید واقعا خوشحالم این بازی از همون صحنه اولش تا سکانس اخرش واقعا برای من لذت بخش بود مدت ها بود یه بازی درست حسابی و چالشی رو بازی نکرده بودم بیشترین وقتمو سر این بازی گذاشتم که واقعا ارززشو داشت من خودم رو درجه سوراویول مدت زمان گیم پلی بازیم ۲۵ ساعت و ۱۰ دقیقه شد اونم بخاطر اینکه قدم به قدم بازی رو میگشتم واقعا تو هیچ بازی اینقدر این گشتن تو محیط به من لذت نداده بود گرافیک بازی رو من رو پی سی بازی کردم خیلی هم خوب بود تکسچر ها با کیفیت بود افت فریمی من ندیدم تو بازی من قبل از پچ راحت ۳۰ فریم میداد بعد از ریختن پچ هم ۶۰ فریم قشنگ دارم میگیرم اما به نظر من تو این بازی کم اهمیت ترین چیز گرافیکه چون بازی با گیم پلی شگفت انگیزش اجازه اینو نمیده که به گرافیک دقت کنی اما بازی از لحاظ هنری واقعا ابر شاهکار هست اتمسفر بازی بی نظیره به نظر من میکامی کامل به وعده هاش عمل کرد بازی واقعا تلاش برای بقاست که انصافا اینم بگم استرس و هیجان و تنش همه با هم تو بازی هر لحظه هستن به خصوص تو چپتر ۹ در کل بازی به هدفش رسید و خاطرات رو دوباره زنده کرد با نمره هم کاملا موافقم
بازی واقعا ضعیف هستش دلیل هاش هم خیلی واضح هستش داستان بازی خیلی ناقص هست روایت بسیار بدی هم داره تا چپتر ۸ که الکی فقط زامبی میکشیم میریم جلو بدون اینکه ترسی داشته باشیم از لحاظ داستانی وقتی هم داستان رو میشه با یک کلیشه بسیار تکراری رو به رو میشیم.تو بچگی جایی که زندگی میکردن رو اتیش زدن حالا اینم بر امده انتقام بگیره یعنی از این کلیشه ای تر در تاریخ نیست همین کلیشه هم بد رویات میکنه
گرافیک بازی هم واقعا بد هست هم تفاوت جزییات شخصیت اصلی با شخصیت های فرعی خیلی تو ذوق میزنه بازی های الان هیچی ندارن ولی دیگه گرافیک رو دارن این هم گرافیکی هم نداره فریم ریت هم ماشاله سقوط ازاد داره بعضی جاها
گیمپلی بازی که قرار بوده نقطه قوت بشه نقطه ضعف بازی هست گیمپلی به شدت استاندارد شده رزیدنت اویل ۴ هست میکامی از قانون اگه مشکلی نداره دستش نزن استفاده کرده ولی بدون هیچ نواری خاصی خیلی تکراری جلوه میکنه واقعا هر به اخر بازی نزدیک تر میشیم تکراری تر میشه ضعف داستان کنار گیمپلی تکراری عملا باعث بار ها و بارها بازی رو اواسط و حتی اواخر بدون دیدن پایان
کسایی که میخوان به ادم نوب ببندن مورد نداره ثابت میکنن نمیتونم حرف مخالف رو بشنون من حداقل این بازی رو کامل انجام دادم یکی از منتظرانش هم بودم هنوز خیلی از بازی های روز رو وقت نکردم انجام بدم ولی این بازی ۴ روز بعده لانچ تهیه کردم . در کل بسیار نا امید کرد البته چپتر ۹ تو هتل واقعا خوب بودش یعنی تنها پچتر خوب بازی بودش
گرافیک بازی اتفاقا خیلی خوب نسخه پیسی فقط چند تا باگ من دیدم که اصلا مهم نیست میگی بازی الان هر چی ندارن گرافیکو دارن واقعا این حرف بی پایه اساس هست این بازی گرافیکش در حدی خوبی هم هست تازه اگه به قول شما گرافیکم نداشته باشه یه چیزی فوق العاده داره اونم گیم پلی هست یه گیمر از بازی چی میخواد یه گیم پلی فوق العاده میخواد اگه گرافیک میخوای برو بشین کرایسیس یا رایز بازی کن تو این بازی حرف اولو گیم پلی بی نقص میزنه نمیدونم میگی تکراری والا این اویلین بازی بوده که هر دفعه که توش مردم بازم از چک پوینت یا سیو میومده برام لذت بخش شیرین بوده هدف این بازی کاملا مشخص هست تلاش برای بقا که واقعا به بهترین شکل ممکن ماموریتشو انجام داده و شک نکن دیگه شاید هیچ بازی با این گیم پلی بی نظیر رو شاید نبینیم چون این گیم پلی فقط مختص خود میکامی هست فقط از دست اون برمیاد حتی ثانیه ای از بازی تکراری نمیشه اون دیگه به این برمیگرده بازی رو درک نکردی و یا اینکه دلیل دیگش اینه که اینقدر بازی های نوب پرور انجام دادید این بازی براتون خسته کننده و بی اهمیت میشه
@ ali
علی جان من خیلی دوست دارم چون پسر خیلی مودبی هستی ولی من واقعا فاز تو رو نمیتونم درک کنم …
وقتی استاد طه رسولی اومده از بازی تعریف کرده نمیدونم دیگه واقعا نظر من و شما چه اهمیتی میتونه این وسط داشته باشه… درسته هرکس میتونه نظر شخصیه خودشو بیان کنه اما ما باید یاد بگیریم که هر نظری رو هر جایی بیان نکنیم… چون قطعا تجربه و تخصص استاد در زمینه گیم خیلی خیلی از امثال من و شما بیشتره و ما نباید چون از بازی خوشمون نیومده یه حرفایی رو بزنیم که نباید بزنیم. با تشکر
:ps:
MAJID KHARATHA@ دوست من اگر اشاره کنی منم در نظرم گفتم این بازی گیمپلیش کاملا استاندارد شده اویل ۴ هست یعنی میکامی امده این بازی رو بدون نقص کرده همین هیچ نواری خیلی خاصی که بخواد شما رو شگفت زده کنه نداره بازی ک گیمپلی از چپتر دوم تا تا مراحل اخر خیلی یکنواخت هست به جز مرحه هتل که خیلی زیبا کار شده بودش . مشکل اصلیش نبود نواری هست.گرافیک هم با یک مقایسه ساده با نوان های روز میشه فهمید بازی نسل هفتمی هست که اینم بر میگرده به موتور بازی. منم فقط گرافیک نمیخوام ولی باید قبول کنیم یکی از المان های اصلی بازی ها هستش دیگه !
