بازگشت همه به سوی اوست: وداع با شروین استادزاده
هیچ وقت فکر نمی کردیم که خبر درگذشت یکی از اعضای جامعه ی گیم ایران را به این زودی ها منتشر کنیم، چه برسد به این که خبر فوت دوست عزیز و رفیق دوست داشتنیمان «شروین» باشد. قبولش برای همه مان خیلی خیلی دردناک و باورش سخت است.
شب گذشته مطلع شدیم شروین عزیزمان در منزل خودش جان به جان آفرین تسلیم کرده است. باورش این قدر سخت بود که هر لحظه منتظر بودیم یکی بگوید دروغ سیزده است. اما نبود و شروین راستی راستی از پیش ما رفت. این که چرا و چگونه هنوز نمی دانیم. همه شکه ایم و هاج و واج به هم خیره شدیم.
شروین این قدر دوست داشتنی بود که خبر فوتش هر کسی را که حتی یک بار او را دیده بود داغ دار کرد. دوست نداریم قبول کنیم و نمی توانیم بپذیریم. اما چه کنیم که غیر تسلیم و رضا کو چاره ای؟
مراسم تدفین شروین استادزاده شنبه ۱۶ فروردین ساعت ۳ بعد از ظهر در آرامگاه معتمدی شهرستان بابل برگزار می شود.
از طرف اعضای نشریه دنیای بازی به خانواده شروین تسلیت می گوییم.
شروین جان روحت شاد باشد و یادت همیشه پیش ما زنده خواهد ماند.
بابک نمازیان
طه رسولی
حسن کریمی
وحید پولادی
متین ایزدی
نعیم تدین
حمید علیزاده
آرش حکیمی
علی فخار
لادن میناوند
مهجبین ذکریا
فرشید پیرپکاجکی
رضا قرالو
شاهین رستمخانی
مجتبی اصلاحی
و بقیه دوستان که اسمشان از قلم افتاده
منم تسلیت عرض می کنم امیدوارم روحشون شاد باشه
ترو خدا بگید که اینم از اون شوخیای مسخره ی دورغ سیزده…
من هم صبح تو FB دیدم فکر می کردم دروغه اما ظاهرا حقیقت داره! :cry:
شروین عزیز امیدوارم در ماجراجویی جدید زندگیت همیشه شاد باشی
پس جدی جدی،جدیه!
واقعا تسلیت عرض میکنم! :cry:
تسلیت می گم به خانواده ی شروین
خدا بیامرزتش تسلیت میگم .غم آخرتون باشه.
باورم نمیشه………
خدا رحمتش کنه به خانوادشونم صبر بده
روحش شاد یادش گرامی
خدا رحمتشون کنه.من اسم ایشون رو خیلی زیاد شنیده بودم اسمشون خیلی برام آشناست.آیا از اعضای تحریریه دیبازی بودند؟
بله
وای…خیلی ناراحت شدم…اصلا تو شکم…
فقط میتونم به خانوادش و خانواده ی دیبازی تسلیت بگم…
بی خیال
ولی مثل اینکه جدی جدی حقیقت داره
واقعا خبر شوکه کننده ای هست و نمی دونم واقعا چی بگم!
نقد و پیش نمایش اکثر بازی های ادونچری تو دیبازی بر عهده ی ایشون بود و طبق چیزهایی که می نوشت فک کنم صمیمترین دوستش هم تو دیبازی طه رسولی بود!
آخرین چیزی هم که نوشت تا اونجا که دیدم پیش نمایش broken swords بود :cry:
باز هم درک این خبر خیلی خیلی سخته و فقط می تونم براش طلب آمرزش کنم!
فاتحه ای هم براش حتما بفرستیم مخصوصا امشب که شب جمعس!
روحش شاد
تسلیت به دیبازی
تسلیت به خانوادش
درکش خیلی خیلی سخته!
