مردی از جنس درد;بیوگرافی مکس پین
نام: مکس پین
متولد: ۱۹۷۰
مکان: سائوپائولو در برزیل و نیویورک در آمریکا
شغل:پلیس_محافظ شخصی
مکس از کودکی مزه درد را چشیده است.پدری الکلی که دائما مادرش را کتک میزد.او در همان دوران مادرش را از دست داد.پدرش بعد از ترک وی رهسپار دیار باقی شد و مکس تنها ماند با یکی دو دوستی که برایش باقی مانده بود.مکس کم کم وارد اداره پلیس شد و با بهترین دوست و همکارش یعنی الکس بالدر آشنا شد و دوران خوبی را به سر میبرد تا اینکه با همسرش یعنی michelle در اداره آشنا شد و با او ازدواج کرد.دو سال بعد صاحب دختری با نام رز شدند.چه زندگی زیبایی.حتما این جمله را زیر لب آرام برای خود به زبان می آورید و دوست داشتید جای وی بودید.یک پلیس خوب,یک دوست و همکار نزدیک و یک همسر و دختر ناز و زیبا.قصه آخرش خوش است.سال ۱۹۹۸ بود که یک معتاد به ماده مخدری با نام v بدون دعوت وارد خانه مکس میشود و دختر و همسر زیبای او را به طرز فجیحی از پای در می آورد.مکس که روز خوبی را در اداره به سر برده بود و قصد ترک کردن سیگارش را داشت زیرا برای دختر کوچکش آزار دهنده و مضر بود در امید دیدار محبوبه و دختر نازش راهی منزل میشود که با انداختن کلید در و وارد شدن به منزل چشمانش به اینور و آنور تکان میخورد و صدای قلبش آرام ترین صدایی بود که تا بحال شنیده شده بود.دستانش یخ زده بود.به سمت بالای پله ها حرکت کرد و یک حسی شبیه اینکه میدانی اتفاق خوبی نیافتاده است در وجودش بود.مکس خون پاشیده شده جسم نحیف همسر و فرزندش که بر در و دیوار اتاق نقش بسته بود را به همراه مصببانش دید.مکس شاید از آن روز به بعد بود که دیگر لبخندی بر لبانش نقش نبست. مکس به دنبال انتقام خویش رفت.در نهایت آتش خشم خویش را با کشتن نیکول هورن خاموش کرد.
عشق, مهری بر چشمها
مکس بعد از کشته شدن دوست و همکار سابقش یعنی بالدر پس از چند سال همکار جدیدی را در کنار خود میدید.کاراگاه وینترسون.اینبار حس وظیفه شناسی مکس او را تلنگر میزد.به دنبال گانگستر بزرگی با نام ولادمیر بود که از قضا دوست نزدیک او و البته اهل روسیه بود.در این بین با دختری با نام مونا ساکس آشنا شد که این آشنایی درهایی از امید و عشق را به رویش گشود.مکس عاشق کسی شده بود که قاتل و خطرناک بود.از بد روزگار همکار مکس مسئول پرونده آن دختر یعنی مونا بود.مکس بعد از تجربه حس درد و انتقام حال بایستی با حس وظیفه و عشق خود کنار بیاید.داستان به همینجا ختم نمیشود و مکس در پی یافتن ولادمیر متوجه میشود که ولد عاشق وینترسون نیز بوده است! این ماجرا را کمی پیچیده ترمیکرد.مکس بایستی انتخاب خود را انجام میداد و این کار را انجام داد.مکس همسرش را از دست داده بود نمیخواست معشوقه زندگی خودش را نیز از دست بدهد و با شلیک گلوله ای وینترسون را از سر راه مونا خارج کرد در حالیکه وینترسون تنها یک قدم تا زدن دستبند به دستان محبوبه مکس فاصله نداشت.مکس به اندازه تمام دردی که از مرگ همسر و دخترش کشیده بود در منجلاب گناه و اشتباه فرو رفته بود.مکس در نهایت موفق شد ولادمیر را از بین ببرد ولی در این بین او مونا را که تنها گزینه فکر کردن و ابراز علاقه برای خود بود را نیز از دست داد.مونا با گلوله ولادمیر قبل از مرگ خودش از بین رفت.