aliya@ برادر مرسی ممنونم از محبتت به من ولی منم نظرم رو گفتم در مورده بازی خیلی ها جاهای مختلف برید میبینی کم نیستند کسایی که از گیمپلی یک نواخت بازی اسی بودن در کل هر کی نظری داره این زمان مشخص میکنه یک بازی چه ارزشی یک بازی مثل رزیدنت اویل ۴ سال های سال بده ۱۰ سال هنوز این همه طرفدار داره یک بازی هم مثل evil within چقد میمونه و واقعا ارزش نمره ۹.۵ رو داره یا نه !
همه چیز نقد های این سایت خوبه ولی طرز نمره دهی داغونه ، ۹.۵ یعنی اینکه به بازی خیلی آسون گرفته میشه ، باید سخت گیری بشه تا تشخیص یه بازی بد و خوب آسون بشه ، مثلا بعدا AC:Uinty نقد بشه بهش ۹.۵ بدین ، یعنی این بازی در حد the evil withig هست ، که قبول کردن این برای من غیر ممکنه
گرافیک بازی خیلی ضعیف بوده این رو میشه توی تمامی نقد های سایت ها دیگه فهمید
توی نقد گیم اسپات از داستان بازی کبنده بود و گفته مزخرفه هست و شخصیت ها راحت فراموش میشن
@aliya
این حرف که چون که چون طه رسولی از بازی تعریف کرده پس دیگه نظر بقیه بی اهمیته خیلی حرف بی منطق و غلطتیه. مطمئنن خود طه هم با این طرز فکر مخالفه.
ali همه حرفاشو با دلیل و استدلال زد و منم با خیلی حرفاش موافقم. هیچ ایرادیم نداره که مخالف نظر طه باشه.
@ ehsankf
حرف شما برای ما قابل احترامه، ولی اگه شما از طرفدارای نشریه بودی هیچ وقت این حرفو نمیزدی
این که همش تعریف بود :۲۴: (که البته با همشون موافقم)
بازی چند تا اشکال داشت که بعضی وقت ها بازی رو عذاب آور می کرد که خوشبختانه زیاد هم نبودند
یکی شون اینکه بازی بعضی وقت ها قوانینش رو به خوبی توضیح نمیداد و یهویی گیمر رو داخل موقعیت دشواری قرار میداد بدون اینکه هدف بازی رو براش توضیح بده مثلا در برخورد اول با Reborn Laura یا در خیلی از مراحل تله مانندی که باید از چیزی فرار می کردید.
سیستم چک پوینت بازی هم افتضاح بود و بعضی وقت ها باید یه مسیر طولانی رو طی می کردی تا به همون نقطه قبل برگردی.
غیر از اینها به نظر من بازی شاهکار بود و بعد از دارک سولز بهترین بازی امسال من بود .
امتیاز: ۹
موافقم! اون سیستم چک پوینت واقعا روی مخ بود، بعضی وقتا نمیفهمیدم بازی رو چجوری رد کردم!!
از این کارا باز بکنین، رونقه سایته.
هر چقد ایده بازی جذابه، (به قول منتقد داخل ذهن بودن و به طبع هر غلطی میخواد میکنه میکامی به این بهانه) پرداختش ضعیفه.