روحش شاد و یادش گرامی
خیلی شوکه شدم تسلیت میگم خدا به خانوادشون صبر بده
روحش شاد. تسلیت میگم… :cry:
اى کاش دروغ بود
:-(
تسلیت
:(( :((
یا خدا…شروین استادزاده…ادونچرر دیبازی…قلم زیباش منو با سری مانکی آیلند آشنا کرد واقعا دردناک بود.روحش شاد :((
خدا رحمتش کنه :cry:
با این که بابلی هستم اسمش برام اشنا نیست :oops:
حتما به مراسم تدفینش میرم
تسلیت می گم …
روحش شاد
تسلیت میگم به تمام اعضای دیبازی
مگر همچین خبرهایی جناب حکیمی رو ترغیب به اومدن کنه
حسن کریمی = محمد حسین کریمی؟؟؟
نه حسن کریمی از تحریریه نشریس…محمد که ۱۷ سالش بیشتر نیست…
محمد حسین کریمی هم از اعضای تحریریه نشریه است اگه شتباه نکنم
ولی خب به خاطر سن کم منم شک کردم!
محمد حسین از نویسنده های سایته…
آخه چرا الان :sad:
ای بابا کی دیگه بیاد از مانکی آیلند تعریف کنه :((
درست است که نقطه تمام کننده جمله است، اما باعث مرگ و فنای جمله نیست .
همانطور که در مورد انسان نیز، مرگ باعث فنای او نیست و فقط یک سطر او را جابجا میکند.
از سطر دنیا به سطرعقبی …
کاش تا جایی که می توانیم بی غلط باشیم …
روحش شاد و یادش گرامی
چرا اخه؟ :sad:
خدا رحمتش کنه.
خدا رحمتش کنه
تسلیت می گم
روحش شاد
روحش شاد
هی دنیا…
میگن ادم های خوب زود از دنیا میرن تسلیت فراوان به دوستان و خانواده اش منم این خبرو شنیده بودم اما فکرمیکردم دروغه اما الان مطمن شدم ولی واقعا خبر بدی بود
اول تیتر رو توی تولبار دیبازی دیدم , گفتم باو حتما دیگه دینای بازی نیست و رفته و دیگه کار نمی کنه , بعد که سایت بالا اومد باز هم باورم نشد تا اینکه اومدم توی خبر . .اقعا ناراحت شدم .
روحش شاد و یادش گرامی.
با توجه به اینکه گیمر هم بودن پس به یاد مرحوم اتزیو :
Requiescant in pace
:(( :(( :sad:
:cry: روحشون شاد
خدا بیامرزتشون
جان؟!
واقعا در عجب ام دلیلش چی بوده؟! چون بنده خدا سنی نداشت که…
یکی دو بار ایشون رو از نزدیک دیده بودم
البته ایشون من رو ندید من از کنارشون رد شدم!!
تسلیت می گم
خواهشا اگه متوجه شدید دلیل فوت ایشون چی بوده به ما هم خبر بدید…
اصلا باورم نمیشه.
خداوند روح این دوست عزیزمون رو مورد رحمت بی انتهاش قرار بده.
همراه با بغض و اندوه فراوان به اعضای خانوادش و دوستانش در دنیای بازی تسلیت میگم، و آرزوی صبر و سلامتی برای بازماندگان دارم.
چه نقدهایی که از آقای استادزاده خوندیم. انگار همین دیروز بود که تو ورک شاپ ایشون در نمایشگاه شرکت کرده بودیم.
در ضمن در صورت امکان آدرس دقیق محل برگزاری مراسم رو اعلام کنید تا تو مراسمشون شرکت کنیم. و چقدر دیر متوجه شدیم که ایشون از همشهری هامون بودن.
از خداوند بزرگ براشون درخواست آمرزش و مغفرت دارم.
با آرزوی سلامتی برای همه دوستان و اعضای دنیای بازی
به خانواده ی دنیای بازی تسلیت میگم.
دوستان چرا اینقدر زود باورید؟
معلومه که خبر دروغه.از پریروز تا حالا اینقدر خبر جعلی و دروغ شنیدم که آب روغن قاطی کردم
آرش جان این همه سوژه مناسب واسه دروغ سیزده وجود داره چرا این؟ :lol:
=======
سهیل خسروی (جاسپر) هم خبر رو باور کرده و بهم گفت که از جانب ایشون به خانواده و تمامی همکاران شروین جان تسلیت عرض کنم
هیچ وقت با یه همچین خبری شوخی نمیشه…هرگز. :sad:
تسلیت به خانواده محترمشون
روحش شاد
آخه ۴۰ سال؟! :((
به خانواده ی محترمشون و اعضای دنیای بازی تسلیت میگم.