مجالی برای گریه
بعضی ها می گویند مرد برای تحمل سختی ها اشک نمیریزد بلکه با قدم زدن ناراحتیش را خالی میکند.مکس ۹ سال را نوشید و دردهایش را با مسکن ها آرام کرد.۹ سال زمان خوبی برای دائم الخمر شدن است.مکس نه انتقامی در وجودش بود نه وظیفه و نه عشق.تنها چیزی که او را به جلو میراند و باعث میشد از فرط درد و غصه نمیرد بطریهای رنگارنگ مشروبی بود که گاه و بیگاه دستان مکس را نوازش میکرد و لبهای او را بوسه میزد.یاد لحظات بودن با مونا و محافظت از او.رفتن بر سر قبرهای عزیزانش.حتی در تکان خوردن سرش در اثر هوشیار نبودن هم به یاد زمانهایی می افتاد که همه چیزهایش را از دست داده بود.دردها و خاطرات بد تا توانستند وجود مکس را مانند خوره ای خوردند.مکس در یک بار در حال نوشیدن است که با دوستی آشنا میشود که در دوران دانشگاه با او نزدیک شده بود.نام او رائول بود.رائول و مکس آن شب در اثر یک درگیری خود را گرفتار دردسر عجیبی کردند.پسر یکی از کله گنده های مافیای شهر را راهی سینه قبرستان کردند.این اتفاق آغازی بود برای مسیر جدید زندگی پر خطر مکس.رائول پیشنهاد بادیگاردی یک خانواده ثروتمند را به مکس میدهد.مکس می پذیرد و راهی شهر سائوپائولو برزیل میشود. شغلی که مکس انتخابش کرده بود سختیهای زیادی را پیش رویش قرار داد.همسر برانکو رئیس خانواده ربوده میشود و مکس با دردسرهایی او را می یافت و درگیری خانواده های تبهکار بر سر قدرت و ثروت و محافظت از جان این خانواده بر عهده مکس تنهای ما بود.رودریگو کشته شد و برادر وی یعنی ویکتور پشت تمام جریانها بود! مکس پس از کشتن وی با همکاری یک پلیس راهی تعطیلاتی در باهیا شد.میشود گفت کمی حال او بهتر شده است ولی حتما بایستی فکری به حال اضافه وزن خود نیز بکند.او باید بداند که خیلی ها با او خاطره دارند و خیلیها بیشتر از خود او,او را دوست دارند.مکس خوش تیپ ما در ابتدا خود نویسنده بازی یعنی سم لیک عهده دار نقشش بود ولی در قسمت دوم آقای تیموتی گیبز این کار را بر عهده گرفت. صداپیشگی زیبای او را نیز جناب جیمز مک کارفی بر عهده داشت.
واقعا لذت بردم، زیبا بود(با اینکه هیچ یک از نسخه های مکس پین رو بازی نکردم اما میدونم هوادارا دو نسخه اول رو بیشتر از همه دوست دارن)…
ممنون از نویسنده.
حداقل دو قسمت اولش رو بازی کن.هنوز هم میشه بازیشون کرد و لذت برد.داستانشون هم فوق العادست.
۵۰% زندگیت رو به فنا دادی!
با ۵۰% باقیمونده سر میکنه
من هم بازی نکردم چون کلا علاقه ای بهش نداشتم؛ آن زمان یک دیابلو و دانجن سیج بود و یه من؛ صبح تا شب در سیاهچاله ها بودم؛
همین تابستون گذشته تو خونه ی یکی از دوستان DVD دو نسخه ی اولیه اش رو دیدم. اولش بازی رو با شک شروع کردم اونم فقط برای تجدید خاطره. کلاً اولین بازی که روی کامپیوترم نصب کردم مکس١ بود ولی تا اواسطش بیشتر نرفتم(بالاخره بازی های قدیم از لحاظ سختی در مقابل بازی های الان غول بودن). شماره ی دومش هم توی مرحله ی کشتن ولد موندم. ولی بالاخره بعد از ١٠ سال تمومش کردم.
جالب بود که گرافیک شماره ی یکش هم نه تنها پایین به نظر نمیرسه بلکه واقعاً عالیه مخصوصاً برای اون موقع حالا شماره ی دومش بماند. انقلابی تنها واژه ای هست که برای گرافیک و گیم پلی این بازی میشه به کار برد.