یعنی خودش یادش رفته تو مغزیم. الان سازمان یکی رو فرستاده لزلی رو بکشن که روویک به اهدافش نرسه، خوب مؤمن لزلی که تو یکی از وانها خوابه همون جا نفله کن خلاص این بند و بساطها چیه :۲۵:
خیلی به فضاسازیه خوبه بازی لطمه زده این موارد
نقد بسیار عالی ای بود بدون اغراق جزو بهترین نقدی که تا به حال خوندم نشون به این نشون که تا اخرش خوندم :۲۴: دقیقا به تمامی نکات اشاره شده بود با نمره هم کاملا موافقم :۱۵:
سال ۲۰۱۴ توی بازی هایی که تجربه کردم لذت بخش ترین تجربه گیمیم بود :۱۵: :۱۵:
با تکراری نشدن روند گیم پلی همونطور که تو نقد گفته شد با تمام وجود کاملا موافقم واقعا گیم پلی باز خیلی لذت بخشو کامل بود توضیحاتم هم قبلا دادم در این مورد فقط یه چیزیو که جا انداختم ای کاش باس فایت اخرش ساده نبود و بعد از یه زجر طولانی به اون صحنه اخر یعنی رسیدن به RPG میرسیدیم
دو ضعفی که من تو بازی دیدم ۱- گرافیک پایین تر از حد انتظار ۲- روایت داستانی کند که همه هم این دو مورد رو قبول دارن و پذیرفتن
بازی خیلی خوب بود…ولی بازی اون چیزی نبود ک فک میکردم….میکامی طراحی مراحلش عالی بود…
باس فایتهاش به اره برقی ۲ و اون سگه واقعا عالی بودن….چپتر۹ بهترین لحظات تو این بازی رو برام رقم زدن…
ولی چپتر ۵ و ۶ و ۸ بدترین چپترهای بازی بودن…بازی ترسناک و تلاش برای بقا اونم تو هوای روشن؟؟؟؟
گرافیک رو :pc: بسیار عالی بود…به شخصه باگی ندیدم….فقط لودهاش بعضی اوقات طولانی میشد…
تجربه اذت بخشی بود
۹\۱۰
من تا به امروز عضو سایت نبودم ولی همیشه اخبار و نقد ها رو دنبال می کردم.تا این که امروز این نقد زیبا از آقای رسولی رو دیدم و به شدت خوشحال شدم و تصمیم گرفتم عضو سایت بشم.هیچ وقت اولین نقدی که از ایشون رو خوندم یادم نمیره،شماره ی هشتم مجله دنیای بازی و پرونده سایلنت هیل.این نقد آن قدر زیبا بود که من رو شیفته ی ایشون کرد.پیشنهاد می کنم که اگر امکان داره این پرونده رو روی سایت قرار بدهید تا بقیه هم لذت ببرند.
خب ،اول ممنون از آقای رسولی برای قلم به دست گرفتن… منتظر نقد های بیشتر از ایشون و البته آقای ایزدی…
بازی رو هفته پیش تهیه کردم و مقداری هم رفتم،در کل بازی بسیار خوبی بود و بار دیگر قدرت استاد رو در طراحی مراحل و …نشان داد…اما بازی خیلی ترسناک نیست که بخواهد گیمر جا بخورد و خیلی بترسد و بیشتر صحنه ها آغشته به خون هست….در کل یک عنوان بسیار خوب از استاد بود… :۱۵: :۱۵:
=========
چرا پست آخرین بازی انجام شده نمیاد رو سایت؟؟؟ :!:
اولین پست بعد از رهایی از بازیسنتر
____________________________________
یادم میاد خیلی وقت پیشا وقتی نقد MGS3 رو برای کلیک می نوشتی چنان در هیجان فرو رفتی بودی که یه جایی نوشته بودی ” متال گیر ۳بهترین گیم دنیاس” بعد یه پسری به اسم امیرسامان نقدی از MGS3 برات فرستاد که فکر کنم نظرتو حسابی جلب کرد …………………….
از اون سالها تا به امروز خیلی وقته که میگذره ، اما امروز که نقد این بازی رو دیدم احساس کردم هنو تو همون هیجاناتی . قصد ندارم بهت حمله کنم ولی چیزی که نوشتی فقط و فقط تعریف و تمجید از یه بازی درهم برهم بود همین . چرا باید بگی ” احتیاجی به شخصیت پردازی کاراکتر بازی نیست ” ؟!!! :۱۲:
انتظار چیزای بهتری ازت داشتم . :!:
باز هم طه رسولی و نقدهای فوق العاده ش :۱۵: :۱۵:
تجربه ی لذتبخش و البته سختی داشت! رفتار دشمن ها و طراحی محیط بینهایت جنون آمیز بود.
تنها ایرادی که از بازی میتونم بگیرم سیستم Save و چکپوینت مراحل بود که چندبار بازی رو به شکل عجیبی رد کرد!!
نمره: ۹.۵/۱۰
چشممون به جمال سید عزیز تو سایت خودش روشن شد
:۱۵: :۱۵: :۱۵:
بترس و بمیر
یعنی کل بازی ضربان قلب بالا
طپش قلب گرفته بودم
استرس و اضطراب
تنش
:ps: :ps: :ps:
ای جااااااان طه رسولی تو سایت نوشته
مررررررررسی خیلی ممنون هم از دست اندرکاران سایت هم از طه جان ک این نقدو نوشته
خیلی خوشحال شدم مرسی
نقد هم عالی بود :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵:
نمره زیادی بالاست …
مشکلات بازی ندید گرفته شدن.
ولی خب نقد آقای رسولی است !!
سید ممنون عاشق نقداتم مثل همیشه عالی :۱۵:
بعد از این که دیدم دوستان به بازی به خاطر داستانش خیلی گیر دادن،تصمیم گرفتم برداشتی که خودم از داستان بازی رو داشتم برای شما بنویسم.فقط چون در همون هفته ی اول بازی رو تمام کردم اسم بعضی مکان ها و دیالوگ ها رو درست یادم نمیاد که امیدوارم به خوبی خودتون ببخشید.دوستانی که هنوز بازی رو تمام نکرده اند متن زیر رو نخوانند چون به شدت دارای اسپویلر است.