کسایی که میگن دروغ سیزده هست رو نمی تونم درک کنم.
دوستان امروز چهاردهمه
ولی هنوز اول آوریله ;;)
چی هنوز اول اوریله؟! امروز سومه!
برید حیا کنید !
آفرین . خوشم اومد دروغ ١٣ به این میگن . آخرش لو ندادى مثه رستم خانى ! :mrgreen:
روحشون شاد :sad:
من به شخصه تا پایان ماه آپریل به هیچ کدوم از خبرهاى دى بازى اعتماد نمیکنم !
اصلا باورم نمیشه:'(
خیلیس دوش داشتم
وستان خبر مرگ اصولا شوخی ۱۴ نیس!
هنوز تو شوکم! اصلا امکان نداره باور کنم…
:cry:
هنوز تو شوکم! اصلا امکان نداره باور کنم…
:cry:
:cry:
از ته دل آرزو کردم و آرزو میکنم که این خبر دروغ باشه. هنوز نمیتونم باور کنم.. :cry: :cry: :cry:
خدا رحمتش کنه
انشالله روحش شاد و یادش گرامی باشه
خدا بیامرزتشون :cry:
تسلیت عرض میکنم روحش شاد :cry:
دنیا پر از اتفاقات و ناگهانی هاست.
برای خانواده ایشان صبر…
برای دوستان ایشان شکیبایی…
برای دوستداران نادیده ایشان آشنایی….
و برای ایشان رحمت الهی
را خواستارم
rest in peace
:sad: :sad:
من فک می کنم دروغ اپریل هستش!
این هفته اینقدر دروغ شنیدم که اگه بگن الان شبه باور نمی کنم
اما اگه واقعیت داشته باشه که امیدوارم نداشته باشه به خانواده این عزیز تسلیت می گم.خدارحمتش کنه.همیشه به یادتیم سید جان
خیلی باورش سخته
امیدوارم روحشون شاد باشه و خداوند به خانوادشون صبر بده
خیلی ناراحت شدم.خدا رحمت کند و صبر به خونواده و اعضای دی بازی . :((
اگر دروغ سیزده باشه میام حضوری میکشمت ارش حکیمی
تسلیت
دوستان ایدی ایشون چی بود؟
خدا رحمتش کنه.خدا به خانواده و خویشاوندانش صبر بده.خبر خیلی ناراحت کننده ای بود.
روحش شاد یادش گرامی
:cry:
تورو خدا بگید شوخیه
من طاقت این یکی رو ندارم روحش شاد
من حتما میام مجلس ختم
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
متاسفانه دیشب خبردار شدم.. زندگی اگه اول و آخرش مرموزه، یه چیزش خیلی صادقانهست و اون ارتباطه عاطفیه آدما باهم توی این سفره..
توی این سفر، یه کسایی مثله شروین پیدا میشن که دوس داری لحظاته بیشتری رو همسفره راهات باشن، اما زندگی همونقدری که مرموزه، بیرحم هم هست..
هرکجا که هستی،روحات شاد باشه برادر
خدا بیامرزتش
جوون بوده که ؟! توی خونه هم بودن واقعا چطوری این اتفاق افتاده؟
تسلیت میگم به خانواده ی دیبازی ، روحش شاد …
Requiescat In Pace Shervin
به معنای واقعی کلمه شوکه شدم.
به خانواده محترمشون اعضای نشریه و جامعه گیمری تسلیت میگم.روحش شاد و یادش گرامی.
چیز زیادی نمیشه گقت……..فقط اینکه……..تسلیت عرض می کنم و امیدوارم غم آخر خانواده شون باشه.
بازگشت همه به سوی اوست…
اصلا باور نمیشه…
روحت شاد
خداوند رحمت کنه این مرد بزرگوار رو.
آخرین پروندهای که ایشون کار کردن مربوط به همون بازیهای ادونچر بود “جزیرهی میمون”…
R.I.P
وقتی این خبرو دیدم واقعا شوکه شدم!