صداگذاری و اهنگ شاهکار بازی هم بماند.
در کل بازی کردن مکس ١و ٢(٣ نه!!) واجب است و ترک ان موجب عقار. !!!!
فرشید عزیز مختصر و مفید بودش حداقل شما به فکر بنده بودی و بیوگرافیمو نوشتی :X
________
حقوق بگیر
مرسی زیبا بود.
یادش گرامی
خاطرات زنده شد
سری عالی مکس پین موفقیت راکستار رو تضمین کرده
یه تشکر جانانه از عاقا فرشید گل :X :* ! واقعا قلمت زیباست . این شاهکارهارو ادامه بده که واقعا حرف ندارن !
آقا.این عاقا که شما نوشتی معنی اش چیز دیگری است :lol:
نه عزیز اون آقا با غ هست!!نمیدونم داستان چیه آقا رو خیلیها جدیدا اشتباه مینوسند نکنه مد شده؟!!!
نه بابا درستش همیناست ! مثل عایا ، عاره ، همون عاقا ، عاب ، عامبولانس (!) ، عاتش و ……. !
یکی تو کلاسمون تحقیق آمادگی دفاعی رو فلش آورده بود روی کامپیوتر هندلی!کلاس با پروژکتور انداختیم رو پرده اتفاقا پسر ناظممون هم هست اتفاقا خیلی هم خرخونه و همیشه رتبه میاره باباش تو راهنمایی معلم زبان خودش و ما هم بوده و حالا تو دبیرستان ناظم شده البته بعضیا میگن با پارتی و تقلب و اینا نمره میاره!خلاصه زبانشم خیلی خوبه حالا بگذریم تحقیق که آورده بود نوشته بود:”تحقیق عامادگی دفاعی”! :mrgreen:
خو درست گفته ! احیانا مسخره اش که نکردین ؟ :mrgreen:
آقا فرشید هرچی فکرکنم نمیتونم تیتری بهتر از اینی که انتخاب کردین پیدا کنم!درود بر شما!
چه خاطراتی با این بازی داریم…
تایید لطفا!
۳ بازی هست که به شدت حس نوستالوژی من رو بر میانگیزه و هر از گاهی با یادآوری خاطراتشون میرم به گذشته ی نچندان دور و دوران گرافیک های ۶۴ و ۱۲۸ و۲۵۶ :cry:
مافیا یک با توماس آنجلوش :X
مکس پین با مکسش :X
سام ماجراجو با سامش :X
مکس پین از اون شخصیتهاییه که کمتر گیمری هست با اسمش آشنا نباشه…حس همذات پنداری شدیدی که با این شخصیت داشتیم کمتر نمونه ی مشابهی داره….
با تشکر از نویسنده
به شدت باهات موافقم!البته عاشق کاپیتان پرایسم هستم آخه تو کال آو دیوتی یا همون به قول دیبازی ندای وظیفه!۲ هم بود و عاشق سیبیل و صداگذاری عالیش بودم حالا بعد از ۶۰ سال لامصب تکون نخورده خوب مونده هنوز با همون شجاعت و قدرت و هوش میجنگه!
واقعا نمیدونم چرا اینجوری کردن قحطی شخصیت بود مگه؟!ولی تو سری مدرن وارفیر هم عالی بود فقط حیف که صداش عوض شد.
آره!پرایس شده ریش سفید گیم!
شخصیت باحالیه منم دوسش دارم.
فرشید جان نمی دونم چطور ازت تشکر کنم ! فوق العاده بود !
فرشید جان خودت هم می دونی علاقه ی من به این شخصیت چگونه است !
وقتی متن اول رو می خوندم اشک در چشمانم جاری میشد :!: !
مکس پین برای من فراتر از یک بازی بود ولی حیف که از بین رفت
!
ممنون فرشید جان بابت مقاله های زیبایتان …
یادش بخیر … چه خاطراتی با مکس پین داشتیم … :X
________________
آروین از pc $
اون حس دو قسمت اول واقعا منحصر بفرده.نسخه ی سومش با وجود اینکه بازی خوبی بود ولی مکس پین نبود.
مطلب جالبی بود ولی این تیکه خیلی باحاله: “بعضی ها می گویند مرد برای تحمل سختی ها اشک نمیریزد بلکه با قدم زدن ناراحتیش را خالی میکند.”