شروع اسپویل:
روویک برای همه این کار ها تنها یک دلیل دارد و آن هم نفرت است،نفرت از همه.پسر پچه ای شاد و خوشحال که خواهرش را در یک حادثه که ان هم حاصل نفرت است از دست می دهد و خودش هم دچار سوختگی می شود.از فلش بک هایی که در بازی می بینیم متوجه می شویم که روویک بعد از آن دچار تغییر می شه و دست به کار هایی عجیب و غریب می زنه که باعث میشه پدر و مادرش از همون دکتره(اسمش یادم نیست) کمک بگیرن.دکتر هم بعد از دیدن توانایی های روویک(کنجکاوی او در شناخت ذهن انسان) اعتماد اون رو جلب می کنه و اون رو به اون بیمارستان روانی می بره.روویک تمام تلاشش را می کند تا راهی پیدا کند تا همه زجر بکشند.راهی که بتونه در اون یک خدا از خودش بسازه و از نفرتش کم کنه ولی هرچه بیشتر این کار رو انجام میده نفرتش بیشتر خواهد شد.روویک برای این که بتونه آزمایش های خودش رو روی مغز انسان انجام بده به قربانی احتیاج داره.این جاست که در بازی تکه روزنامه و یا اعلامیه های افراد گمشده رو در طول بازی می بینیم که همشون مربوط به یک شهر هستند.بالاخره روویک موفق می شه و راهی برای تسلط به ذهن انسان رو پیدا میکنه.در این جا فلش بکی بسیار کلیدی پخش می شود که اگر دوستان به این بخش توجه نکرده باشن تعجبی نداره که داستان رو متوجه نشده باشن.در این فلش بک می بینیم که وقتی روویک به پایان کارش نزدیک میشه توسط دکتر بهش خیانت می شه.روویک به دکتر می گه که “تو بدون من هیچ وقت نمی تونی این کار رو تموم کنی ” و دکتر به اون می گه “دقیقا”.این جاست که می فهمیم که روویک خودش هم یک قربانی بوده است و دکتر که برای سازمان کار می کند از او استفاده کرده است تا بتوانند این پروژه را انجام دهند.دکتر برای این گفت “دقیقا” چون برای ساختن این دنیای برزخی به روویک احتیاج دارند.جای دیگری که می توان فهمید روویک خود یک قربانی بوده این است که می گوید:”این دنیای منه،تو نمی تونی منو این جا نگه داری!!”.پس به احتمال زیاد روویک خود یکی از قربانی های سازمان است.
حالا ربط لزلی و سباستین به این قضیه ها چیه؟؟؟داستان سباستین رو که کامل از روی دفترچه ی خاطراتش که در طول بازی پیدا می کنیم می شه فهمید.کارآگاهی که با همکارش ازدواج میکنه و با به دنیا آمدن دخترش زندگی خوبی رو سپری میکنه.اما بعد از از دست دادن دخترش در یک حادثه آتش سوزی که کار روویک بوده است زندگی اش نابود می شود.همسرش که فکر می کند این یک حادثه نبوده به دنبال تحقیق در این رابطه می رود.او که خود نیز افسرده شده خودش را با کار و الکل سرگرم می کنه تا این که یک روز نامه ای از همسرش بدستش می رسه و در اون می گه حالا کاملا مطمئن شده که اون قضیه یک حادثه نبوده و اگر در چند روز اینده ازش خبری نشد یک بسته که تمام یافته هاش در اون هست قضیه رو به سباستین می گه.این جاست که سباستین وارد داستان می شه و حقایقی رو بدست میاره و به اون شهر میره و قربانی سازمان می شه.بعد از آن هم جوزف که خبری از سباستین نمی شه دنبالش میره و اون هم این طوری وارد داستان می شه.دوستان همه این ها رو می تونید از روی اعلامیه ها و روزنامه ها متوجه بشید.نکته جالب این هست که هیچ اعلامیه ای در مور کیدمن نمی بینید.به احتمال زیاد بعد از این که سازمان شک می کنه که امکان داره همسر سباستین چیزی به اون گفته باشه ،کیدمن رو وارد پلیس می کنه تا به عنوان یک تازه کاره پیش سباستین و جوزف کار کنه تا بتونه اطلاعات کسب کنه.
و اما لزلی،خیلی ها می گویند چرا سازمان او را مثل بقیه که توی یک وان هستند نمی کشد؟؟؟به نظر شما این مورد به ذهن خود آقای میکامی نرسیده؟؟؟خیلی واضح است چون لزلی اصلا مثل بقیه نیست و اصلا تو هیچ وانی نیست.لزلی با بقیه فرق داشت.تنها کسی بود که در دنیای روویک می تونست خودش دنیایی جدید خلق کنه.مثلا در صحنه ای که کیدمن برای اولین بار سعی میکه لزلی رو بکشه،اون رو میبینیم که یه پارک برای خودش درست کرده و بعد از این که متوجه می شه همه جا به هم میریزه.یا در جاهایی می بینیم اون امواج آبی از مغز لزلی بیرون میاد.این می تونه یک دلیل باشه برای سازمان برای از بین بردن لزلی؛یک مزاحم که کارهایی که اون ها می خوان رو انجام نمیده.لزلی به احتمال زیاد فردی هست که توانایی ذهنی بالایی داره و به همین دلیل می تونه ناخودآگاه خودش رو وارد ذهن بقیه کنه.یعنی کاری که روویک بعد از آزمایش هایی که روی مغز بقیه و در اخر خودش انجام داد تا بتواند قادر به خلق این دنیا بشه،لزلی می تونه خیلی راحت تر این رو روی هر کسی انجام بده.شاید هم سازمان لزلی رو در دنیای واقعی کشته باشه ولی ناخودآگاهش هنوز وجود داره.
در پایان بازی کیدمن به دو نفر دیگر هم اشاره می کنه که به احتمال زیاد نفر اول جوزف است و نفر دوم همسر سباستین.آخرین اعلامیه ای که پیدا می کنید مربوط به یک زن است که اسمش خط خورده.من فکر می کنم که همان همسر سباستین است.