یکی از بدترین خبر هایی بود که شنیده بودم تا به حال.جناب استادزاده یکی از پایه های محکم صنعت بازی سازی ایران بودند.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
سلام به روحِ همۀ درگذشتگان…
فقدان این دوستِ عزیز رو به همۀ رفقا تسلیت میگم!
امیدوارم که روحش قرینِ رحمت واسعۀ خداوندی باشه!
روحشان شاد.
واقعا ناراحت شدم وقتی خبر رو شنیدم. نقد ها و مطالب خاطره انگیز و زیبایی رو از ایشون خونده بودم. واقعا خبر ناراحت کننده ای بود…
روحش شاد و یادش گرامی باد :((
خبر بسیار ناراحت کنندهای بود، من هم به همگی همکارانشون در نشریه و دوستان و آشنایان جناب شروین استادزاده و خانوادشون تسلیت میگم…
روحشان شاد و یادشان گرامی…
تسلیت عرض می کنم.
هم خدمت خانواده محترمشون و هم خدمت خانواده دی بازی
امیدوارم روحشون در زندگی های بعدی آرام و شاد باشن.
روحشون شاد و قرین رحمت آمین
ایشون کی بودند؟
از اعضای تحریریه دیبازی.تو نشریه نقد مینوشتن.
خداوند رحمتش کند.
روحش شاد
راحت و آزاد شد
کیه که دلش نخواد این خبر دروغ باشه
واقعا شوکه کننده بود، نقد های بسیار زیبایی رو تو مجله می نوشتن. روحشون شاد.
روحش شاد :roll:
روحش شاد و یادش گرامی
تسلیت عرض میکنم.ان شا الله آخرین غم خانواده ش باشه :cry: :cry:
خدا رحمتش کند.
خدا رحمتشون کنه.برای دوستان،آشنایان و بستگان مرحوم آرزوی صبر و آرامش خاطر دارم.
هنوز واسم باور نکردنی که منتظر بودم در نمایشگاه بازی های رایانه ای با ایشون ملاقات کنم.
خدا رحمتش کنه روحش شاد
من هم به عنوان عضوی از خانواده ی دنیای بازی به همه ی کسانی که در این غم شریک هستند تسلیت می گویم
با سلامی دیگر، به همه آنهایی، که تو را می خوانند
با تو خواهم گفت بر من چه گذشته است رفیق
که دگر فرصت دیدار شما، نیست مرا
نوبت من چو رسید، رخصت یک دم دیگر، چو نبود
مهربانی آمد، دفتر بودن در بین شما را آورد
نام من را خط زد و به من گفت که باید بروم
من به او میگفتم، کارهایی دارم، ناتمامند هنوز
او به آرامی گفت: فرصتی نیست دگر
و به لبخندی گفت: وقت تمام است، ورق ها بالا
هر چه در کاغذ این عمر نوشتی، تو، بس است
وقت تمام است عزیز، برگه ات را تو بده
منتظر باش که تا خوانده شود، نمره ات را تو بگیر
من به او میگفتم: مادرم را تو ببین، نگران است هنوز
تاب دوری مرا، او ندارد هرگز
خواهرم، نام مرا میگوید، پدرم اشک به چشمش دارد
نیمی از شربت دیروز، درون شیشه ست
شاید آن شربت فردا و یا قرص جدید
معجزاتی بکند، حال من خوب شود
بگذریم از همه اینها ،راستی یادم رفت
کارهایی دارم، ناتمامند هنوز
من گمان میکردم،
نوبت من به چنین سرعت و زودی نرسد
من حلالیت بسیار، که باید طلبم
من گمان میکردم، مثل هر دفعه قبل
باز برمیخیزم، من از این بستر بیماری و تب
راستی یادم رفت، من حسابی دارم، که نپرداخته ام
قهرهایی بوده ست،که مرا فرصت آشتی نشده ست
می توانی بروی؟ چند صباحی دیگر، فرصتی را بدهی؟
او به آرامی میگفت: این دگر ممکن نیست
و اگر هم بشود، وعده بعدی دیدار تو باز
بار تو سنگینتر و حسابی بسیار،که نپرداخته ای
دم در منتظرم، زودتر راه بیفت
روح مهمان تنم، چمدانش برداشت
گونه کالبدم را بوسید
پیکر سردم، بر جای گذاشت
رفت تا روز حساب، نمره اش را بدهند
چشم من خیره به دیوار، بماند
دست من از لبه تخت، به پایین افتاد
قلبم آرام گرفت، نفسی رفت و دگر باز نیامد هرگز
دکتری هم آمد، با چراغی که به چشمم انداخت