منظورت از بعضی ها، احسان خواجه امیری بود؟
نه تو یه فیلم شنیده بودم!!البته درسته احسان هم خوندش
ممنون از شما آقا فرشید با این بیوگرافی های زیبا؛
مثل همیشه فوق العاده بود آقا فرشید عزیز بی نظیر و زیبا نوشتید انتخاب عکستن هم خوب بود.تیتر هم که دیگه معرکه بود!یادمه اولین باری که مکس پین رو بازی میکردم تقریبا بچه بودم اون زمان گرافیک و گیم پلی و موسیقی و هوش مصنوعی و خلاصه همه چیش شگفت زدم کردم.بازی جو ترسناک و آلوده ای داشت و یه شخصیت پردازی خارق العاده که تا اون زمان و حتی بعد از اون هیچوقت با یه شخصیت مجازی اینقدر ارتباط برقرار نکرده بودم.فضا و اتمسفر بازی وحشتناک بود و قیافه بعضی دشمنا مثل اون یارو روانیه “Aligator” که خیلی سخت میمرد واقعا منو می ترسوند!آخه من حدودا ۱۰ سالم بیشتر نبود ولی حتی در همون سن هم مکسو درک میکردم و خیلی دلم براش میسوخت و باهاش همدردی میکردم و گاهی از شدت غم بغض میکردم و اشک تو چشام جمع میشد.هردو بازی اول عالی بودن سومی هم خیلی خوب بود ولی مکس پین همیشگی ما نبود وی گیم پلی و گرافیکش عالی بود.راستی بچه ها مدرسمون مسابقات کانتر برگزار میکنه هر کلاس یه تیم ۶-۵ نفری با یه ذخیره داره که منم عضو تیمم با یه تیم قدر و گردن کلفت یکشنبه بازی داریم تو سایت مدرسه البته هردومون کلاس دومیم ولی اونا قویترن.برام دعا کنین.
ببخشید که زیاد شد.بازم ممنون فرشید دنیرو خان عزیز.
به حق چیزای نشنیده. !!!! ۸-O مدرستون مسابقه ی کانتر برگزار میکنه؟!!!!!
یادش بخیر تو مدرسه ی ما یه موقعی (حدود ٧سال پیش )تو سایت بازی SPIDERMAN3 رفته بودم مسؤول کامپیوتر اومد به زور صفحه رو بست. بله ما با چراق نفتی درس خوندیم :mrgreen:
مثل همیشه عالی بود. خسته نباشی فرشید جان. بسیار لذت بردم.
مکس پین ۱ و ۲ هیچوقت از قلب و ذهنم پاک نمیشه!
نمیدونم چرا هیچ علاقه ای به شماره سوم ندارم
______________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved :arrow:
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
مرسی فرشید عزیز ..
باز هم زیبا و خواندنی ..
————————————
مکس پین بازی ای بود که من را با دنیای گیم بار دیگر آشتی داد !! من شخصیت پردازی مکس را یکی از قوی ترین شخصیت پردازی های تاریخ بازی ها میدانم ..
وقتی مکس پین را بازی میکردم انگار درد های او از ضیشه ی مانیتور مانند امواجی به درون من نفوذ میکرد و باعث میشد با هم، خود “درد” بشویم !! بشخصه مکس ۱ و ۲ را تکرا ناشدنی و بی نظیر میدانم .. اما در نسخه سوم هم توانستم با مکس همراه شوم و با قصه ای زندگی کنم !! اما زندگی و درد کشیدن قصه ی دو قسمت اول او (بخصوص شماره ۱) کجا و ماجراهای شماره ۳ کجا !!
شخصیت مکس شاید از برخی جهات نادرست باشد (از لحاظ شخصیتی میگویم) اما باور پذیر ترین ، قابل درک ترین و حقیقی ترین شخصیت بازی های رایانه ای بوده است (به نظر من) ..
در مقابل مکس و دنیای او باید خود مکس بود تا متوجه “نهایت درد” او شُد !!
——————————
با تشکر
ممنون بیوگرافی شخصیت های نظامی فراموش نشه منظورمو که فهمیدید
آقا فرشید منتظر بیگ باس_برادران مایع و جامد اسنیک!به همراه سالیدوس و همچنین مک تاویش-کاپیتان پرایس-الطیر-اتزیو-میسون و وودز هستیم!البته اگه تا حالا دربارشون ننوشتین.