دوستان در کل بگم که بازی به این دلیل روی شخصیت لزلی خیلی گنگ است چون اصلا قرار نبوده نسخه اول در مورد لزلی باشد.داستان اصلی نسخه اول در مورد روویک و چگونگی شکل گرفتن اینگونه دنیاها و سباستین و چگونگی ارتباط او با این دنیاها و سازمان است.بعد از این که روویک نابود شد با این که سباستین توی همان دنیای روویک دوباره بیدار می شه ولی چون ناخودآکاه روویک نابود شده فعلا همه چیز در حالت عادی قرار داره.داستان در مورد روویک تمام میشه ولی بازی می خواد یه سری سرنخ در مورد ادامه و نسخه دوم بده که همین باعث شده داستان کمی بد به نظر برسد در حالی که دارد ما را برای شاهکاری بهتر آماده می کند.
در مورد لزلی اشتباه میکنی دوست من. لزلی بدلیل اینکه عقب افتادگی ذهنی داره کیس مناسب برای روویک برای نفوذ به افکار و جایگزینی کامل خودگاهش با اون بوده. هیچ ویژگی دیگهای نداشته، اون هم مثل باقی به دستگاه از طریق وان وصل بود. آخر بازی سب که از خواب پا میشه رو یکی از وانها به وضوح اسم لزلی نوشته شده که جاش خالیه. فرق لزلی با باقی تو همین مورد بود نه اینکه قابلیت خاصی داشته باشه یا بتونه حتا بدون جسم تو ذهن دیگران اثر گذاری کنه. پس اون plot hole که میشد لزلی رو با نابود کردن جسم به راحتی از بین برد پا برجاست.
خوشحالم که دوباره یه نقد خوب میخونم هرچند هنوز بازی نکردم ولی بعد از دوهفته نامه این اولین کدئینی نقدی هست که زدم :۲۴:
WOW بعد یه مدت یه ریویو از طه رسولی دیدم …
دیدم چقدر متن خوشخوان هست ها ! اسم پایین متن رو ندیده بودم !
مرسی اقای رسولی. به امید خدا بیشتر ببینیمتون.
اخرای بازی هستم..از نقد استفاده کردیم…با تشکر میریم برا cod
ممنون جناب رسولی نقد بسیار خوبی بود.همانطور که قبلا خودتون در دوهفته نامه دنیای بازی گفتید شینجی میکامی بهترین بازیساز دنیاست و کاملا با شما هم عقیده ام و همچنین شیطان درون برای من بهترین بازی سال ۲۰۱۴ خواهد بود :۱۵:
اقای رسولی عالی بود :*: :*: :*: :*: :*:
طه رسولی :۱۵: :*:
دلم تنگ شده بود برای نقدهای عالیش! واقعاً قلم گیرایی دارید آقای رسولی! نقد عالی بود :*: منتظر نقدهای بیشتر هستم :*:
هر جا سخن از اعتبار است
نام طه رسولی میدرخشد :*:
درود بر تو سوپر منتقد :ps:
:pc:
داداش اینا رو تو همون کتمنت قبلیت هم میتونستی بگی! :۲۳:
*کامنت
:۲۳:
ممنون بابت نقد عالی !
فقط به نظرم بهتر همون اول تمام نقدها معلوم شه رو چه کنسولی اجرا شده و درواقع کدوم نسخه بازی هست
این جمله از یه کسی که عمریه نقد مینویسه بعید بود
درست است که رزیدنت اویلهای ۵ و ۶ بازیهای خوبی بودند اما :۲۱:
اویل ۵ که بازی خوبی بود
اما ۶ فاجعه و اصلا با قسمت پنجم قابل قیاس نیست و نباید تو یه ردیف قرار بگیرند
اویل ۵ فقط داستان و گرافیک نسبتا خوبی داشت…..گیم پلی بازی اونم تو هوای روشن واقعا فاجعس برای evil….
هنوز نمیدونم چرا تو مجله نقد اویل ۶ انقد بی سوادانه ونشته شده بود…
بخش جیک ۵ :۲۱: :۲۱: یعنی بدتر از این مگه بخش گیم پلی داشتیم اصلا
فاجعه بودن گیم پلی چه ربطی به روشن هوا داره آقا خستگی ناپذیر ؟
اتفاقا بازی نسخه ارتقا یافته رزیدنت ۴ بود ,یه سیستم تیراندازی استاندارد و باس فایت های با طراحی خوب , بخش ارتقا اسلحه و المان های دیگه باعث میشه بازی اصلا تو رده فجایع قرار نگیره
گرافیک هم از نسبتا خوب خیلی بهتر و زمان خودش بی نظیر بود
بازی هم نمرات خوبی از سایت های معنبر مثل ign و gamespotو… گرفت
البته بازی ترسناک نبود و اگر شب و بدون همراه انجام میشد تاثیر بیشتری داشت ولی به هیچ منصفانه نیست ین بازی در کنار رزیدنت ۶ با اون اوضاع اسفناک قرار بگیره
یه سوال شما همون دوست عزیز نیستین که چندماه تو یکی از پست ها پیش به رزیدنت ۴ گفتین آشغال ؟
اگه همون دوست عزیز هستین که بهتره با هم بحث نکنیم چون از اساس دیدگاهمون فرق داره و تا صبح که بحث کنیم به نتیجه نمیرسیم
زیاد میخندی
یکم بخون چی گفتم بعد بیا بزن….گفتم گیم پلی برای evil تو هوای روشن فاجعس….