گوشی سرد که بر سینه فشرد و سکوتی که شنید
خبر رفتن من را، به عزیزانم داد
وه چه غوغایی شد، یک نفر جیغ کشید
خواهرم پنجره را بست، که سردم نشود
یک نفر گفت: خبر باید داد که فلانی هم رفت
مادرم گوشه تخت زانو زد، سر من را به بغل سخت فشرد
چشم هایم را بست،گفت ای طفلک مادر اکنون، میتوانی که بخوابی آرام
یاد آن بچگی ام افتادم،که مرا میخواباند
باز خواباند مرا،گر چه بی لالایی
پدرم دست مرا سخت فشرد، وخداحافظی تلخی کرد
خواهرم اشک به چشم، ساک من را بست
رادیویی کوچک، و لباسی که خودش هدیه نمود
شیشه قرص و دوا، و به تردیدی، انگشتری ام را نستاند
جانمازم بوسید، گوشه ساک نهاد
و برادر آمد، کاش یک ساعت قبل آمده بود
قبل از آنکه مادر، چشمهایم را بست
او صدایم میکرد، که چرا خوابیده ام، اندکی برخیزم،
تا که جبران کند او
اشک بر روی پتو میبارید
گل مهری دیگر، به چنین بارش ابر،
فرصت رویش بر سینه ندارد، افسوس
یک نفر آمد او را برداشت و به او گفت تحمل باید
راستی هم که برادر خوب است
من که مدتها بود گرمی دست برادر را،
احساس نمی کردم هیچ
باورم شد که مرا میخواند و دلش سخت مرا می خواند
یک نفر تسلیتی داد و، مرا برد که برد
صبح فردا همگی جمع شدند، با لباسانی سیاه و نگاهانی
سرخ پیکرم را بردند و سپردند به خاک
خاک این موهبت خالق پاک
چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز
بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
اشک در چشم، کبابی خوردند
قبل نوشیدن چای، همه از خوبی من میگفتند
ذکر اوصاف مرا، که خودم هیچ نمی دانستم
نگران بودم من، که برادر به غذا میل نداشت
دست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخورد
راستی هم که برادر خوب است
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
که عزیز است برادر، اگر از دست برود
و سفرباید کرد، تا بدانی که تو را میخواهند
دست تان درد نکند، ختم خوبی که به جا آوردید
اجرتان پیش خدا
عکس اعلامیه هم عالی بود، کجی روبان هم، ایده نابی بود
متن خوبی که حکایت می کرد
که من خوب عزیز
ناگهانی رفتم و چه ناکام و نجیب
دعوت از اهل دلان، که بیایند بدان مجلس سوگ
روح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرم
ذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گداز
که بدانند همه، ما چه فامیل عظیمی داریم
رخصتی داد حبیب، که بیایم آنجا
آمدم مجلس ترحیم خودم، همه را میدیدم
همه آنهایی، که در ایام حیات، من نمی دیدمشان
همه آنهایی که نمی دانستم،
عشق من در دلشان ناپیداست
واعظ ا ز من می گفت، حس کمیابی بود
از نجابت هایم، از همه خوبیهام
و به خانم ها گفت: اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر
سینه اش صاف نمود و به آواز بخواند:
” مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”
راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم، دوستانی دارم
همه شان آمده اند، چه عزادار و غمین
من نشستم به کنار همه شان
وه چه حالی بودم، همه از خوبی من میگفتند
حسرت رفتن ناهنگامم، خاطراتی از من،
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم، از صمیمیت دوران حیات
روح منم غلغلکش می آمد
گر چه این مرگ مرا برد ولی، گوییا مرگ مرا،
یاد این جمله رفیقان آورد
یک نفر گفت چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است، خواست شعری خواند،
که نیامد یادش