ممنون از فرشید گل …
تیتر بسیار زیبایی انتخاب کردی . احسنت …
این مرد پر از درد خاطراتش تا ابد در اذهان باقی خواهد ماند …
——————————–
SONY make.believe
خیلی کاراکتر مکس رو دوست دارم و من مکس رو با درد میشناسم,چه وقتهایی چه دورانی داشتم با مکس بهترین دوران بازیبازی
فکر نکنم دیگه تکرار شه
ممنون از فرشید عزیز مکس به من فهموند که “درد”یعنی چی و چقدر سخته زن و بچه خودت را به همراه عشقت از دست دهی منو بردی به اون دوران طلایی صنعت بازی اتفاقا چند وقت پیش مکس پین۲را نصب کردم و دارم بازیش میکنم بعد این چند سال بازم عالیه خیلی خیلی ممنون
_________________________________
علیرضا از انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
ممنون دنیروی عزیز دل بابت زحمتت!
مرور خوبی بود بر یکی از ماندگارترین شخصیت های تاریخ گیم!
$Pc
خوندم و اطلاعاتی که از دو نسخه ی اول داشتم که کاملا کاملا کاملا ناقص بود رو کمی غنیمت کردم
مرسی فرشید جان، چه قدر احساسی و زیبا… باز هم بگم: مهدوع*
فکر کنم یه قسمتهایی از این نوشته دل انگیز رو در سالهای قبل هم نوشته بودید (مثلا اون “انداختن کلید در و …” رو هنوز در ذهنم مونده بود). ولی خواندن این چنین متنهایی که هم به زیبایی نوشته شده و هم در مورد شخصیت دوست داشتنی ای هست، همه ساله توصیه میشه… واقعا بازی مکس پین ۱ و ۲ که در زمانهای خودش من رو آورده بود تو گروه PCبازان! تنها بازی ای بود که حس و حالی بهم میداد که هیچ بازیه دیگه ای قدرت چنین کاری رو نداشت… یادم میاد یک بار از چندین باری که مکس پین ۱ رو بازی میکردم، وقتی به برفهای داخل بازی خیره شده بودم، حوس برف کردم و وقتی از پشت کامپیوتر بلند شدم و ساعت تقریبا ۲ شب بود، رفتم دم پنجره و دیدم داره برف میاد، این سکانس یک انرژی دوست داشتنی ای بهم داد که … .
باز هم ممنونم فرشید جان، مرسی که دوباره بردیم به اون دوران…
____________________
( Like Someone in Love )
با تشکر از استاد …
دلم میخواد فرض کنم “مکس” آخر شماره ی دوم مرد و شماره ی سوم خیالی بیش نیست… :cry:
فقط می تونم بگم مکس پین تا ابد در خاطره ها ماند همین!
مرسی فرشید جان
ممنون فرشید جان
یکی از شخصیتهای دوست داشتنی دنیای گیم هست
یادش بخیر ۷ سالم که بود بلد نبودم فارسی بنویسم و بخونم(کامل منظورمه) ولی این قدر عاشق بازی مکس پین بودم که میتونستم به اینگلیسی و هجی کردن بنویسم Max Payne.
بهترین بازی هایی که تو عمرم بازی کردم :
max payne 1
max payne 2
max payne 3
دوستانی که میگن max payne 3 قشنگ نبود دلیلش اینکه مکس پین باز هستید ولی مکس پین باز حرفه ای نیستید !
من با هر کدوم از این شماره ها خاطره دارم .
باتشکر فقط یک جمله میگم مکس سلطان تمام غم ها :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
عالی :((
هنوز کامل نخوندم ولی حتما میخونم…ممنون اقا فرشی… :wink:
____________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved :arrow:
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
عالی :(( ;;)
عالی بود،یه کم هم تم شاعرانه در مقاله هات هست که فوقالعاده دوست داشتنی هست
——————————–
SONY make.believe
تشکر فرشید جان.
___________
چیزی که مکس رو ماندگار کرد دو چیز بود.
رنجهایی که کشید
لبخند هایش.
و دیالوگ هایش!نه؟ :-?
فرشید جان ممنون خیلی خاطره ها رو زنده کردی =D