من گفتم evil 5 بازی بیخودیه؟؟؟
من هنوزم سر حرفم سر بازی evil 4 هستم و حاضر پای بحث بشینم
بعد بیا بزن=منو بزن
برداشت بد نکن
هنوز میخندم شما دعوا داری وای به حال اینکه اون خندانک را نذارم :۱۲:
نه عزیز جان ترجیح میدم وقتمو جای دیگه ای تلف کنم
طرفداری امثال مثل شما ها از اکشن شدن و بردن سری اویل تو هوای روشن,شد نتیجش این ۶
البت هنوز متاسف برای کسایی ک تو نشریه بازی اویل ۶ رو نقد کردن اونم ی نقد + و احساسی
نقد خوبی و از آقای رسولی تشکر میکنم هرچند که یه خورده زیادی نمره دادین
این مسائلی که تو نقد مطرح شده کنار اما سیستم نشانه گیری و زوم بیش از اندازه دوربین واقعا عجیب بود اونم برای کسی که خودش تو این زمینه یک استاندارد جدید را تعریف کرده که الگو اکثر بازی های فعلی شده
سلام،
ممنون از طه بابت این نقد که البته با خیلی از نکات اون موافق نیستم.
————
گرافیک بازی واقعن خوب نیست و اتفاقن بخش هایی از بازی که در فضای باز و در روشنایی روز اتفاق میفته این ضعف رو کاملن آشکار میکنه. بافت های گرافیکیه بی کیفیت مثلن در غولآخر سگ غول پیکر و بوته ها و درختچه هایی که سگه پشت اونا کمین میکنه کاملن مشهود و ناامید کننده ست. طراحی چهره ی شخصیت ها و انیمیشن های حرکتی از حد یک بازی نسل هفتمی خوب هم پایین تر بود چه برسه به اینکه بخواد دارندگان کنسول های نسل هشتمی رو هم راضی کنه!
————
روند روایت قصه هم مناسب نیست. حدود دو سوم بازی رو پیش میریم بدون اینکه بدونیم با کی طرفیم و اصلن قضیه چیه فقط بی هدف جلو میریم. نسبت شخصیت اصلی بازی با قصه و شرایطی که در اون واقع شده مشخص نیست به نظر میاد سباستین یک شخصیت تصادفی و بیگانه است که بی دلیل گرفتار این شرایط دشوار شده و هیچ سنخیتی با آن ندارد و تنها به دنبال برون رفت از آن است. این پوچی و بی منطق بودن نسبت شخصیت اصلی با شرایطی که در اون واقع شده در ژانر وحشت چندان متداول و قابل قبول نیست.
البته یکی از دوستان در کامنتش اشاره کرده بود که این رابطه در قالب خاطرات متنی سباستین تبیین می شود اما احمقانه ترین کار در یک بازی امروزی آن هم با دلهره ی این ژانر، روایت قصه از طریق خواندن متن است. حداقل استخوان بندی اصلی قصه می بایست از طریق روند بازی و میان پرده ها روایت شود. گیمر حوصله ی خواندن متن در آن بحبوحه ی ترس و دلهره را ندارد!
—————-
سیستم ارتقای بازی اصلن خوب نیست و با ارتقای توانایی ها و اسلحه هاتون خیلی حس نمیکنید قویتر شده اید. مثلا چرا ظرفیت حمل مهماتتان را افزایش دهید در حالی که همیشه مهمات کم دارید! یا چرا خط سلامتتات را ارتقا دهید در حالیکه سورنگ و بسته ی سلامت آنقدر در بازی نادرند که ناچارید با همان حداقل جونی که در اثر مدتی بی حرکت ماندن بازیابی می شود بسوزید و بسازید! یا حتا چرا تیر انفجاریه تیرکمان را ارتقا دهید در حالیکه با افزایش برد انفجار، آن هم در آن فضاهای بسته و تنگ بازی، در اثر انفجارش ممکن است خودتان هم از وسط به دونیم تقسیم شوید!
—————–
شیطان درون ژانر وحشت بقا را به هیچ وجه و در هیچ زمینه ای حتا یک سانتی متر هم جلو نمی برد. میکامی هیچ دستاوردی در این بازی ندارد و تنها همان کلیشه های قبلی را آن هم نه چندان هنرمندانه و استادانه! در کنار هم چیده و بازی ای کاملن متوسط را خلق کرده است. (یعنی دیگه کلیشه ای تر از یه غول ماسک دار که با اره برقی عربده زنان دنبالتون کنه نداریم!)
متاسفانه کاملا” با فرمایشات شما موافقم
مخصوصا” در مورد گرافیک و روند نسل پنجمی روایت داستان
_________________________
تراوشات یه ذهن آشفته
اول از همه درباره ی RE : در این که بازی RE4 بازی بینظیری بود هیچ شکی نیس ، اما نکته مهم اینکه ما این بازی رو در چه قالبی بینظیر میدونیم? بله درسته این بازی استانداردهای جدید رو به صنعت گیم اضافه کرد البته با این حرف مخالفم که گفته شده “اگر رزیدنت اویل۴ نبود احتمالا کلی بازی خوب دیگر مانند Gears of War یا Dead Space هم نداشتیم ” حالا بماند چرا . اما مشکل در سری RE از همین بازی شروع شد .تاکید بیش از حد روی اکشن و تغییر اساسی در روند اصلی گیم دیزاین ، باعث شد ما با یه بازی کاملا متفاوت نسبت به شماره های قبلی روبرو بشیم . ای کاش RE 4 نام دیگری داشت . مقدار پاساژ تغییراتی که در این شماره نسبت به شماره های قبلی بود وحشتناک بالا بود و اساسا سری بازی RE رو به سمت کاملا جدیدی پرت کرد . اتفاقی که برای سری MGS نیوفتاد .