حسرت و چای به یک لحظه، فرو برد رفیق
دو نفر هم گفتند: این اواخر دیدند، که هوای دل من، جور
دیگر بودست
اندکی عرفانی و کمی روحانی
و بشارت دادم که سفر نزدیک است
شانس آوردم من، مجلس ختم من است
روح را خاصیت خنده، نبود
یک نفر هم میگفت: من و او، وه چه صمیمی بودیم
هفته قبل به او، راز دلم را گفتم
و عجیب است مرا، او سه سال است که با من قهر است
یک نفر ظرف گلابی آورد، و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب و ثوابش برسانند به من
گر چه برداشت رفیق، لای آن باز نکرد
و ثوابی که نیامد بر ما
یک نفر فاتحه ای خواند مرا، و به من فوتش کرد
اندکی سردم شد
آن که صد بار به پشت سر من، غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست، من کنارش رفتم
اشک در چشم، عزادار و غمین
چه غریب است مرا، آن هر روز پیامش دادم
تا بیاید، که طلب بستانم
و جوابی نفرستاد و نیامد هرگز
آمد آنجا دم در، با لباس مشکی، خیره بر قالی ماند
گر چه خرما برداشت، هیچ ذکری نفرستاد ولی
و گمان کردم من، من از او خرده ثوابی، نتوانم که ستاند
آن ملک آمد باز، آن عزیزی که به او گفتم من،
فرصتی میخواهم
خبر آورد مرا، میشود برگردی
مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
نوبت بعد تو را خواهم برد
روح من رفت کنار منبر، و به آرامی به واعظ فهماند
اگر این جمع مرا میخواهند
فرصتی هست مرا، میشود برگردم
من نمیدانستم این همه قلب مرا میخواهند
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این گریه، ندارد هرگز
زنده خواهم شد باز
واعظ آهسته بگفت، معذرت می خواهم
خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم، زنده هستند هنوز
خواهرم جیغ کشید و غش کرد
و برادر به شتاب، مضطرب، رفت که رفت
یک نفر گفت، که تکلیف مرا روشن کن
اگر او زنده هنوز است، که باید برویم
اگر او مرد، خبر فرمایید، تا که خدمت برسیم
مجلس ختم عزیزی دیگر، منعقد گردیده
رسم دیرین این است، ما بدانجا برویم، سوگواری بکنیم
عهد ما نیست، به دیدار کسی، کو زنده ست، دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است
نام تکلیف الهی به لبم بود، چه بود؟
آه یادم آمد
صله مرحومان!!!
واعظ آمد پایین، مجلس از دوست تهی گشت، عجیب
صحبت زنده شدن چون گردید، ذکر خوبی هایم،
همه بر لب خشکید
ملک از من پرسید، پاسخت چیست بگو؟
تو کنون می آیی؟ یا بدین جمع رفیقان خودت، می مانی؟
چه سوال سختی، بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
زنده باشم بی دوست، مرده باشم با دوست
زنده باشم تنها، مرده در جمع رفیقان عزیز
ناله ای زد روحم
و از آن خیل عزادار و سیه پوش و عزیزم، پرسید:
چرا رنگ لباس ذکر خوبی ها، سیه باید؟
چرا ما در عزای یکدگر، از عشق می گوییم؟
به جای آنکه در سوگم، مرا دریابی از گریه
کنون هستم، مرا دریاب با یک قطره لبخند
چه رسم ناخوشایندی ست، در سوگ عزیزان یادشان کردن
و بعد از مرگ یکدیگر، به نیکی ذکر هم گفتن
اگر جمع میان زندگی با دوست ممکن نیست،
تو را می خواهمت، ای دوست
جوابم بشنو ای دنیا
نمی خواهم تو را بی دوست
خوشا بودن کنار دوست، خوشا مردن کنار دوست
شایان کرمی
:((
:cry: :cry: :cry:
تسلیت میگم.
خدا بیامرزدشون….
درگذشت ناگهانی و اسفناک شروین استادزاده را به خانواده ی محترم آن مرحوم، تحریریه و اعضای دنیای بازی و جامعه ی گیمر ها تسلیت عرض می کنم…خداوند به خانواده ی ایشان صبر بدهد.