در مورد TEW اگه بخوام بطور خلاصه و صریح بگم این بازی اساسا ترکیبی از بازی RE4 و تاحدودی الماهای Silent Hill . در واقع قرار بوده کارگردان بازی ترکیبی مدرن و بروزتر از بازی قبلیشو ( RE4) نشون بده . قسمت هایی از بازی بود که احساس میکردم دارم ادامه RE4 رو بازی میکنم . ترکیب فضاهای مثلا واقعی و اماکن و کاراکتر های ماورایی ناموزون باعث شلختگی عظیمی در روند بازی شده . چه از نظر روایت داستانی ، چه از نظر بصری و چه از نظر لول دیزاین .
دنیایی که تکه تکه های آن که به ظاهر با هم یکی هستند اما رنگ و بو و هویت آنها بشدت از هم گسیختس و قبل از اینکه به محیط جدید عادت کنید بسرعت از جلوی چشمان شما محو میشود . در طول روند بازی مدام برای من سوال پیش میومد که جرا اینجا هستم ؟!!!!!!!!!!!!!!!
برخلاف این بازی ، در بازی Silent hill عنصری به اسم شهر سایلنت هیل وجود داره که دقیقا حکم شیرازه ای رو بازی میکنه که تک تک برگ های داستانی رو بهم متصل میکنه و باعث معنا دادن و انسجام محتوایی لوکیشنها میشه . اما هم چین چیزی در دنیای شلخته ی TEW تعریف نشده .
اما سباستین ، شخصیت اصلی بازی ، دقیقا کیه ؟ و از کجا اومده ؟ و ….. این تیپ سوال ها مجموعه ای از چراها هستند که حول شخصیت های داستان بازی میچرخد و بجز تعدادی دفترچه یاداشت اشاره ی قدرتمندی به این شخصیت نمیشه .
سباستین و شخصیت های گیر افتاده داستان بازی که ظاهرا هر کدوم وظایف مهمی رو در طول داستان یدک میکشند هیچ کدوم هیچ حس همذات پنداری رو به گیمر منتقل نمیکنند چون بشدت خام هستند و هیچ وجه خاصی از آنها نمایش داده نمیشه . در همان ابتدای بازی آنها به سرعت درون حوادث عجیب و غریب کشیده میشن و تیم سازنده در طول روند بازی سعی میکنه که اونها رو سرگرم مبارزه با Enemy های قرضی نشون و از این سوال بزرگ فرار کنه که : مختصات این شخصیتها در این دنیای درهم برهم چیه ؟
در بخشی از نقد ، منتقد خوب و قدیمی ما به این نکته اشاره کرده که “کاستیانوس و اودا تنها مشاهدهگرهایی هستند که ما داستان را از زاویهی دید آنها میبینیم و نیازی به شخصیتپردازی ندارند ”
چرا باید آنها توهی از خصوصیات باشن ؟!
چرا نباید تعریف بشن ؟ و چرا باید تا این حد سطحی باشن ؟
ما باید بازی رو از دید چه کسی ببینیم ؟ به ظاهر جواب این سوال سباستینه . پس داستان ما از دیده اول شخص روایت میشه نه از دیده یک راوی مستقل . ما همیشه با سباستین همراه و با او نظاره گر حوادث هستیم . اما از اون چی میدونیم و اصلا چرا باید با این آدم همراه بشیم ؟!!!!!!!!!!! :!:
سباستین شخصیتیه که نه گذشته ی روشن و تاثیر گذاری داره که بشه با اون ارتباط برقرار کرد نه حال مشخصی داره ( البته بغیر از فرار از دشنان) و نه آینده ی قابل بحثی . این قضیه برای اکثر کارکتر های بازی صدق میکنه . شاید تنها شخصیت بازی که نسبت به بقیه کمی بهتر تعریف شده Ruvik باشه ( فقط کمی)
در مورد شخصیت Ruvik و اون حس بشدت کلیشه ای انتقامش حرف نمیزنم چون صحبت در مورد اون بسیار شده اما در پایان بحثم به قسمت دیگه ای از نقد اشاره میکنم . در انتهای نقد آمده که ” نمیشود از ریتم فوقالعادهاش هیچ ایرادی گرفت.” :۱۲:
این جمله کاملا مجهوله . سوال اصلی اینجاس که منظور منتقد از ریتم دقیقا کدام ریتم است ؟
آیا منظور از ریتم در حوادث داستانیست ؟
آیا منظور از ریتم در گیم پلی خسته کننده و تکراریست ؟
آیا منظور از ریتم در معرفی شخصیت های بی مایه بازیه ؟
آیا منظور از ریتم در فرو رفتن به داخل جو تودرتوی بازیست ؟
منظور از ریتم چیه دقیقا؟
بنظر من ریتم در ساختار گیم پلی دیزاین این بازی متوسط و نسخه ی تحلیل رفته ای از بازی RE4 محسوب میشه . تیم سازنده سعی کرده با ترکیبی از انواع لول دیزان برگفته از RE4 و همین طور سیستم مخفی کاری ، مدت زمان بازی رو بطور چشمگیری افزایش بده . من معتقدم که وقتی داستان ، شخصیت ها و گره ی بازی کشش رو برای داستان گویی نداشته باشه تیم سازنده بیشتر و بیشتر به لول دیزاین های مختلف رو میاره .( بطور مثال عبور از Enemy تک تیرانداز) :!:
سعی کردم بخشی از نظراتم در مورد این بازی بود بگم . در مورد این بازی حرف زیاد دارم اما فک کنم گفتنش حوصلتونو سر میبره . در مورد کمبود های گرافیکی و ایرادات دیگه ، به اندازه کافی صحبت شده . دیدم لازم نیس در موردشون چیزی بنویسم .
در مورد اون جمله معروف سازنده های بازی که میگفتن : ” این بازی برگشت به ریشه های Survive Horror هستش ”
اینو میگم : ” این بازی حرف های آشفته ی کاگردانیه که هیچ برگ جدیدی تو دستش نداره ”
موفق باشید :۱۵:
کاملا با هاتون موافقم من از قدیم سری سایلنت هیل و اویل رو بازی میکردم این بازی کپی ناقصی از هر دو که هیچ شباهتی به اونا نداره در مورد شخصیت سباستین که از لحاظ ظاهری هیچ جذابیتی تو چهره و تیپ شخصیت نیست( به لحاظ گیم پلی )کاراکتر تا ۴ قدم راه رفتن و بند اومدن نفس که بشدت ازار دهنده بود شاید سازنده خواسته مثلا هیجان بازی رو زیاد کنه که خیلی عصاب خورد کن بود و یک شخصیت شل و ول که رقبت بازی کردن رو از ادم می گرفت بله این ادم تجربه مبارزه نداره با این موجودات ولی طی روند بازی نباید بهتر شه! کاراکتر بازی تامب رایدر رو یادتون بیارین به اون میگن شخصیت پردازی. در عین ضعیفی تبدیل به یک شخصیت قوی و باور پذیر تبدیل میشه . این بازی برای این که ترسناک باشه راه زیادی رو باید طی کنه بنظرم بزرگ ترین مشکل صدا گذاری این بازی بود ببینید برای خلق بازی ترسناک صدا اولین چیزیه که باید خیلی دقیق بهش پرداخته بشه به این صورت که صدای راه رفتن جزء به جزء کار شه
به عنوان مثال اگه شما داری کنا دیواری راه میری کشیده شدن شونه ودست شما تو بازی باید شنیده شه شاید بگین خوب این مثلا قرار بترسونه نه ولی این باور رو میده که شما تو اون محیطی من تو این بازی تو چمن یا خاک می رفتم یه صدا بود
مورد بعدی کشته شدن بیش از حد تو این بازی بود طوری که من بار ها کشته شدم من تو بازی سایلنت هیل یاد ندارم جزء توی مراحل اخر این اتفاق می افتاد این موردن زیاد بد جوری اسیب میزنه طوری که شما دیگه ترسی از موردن ندارید جون از بس تکرار شده ترس شما ریخته
در مورد گرافیک که من به شخصه هم سر درد گرفتم هم چشم درد من نمی دونم نور پردازی بازی چرا این مدلی بود فانوس دست شخصیت عین خورشید می درخشید واقعا کور کننده بود شاید مثلا می خواستن حس راز الود بودن به بازی کن دست بده
ولی جزِِئیات بازی و کیفیت و ترکیب بندی صحنه وبافت ها خیلی خوب کار شده بود ودر اخر من نتها از شخصیت اون دختره که توی بیمارستان بود خوشم اومد جایی که شما کاراکتر رو ارتقاء میدادی
بازی عالی ای هستش .
از شما آقای رسولی و از میکامی عزیز تشکر می کنم(اوّلی به خاطر نقد عالی و دومی به خاطر بازی عالی تر).
بعد مدت ها یه نقد از استاد خوندم!
کاملا منصفانه و منطقی با کمی چاشنی جانب داری…مثل همیشه! :۱۵:
درود به استاد رسولی :۱۵: واقعا بعد از مدتها معنای واقعی ترسو فهمدیم.اون مرحله ی the crulest intention پیر ما رو درآورد.واقعا ۱۰ حقشه.
“هنوز سوالهای بسیار زیادی راجع به هویت «سازمان»ای که پشت این وقایع بوده باقی میماند که شاید در DLC بازی که با محوریت شخصیت کیدمن منتشر میشود جوابشان را پیدا کنیم. ”
الان این نقد بود یا میخواستید آخر داستانو لو بدید؟؟؟
لطفا اگه با مطلبی قراره چیزی لو بره قبل از نوشتن مطلب کاربرارو از وجود spoilers مطلع کنید!!!!!!!
با تشکر
کلا” سه تا مورد تو سالهای گیمی من بودن که بالاترین تاثیر رو روم گذاشتن
Dragon Age
طه رسولی
و متین ایزدی
خیلی وقت بود که سعادت نداشتم مطلبی از استاد رسولی عزیز بخونم این برام واقعا” مثل یه بستنی سان شاین ( توصیف خودتون از مس افک دوم اگه خاطرتون باشه ) تو وسط گرمای تابستون میمونه … واقعا” چسپید استاد دستتون درد نکنه :۱۵: :۱۵: :۱۵:
درود
نقدتون عالی بود عزیز
زنده باشی
امتیاز من به TEW از ۹/۱۰
اقای رسولی خیلی میخوامت با نقدای زیبات خیلی دوست دارم
:۱۵: :۱۵:
درود بر کسی که حتی نمیدونه چی بازه کرده
:۲۱:
بازه = بازی
جالبه دارم بعد از دو سال کامنت میذارم اینجا دلم برای آقای رسولی تنگ شده بود.