حقیقتا وقتی خبر رو دیدم شوکه شدم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
روحشون شاد :cry:
تسلیت میگم!!!
یعنی چی آخه؟؟؟!!!
هنوز تو شوکم…..
خدا رحمتش کنه….
:-(
درسته نمیشناسم….اما هرکس از وطنم رفت…چو برادرم رفت
به جامعه و صنعت گیم ایران تسلیت میگم…باشد تا عزیزانی چون برادر استادزاده را بیشتر حمایت کنیم
با ارزوی سلامتی و صبوری برای بازماندگان
واقعا چى باید بگم ؟؟!!!! :sad:
وقتی تیتر خبر رو دیدم همینجور خوشکم زد ….
وقتی خبر رو باز کردمو خوندمش ، خشک شدنم به بهت تبدیل شد …
و العان. ….، واقعا نمیدونم چى بگم :sad:
از ته دل امیدوارم با خیالی آسوده و راضی از دنیا رفته باشد
امیدورام اون دنیا سعادت رفتن به مانکی ایلند و غار رو پیدا کنی !
خدا بیامرزدت شروین جان :sad: :sad:
:-|
روحش شاد
آشنایی زیادی باهاشون نداشتم ولی امیدوارم اون دنیا آسوده خاطر باشن …
از کامنت های دوستان مشخصه که از عزیزانه دی بازی بودند.
روحش شاد …
روحش شاد و یادش گرامی.
روحشان شاد یادشان گرامی
منم شناخت زیادی از ایشون نداشتم
غم آخر خانواده شون و دیبازی
:(( :(( :(( :cry: :cry: :cry: :cry: :cry: :sad: :sad:
روحشون شاد و یادشون گرامی باد…
Rest In Peace… :((
این خبر به قدری شوکه کننده بود که تصمیم گرفتم در اولین فرصت خودم شخصا بیام و تسلیت بگم.
امیدوارم روحشون شاد باشه.خدا رحمتشون کنه.یاد وقتایی افتادم که بچه ها از طریق نامه بازی جویای احوال ایشون میشدن.
شروین استاد زاده ی عزیز،یادت همیشه برای ما زنده و گرامیه.
شروین جان روحت شاد .
من هنوز باورم نمیشه
خداوند رحمت کند :-|
خدا بیامرزه :((
رفت راحت شد :cry:
:sad: خدایش بیامرزد :sad:
من هم به تمامی دست اندر کاران مجله دنیای بازی و هم به خانواده ی محترمشون تسلیت میگم. :sad:
خدا بیامرزتش… :cry:
روحشون شاد و یادشان گرامی.
منم به نوبه خودم این ضایعه غم انگیز رو به تمامی جامعه گیمری ایران تسلیت عرض می کنم و امیدوارم که خداوند به خانواده ایشان صبر و اجر عنایت بفرماید. انشالله
گایبراش به ملاقات مانی کالاورا رفت
:sad: :sad: :sad:
بقول اون دوستمون : در ماجراجویی جدید زندگیت همیشه شاد باشی
من شروین استاد زاده رو با اولین یا یا اخرین بازی ساخته شده خاکستر های سوزان می شنااسم
ولی قبل از این نمیشناختمش . :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
یادم رفت خدا بیامردزدش
با سن ۴۰ سالگی به رحمت خدا رفت.
سنشو هم درست نمی دونم !
فاتحه فرستاده شد !
FATEHI SEND TO OSTAD SHIRVIN OSTAD ZADE
خبر حقیقت داره امروز تشیع جنازشون بودم آقای نمازیان و آقای حکیمی هم بودند نیت همه ی شما فاتحه خوندم تسلیت به دنیای بازی و تسلیت به جامعه ی گیمری ایران
خاکش بهار زندگی بازمندگانش باشه
روحش شاد
روحش شاد
مرگ … فقط میشه گفت خروج از یه دنیا به دنیای دیگه
روحش شاد
خدا رحمتشون کنه.
انسان به وسعت خوبی هایش زنده است…یادش گرامی
امیدواریم جای خوبی سپاون کنه
تسلیت عرض میکنم
خیلی متاثر شدم
:cry: :cry: :cry: